«معمای کارائیب» داستانی نسبتاً کوتاه و پرکشش است که از همان ابتدا خواننده را مجذوب خود خواهد کرد. روایتی خواندنی به قلم آگاتا کریستی نابغهی داستانهای معمایی و جنایی، که توسط کارآگاه تیزبین و دوست داشتنی خود؛ خانم مارپل، با لحنی همراه با شوخطبعی روایت میشود. روایتی ساده و به دور از پیچیدگیهای عجیب و غریب و اغراق در پرداخت داستان که با حفظ تعلیق و جذابیت در بستری لطیف به تصویر کشیده میشود. «معمای کارائیب» نخستینبار در نوامبر سال ۱۹۶۴ در بریتانیا به چاپ رسید. نشر «ثالث» این کتاب را با ترجمهای تحسینبرانگیز از نگین ازدجینی منتشر کرده است.
خانم مارپل تعطیلاتی آرام را در هتلی در نزدیکی دریای کارائیب سپری میکند، او نگران است که هیچ چیز هیجانانگیزی در بهشت کارائیب اتفاق نیفتد؛ روزی کسلکننده که با فاش شدن پروندهی قاتلی سریالی در هتل به اوج پیچیدگی و هیجان میرسد.
تخیل قوی و ستودنی آگاتا کریستی، بار دیگر داستانی هیجانانگیز و قابل تحسین را به تصویر کشیده است. «معمای کارائیب» استقبال قابل توجهی از خوانندگان را در سراسر جهان به همراه داشته است. بنفشه معتقد است، اگر از طرفداران کتابهای آگاتا کریستی هستید، «معمای کارائیب» را قبل از کتاب «الههی انتقام» او بخوانید. منتقدان سایت آمازون نیز «معمای کارائیب» را رمانی سرگرمکننده و عالی دانستنهاند که اتفاقات آن خارج از انگلستان و در محیطی کاملاً متفاوت رخ میدهد؛ داستانی که شخصیتهای فرعی آن به حفظ تعلیق روایت کمک بسیاری داشتهاند.
با گفتوگویی خواندی در داستان همراه خواهیم شد: «-نه. ولی خوب آرایش میکرد و به خودش میرسید. البته آن وقتها که قوم و خویش حساب میشد، کارش تو چشم نمیزد. ظاهراً به زن دیسون خیلی علاقه نشان میداد، ولی این ظاهر قضیه بود.
-داستان مربوط به دارو چی بود؟ مردم از کجا فهمیدند؟
-راستش، تو جیمزتاون نبود. گمانم آن موقع تو مارتینیک بودند. فرانسویها در مورد دارو خیلی آسانگیرند. مسئول داروخانه با یک نفر صحبت میکند و خبرش پخش میشود. خودتان که میدانید چطوری است. خانم مارپل میدانست چطوری است. خیلی بهتر از بقیه. خانم پرسکات ادامه داد:
-گفته بود سرهنگ هیلینگدون دنبال دارویی میگشته که خودش هم نمیدانسته چیست. اسمش از روی کاغذ خوانده. بههرحال، همانطور که گفتم، شایعاتی راه میافتد.
خانم مارپل گیج و مات اخمهایش را توی هم کرد و گفت:
-ولی نمیفهمم. چرا سرهنگ هیلینگدون باید...
-فکر کنم هیلینگدون فقط بازیچه بوده. بههرحال گریگوری دیسون مدت کوتاهی بعد از مرگ زنش دوباره ازدواج میکند. شاید هنوز یک ماه هم از مرگ زنش نگذشته بوده.
هردو به هم نگریستند.
خانم مارپل گفت:
-هیچکس به چیزی شک نکرد؟
-نه بابا. فقط پشت سرشان حرف میزدند. البته شاید واقعاً هیچ چیز نبوده.
-ولی سرگرد پالگریو خیال میکرد چیزی بوده.
-خودش به شما گفت؟
خانم مارپل گفت:
-من زیاد به حرفهایش گوش نمیکردم. ولی فکر کردم... فکر کردم شاید با شما هم در این مورد صحبت کرده.»
آگاتا کریستی در کتاب «رکوردهای گینس» مقام اول پرفروشترین نویسندگان کتاب در تمام دوران و مقام دوم بعد از ویلیام شکسپیر، در میان پرفروشترین نویسندگان در هر زمینهای را به خود اختصاص داده است. کتابهای او تا کنون به ۱۰۳ زبان زندهی دنیا ترجمه شده است. از دیگر آثار این نویسنده میتوان به «مرکب مرگ»، «قتل در بینالنهرین» و «دختر سوم» اشاره کرد.