23 اسفند 1402
104 بازدید

عشق سال‌های وبا: تجربه‌ای عمیق از عشق در شرایط دشوار

    در این مطلب می‌خوانید:

داستان‌های عاشقانه همواره جزو محبوب‌ترین دسته ادبیات داستانی در سراسر جهان بوده و هستند. بسیاری از افراد علاقه‌مند به کتاب‌خوانی، بدون توجه به سلیقه، سن، جنسیت و تفاوت‌های فردی‌ دیگر، حداقل یکبار در زندگی‌شان تجربه‌ی خواندن یک داستان عاشقانه را داشته‌اند. عاشقانه‌ها همواره در پرتو تغییرات هستند؛ گاهی بسیار شکیل و ارزشمند و گاهی غیرقابل ارزیابی. اما در طیف گسترده‌ای از این نوع داستان‌ها، عاشقانه‌های خاص و متمایزی نیز وجود دارند. می‌توان به داستان‌های عاشقانه‌ای اشاره کرد که ماجرای عشقی بی‌سابقه و غیرمعمول را به تصویر می‌کشند.

کتاب عشق سال‌های وبا یا عشق در زمان وبا، توسط گابریل گارسیا مارکز در سال 1985 منتشر شد و در چند سال بعد با انتشار ترجمه‌های مختلف، مخاطبان خود را در سطح جهان گسترش داد.

داستان کتاب عشق سال‌های وبا

یک مرد جوان فقیر، فلورنتینو، و یک زن جوان، در موقعیتی کمی بهتر، فرمینا، به عشق همیشگی خود سوگند یاد می‌کنند تا اینکه سه سال بعد، پدر خشن و جاه‌طلب دختر جوان او را مجبور می‌کند شهر را ترک کند و در نهایت با دکتر موفقی به نام جوونال اوربینو ازدواج کند. فلورنتینو که عاشقی دیوانه‌وار شده است، همچنان تلاش می‌کند ثروت خود را بسازد تا ارزش خود را برای اولین و تنها عشق خود، که تا پنجاه سال برای او عاشق می‌ماند، اثبات کند، تا اینکه دوباره در مراسم ختم همسرش باز به زندگی او بازمی‌گردد. آنجا، او به انگیزه‌های عشق شورانگیز بیشتر از غمگین بودن فرمینا اهمیت می‌دهد.

اما بقیه‌ی رمان رابطه‌ی معرفتی آن‌ها را نشان می‌دهد و فلورنتینو یاد می‌گیرد که واقعاً از فرمینا مراقبت کند، در سنین پیری، یک سفر تفریحی در یکی از قایق‌های شرکتش ترتیب می‌دهد و از ناخدا می‌خواهد وانمود کند که کشتی در قرنطینه وبا است. داستان کتاب عشق سال‌های وبا در قسمت‌های پایانی کتاب گیرایی بیشتری دارد و در انتها می‌توانید شخصیت اصلی داستان را قضاوت کنید.

بیوگرافی نویسنده کتاب عشق سال‌های وبا

وی یک نویسنده کلمبایی بود که به عنوان یکی از مشهورترین نویسندگان آمریکای لاتین شناخته می‌شد. او به لقب "گابو" شناخته می‌شد که به معنای "محبوب" است. او همچنین به عنوان یکی از نویسندگان برجسته قرن بیستم در ادبیات اسپانیایی شناخته می‌شد.

از مهم‌ترین دستاوردهای وی می‌توان به برنده شدن جایزه بین‌المللی ادبیات نوئستات اشاره کرد که یکی از جوایز مهم ادبیات جهان است. همچنین، وی از پرفروش‌ترین نویسندگان کتاب بود و افتخارات بسیاری در زمینه ادبیات به دست آورد.

گابریل گارسیا مارکز به خاطر علاقه‌اش به نوشتن، تحصیلات حقوق را ادامه نداد و در ابتدای حرفه خود انتقادی نسبت به سیاست‌ها و عملکرد دولت کلمبیا داشت. اما بعدها به دلیل آغاز فعالیت‌های سیاسی، سال‌ها را در مکزیک، که محل اختفای او شد، زندگی کرد.

او به دلیل داستان‌های کوتاهی که در روزنامه‌ها منتشر می‌کرد، بارها تحسین بسیاری از مردم را جلب کرد. اما شهرت او بیشتر به دلیل انتشار کتاب‌هایی مانند "صد سال تنهایی"، "پاییز پدر سالار"، "عشق سال‌های وبا"، و "ژنرال در هزار توی خود" است. او از سبک رئالیسم جادوئی استفاده می‌کند که عناصر جادویی را در موقعیت‌های واقعی و عادی به تصویر می‌کشد.

در نهایت، وی در سن ۸۷ سالگی درگذشت، و خوان مانوئل سانتوس، رئیس‌جمهور مکزیک، او را به عنوان بزرگترین کلمبایی تمام دوران شناخت.

خلاصه کتاب عشق سال‌های وبا

در کتاب عشق سال‌های وبا، فلورنتینو جوانی لاغر اندام و فقیر از خانواده‌ای متوسط است. او در کودکی پدرش را از دست داده و با مادرش زندگی می‌کند. در جوانی در تلگرافخانه مشغول کار می‌شود و وقتی برای ارسال یک تلگراف به خانه‌ای وارد می‌شود، با دیدن دختر خانواده (فرمینا) عاشق او می‌شود. فرمینا که مادرش را در کودکی از دست داده است، با پدرش زندگی می‌کند. پدرش ثروتمند است اما پیشینه شغلی مشکوکی دارد. او از خانواده اشراف نیست، اما خیال‌های خاصی برای ازدواج دخترش با خانواده‌های با اصل و نسب دارد و او را به مدرسه غیر انتفاعی می‌فرستد.

