«تسویه حساب» نوشته جان گریشام، رمان هیجانانگیزی است که در سال 2018 منتشر شده است. این رمان در میسیسیپی، پس از جنگ جهانی دوم میگذرد و داستان «پیت»، قهرمان جنگی را روایت میکند که از جنگ به خانه باز میگردد و مرتکب قتلی تکاندهنده میشود.
همانطور که داستان پیش میرود، خوانندگان در دل شهری کوچک با رازها، درگیریهای خانوادگی و درامی پُرتنش سفر میکنند. جان گریشام که بهخاطر فیلمهای هیجانانگیزِ حقوقیاش شناخته میشود، روایتی را میآفریند که پیچیدگیهای اخلاقی، عدالت و پیامدهای اعمال یک مرد را بررسی میکند.
تسویه حساب رمانی گیرا است که به پیامدهای پس از جنگ و تأثیر آن بر افراد و جوامع میپردازد. این کتاب عناصر داستانی تاریخی، درام حقوقی و رمزآلود را با هم پیوند میزند تا میوه آن برای طرفداران آثار گریشام، شیرین باشد؛ بهویژه برای علاقهمندان به داستانهایی که در جنوب آمریکا اتفاق میافتد.
یکی از خوانندگان نوشت است: »تسویه حساب، حماسیترین و پیچیدهترین رمانی بود که گریشام در سالهای اخیر منتشر کرده است. این کتاب ترکیبی از درام حقوقی و داستانهای تاریخی است که شما را تا آخرین صفحه در حال حدس زدن نگه میدارد.
خواندن این کتاب، تجربهای سحرانگیز بود و یکی از بهترین کتابهایی که از گریشام به دست گرفته و خواندهام. این کتاب داستانسُرایی منحصربهفردی دارد که معتقدم بسیاری از طرفدارانِ کتاب، از آن لذت خواهند برد.»
در بخشی از کتاب میخوانیم: «پیت از آن مدل آدمهایی نبود که با غذا زیاد بازی کند، مخصوصاً در آن روز شوم. در طول جنگ بارها گرسنه مانده بود و میدانست که انسان حتی با حداقل غذا نیز زنده میماند، بنابراین خودش را لاغر نگه میداشت تا پاها قدرت حمل بدنش را داشته باشند. پیت تکهای سوسیس و جرعهای قهوه خورد، صفحهای از روزنامه را ورق زد و به صحبتهای فلوری دربارهی مرگ عمویشان گوش داد. از نظر فلوری مرگ عموی نودسالهشان زود بوده. ذهن پیت پُر از افکاری دربارهی مرگ بود و با خودش فکر میکرد روز بعد از قتل روزنامهی توپِلو چهچیزی دربارهاش خواهد نوشت. میدانست که داستانهای زیادی در اینباره گفته خواهد شد و پیت دوست نداشت مورد توجه همه قرار گیرد، ولی این امر ناگزیر صورت میگرفت و او از اینهمه هیاهو و هیجان ترس داشت. فلوری گفت: «خیلی کم غذا میخوری. بهنظرم یه کم لاغر شدی.»
«زیاد اشتها ندارم.»
«چقدر سیگار میکشی؟»
«هرچقدر دلم بخواد.»
پیت چهلوسه ساله بود و بهنظرِ خواهرش پیرتر نشان میداد. موهای پُرپشتِ بالای گوشش خاکستری شده و روی پیشانیاش خطهای عمیق افتاده بود. شور و حرارت یک سرباز جوان که از جنگ برگشته، خیلی زود از او دور شده بود. خاطرات و مسئولیت سنگینی که در جنگ داشت، همه را نزد خودش حفظ کرده و از هراس و وحشتی که در جنگ برای زنده مادن تجربه کرده بود، هرگز با کسی حرف نزده بود. گاهی، یک بار در ماه، پیت خودش را مجبور میکرد تا از خواهرش بخواهد یکی از شعرهایش را بخواند. ده سال پیش چند قطعه از شعرهایش در یک مجلهی ادبیِ گمنام چاپ شد اما دیگر ادامه پیدا نکرد. در شعر موفقیت چندانی بهدست نیاورده بود اما عاشق این بود که برادر، برادرزادهها و گروه کوچکی از دوستانش را از آخرین پیشرفتهایش باخبر کند. فلوری میتوانست ساعتها دربارهی این موضوع حرف بزند.»
جان گریشام (john Grisham) نویسنده مشهور آمریکایی است که در درجه اول بهخاطر رمانهای حقوقیاش شناخته شده است. او ابتدا در رشته حقوق تحصیل کرد و مدتی هم به وکالت مشغول شد. همین پیشینهٔ تحصیلی او، در داستانها و روایتهایش نقش پررنگی بازی کرده است.
موفقیت گریشام با اولین رمانش به نام «زمانی برای کشتن» به دست آمد که در سال 1989 منتشر شد. این کتاب در ابتدا چاپ متوسطی داشت اما پس از موفقیت رمانهای بعدیاش محبوبیت پیدا کرد. جان گریشام یکی از پرکارترین نویسندگان داستانهای حقوقی در ادبیات معاصر است. او کتابهای پرفروش گوناگونی را نوشته است که از جمله میتوان به «موکل خطرناک»، «نبرد شرکا» و «پرونده پلیکان» را نام برد.
گریشام در حالی که بیشتر به خاطر فیلمهایش شناخته میشود، به ژانرهای دیگری نیز وارد شده است. وی از جایگاه خود برای دفاع از عدالت اجتماعی استفاده کرده است. رمان «مرد بیگناه» او، پروندهای را بررسی میکند که در آن فردی به اشتباه محکوم میشود. او در این کتاب نقصهای سیستمهای قضایی را روشن میکند.
باید اضافه کرد که از بسیاری از رمانهای گریشام اقتباس سینمایی شده است و جایگاه او را بهعنوان نویسندهای محبوب، تقویت کرده است. کتابهای جان گریشام به زبانهای متعدد ترجمه شدهاند و خوانندگان جهانی دارند. افراد با پیشینههای مختلف، آثار او را تحسین میکنند.
خلاصه که ذهن جان گریشام با توطئههای پیچیده، پیچیدگیهای قانونی و شخصیتهای عمیق ازدواج کرده است! حاصل این ازدواج، محبوب بودن و معروفیت اوست که او را در نهایت به چهرهای برجسته در ادبیات معاصر آمریکا تبدیل کرده است.