این کتاب در یک نگاه
او را به نام کوروش می خواندند که نام پدرش هم بود و این کلمه معنی چوپان می داد ؛ ولی این جوان شغل گوسفندداری نداشت. البته صدها رمه بر دامنه آن کوه ها می چریدند و تا آنجا که برف های قله ها آب می شد نزدیک می شدند.
پاسبانی این رمه ها به عهده مردم سالدیده و سگ های شبانی بود. میان مردم افسانه ای شایع بود که شاه چوپانی به نام کوروش ملت خود را پاسبانی می کند و آنها را بنان و نعمت رهبری می نماید و از حیوانات وحشی و شیاطین و غارتگران آدمیزاد مصون می دارد.