مدرسه‌ای که به دختران خانواده‌های محترم هنر کدبانویی می‌آموزد. فلورنتینو اهل مطالعه و صاحب قلم است (کتابخوانی که در طی سال‌های سال کتاب‌خوانی هرگز نفهمید چه کتابی خوب است و چه کتابی بد) و قبل از اظهار عشق به اندازه یک کتاب نامه عاشقانه ارسال نشده، به معشوقش نوشته است. اما بالاخره به کمک دیگران ابراز عشق صورت می‌پذیرد و جوانه‌هایی از عشق دوطرفه پدید می‌آید. عشقی مکاتبه‌ای و بی‌آلایش. پس از اطلاع پدر از عشق دخترش، او سعی می‌کند با دور‌کردن آن دو، آتش این عشق را خاموش کند، لذا او را به مسافرتی طولانی می‌برد.

پس از بازگشت و روبه‌رو شدن با عاشق سابق خود، فرمینا ناگهان حس می‌کند که احساسی به فلورنتینو ندارد، بنابراین این رابطه را پایان می‌دهد! پس از این اتفاق، شخصیت سوم داستان یعنی دکتر خوانال اوربینو پدیدار می‌شود. او یک جوان از خانواده‌های اشراف‌زاده است که برای تحصیل علوم پزشکی به اروپا رفته و با کیفیت علمی و انگیزه زیاد به شهر خود بازگشته است.

فرمینا هنگام مرگ همسرش بسیار پریشان می‌شود. وقتی فلورنتینو دوباره پس از سال‌ها فرمینا را می‌بیند و عشق خود را اعلام می‌کند، او منزجر شده و او را بیرون می‌اندازد. فلورنتینو به راحتی تسلیم می‌شود. او هفته‌ها در نا امیدی به سر می‌برد تا اینکه نامه‌ای از فرمینا دریافت می‌کند که پر از نفرت و عصبانیت است. او از این فرصت استفاده می‌کند و به او نامه‌ای می‌نویسد و علاقه‌های غیر شخصی به زندگی، عشق، پیری و مرگ را نشان می‌دهد.

فرمینا تحت تأثیر آن‌ها قرار می‌گیرد. وقتی او را در مراسم یادبود بزرگداشت سالگرد مرگ شوهرش می‌بیند، از او به خاطر حضور در آنجا تشکر می‌کند. در طول سال آینده، فلورنتینو و فرمینا به آرامی از طریق دیدارهای هفتگی و نامه‌های مکرر با یکدیگر رابطه دوستی برقرار می‌کنند.

پس از مدتی، فلورنتینو پیشنهاد می‌دهد که آن‌ها یک سفر با قایق در رودخانه بروند. فرمینا با این پیشنهاد موافقت می‌کند و آن‌ها با هم سفری دلپذیر را آغاز می‌کنند. در طول این سفر، روابط آن‌ها به آرامی شروع به رشد می‌کند و در نهایت در شرایط دشوار و بی‌حرکت قایق، عشق و اعتماد حقیقی خود را پیدا می‌کنند.

نقد و بررسی کتاب عشق سال‌های وبا

ادبیات آمریکای لاتین را اغلب با موضوعاتی از قبیل آزادی‌خواهی و مبارزات مردمی، انقلاب و شورش به یاد می‌آوریم. از ماریو بارگاس یوسا گرفته تا ریکاردو پالما و… که همگی نوشته‌هایی پیرامون این موضوعات را دارا می‌باشند، اما در پس این موضوعات می‌توان در نوشته‌های بسیاری از نویسنده‌های مشهور آمریکای لاتین حال و هوای عاشقانه را نیز یافت. عاشقانه‌هایی ناب به شکل جدید؛ کتاب عشق سال‌های وبا از گابریل گارسیا مارکز را می‌توان نمونه بی‌نظیری از آن مثال زد. در اینجا کمی به بررسی کتاب عشق سال‌های وبا می‌پردازیم.

·عشق به عنوان یک آفت عاطفی و جسمی

برجسته‌ترین موضوع رمان نشان می‌دهد که بیماری عشق یک بیماری واقعی است، طاعونی که با وبا قابل مقایسه است. فلورنتینو آریزا مانند وبا از دلتنگی رنج می‌برد و در آرزوی فرمینا دازا هم دردهای جسمی و هم عاطفی را تحمل می‌کند. در فصل 2، فلورنتینو از نگرانی به قدری بیمار است که فرمینا به اعلان عشق او پاسخ نمی‌دهد، مادرش با پدرخوانده او که یک هومیوپات است تماس می‌گیرد، که در ابتدا دلتنگی فلورنتینو را با وبا اشتباه می‌گیرد. دوباره در فصل دوم، فلورنتینو درد عاطفی خود را با عذاب جسمی در هم می‌آمیزد، وقتی که پس از خوردن گل و نوشیدن ادکلن استفراغ می‌کند تا شاید عطر فرمینا را بشناسد. می‌توان استدلال کرد که بیماری فلورنتینو از جسمی تا روانی فراتر می‌رود، زیرا اگرچه او در قلب و معده بیمار است، اما وسواس فکری دارد و بنابراین از نظر روانی آشفته است.

تمایل عشق به عنوان یک مرض در فصل نهایی کتاب گردآوری می‌شود، جایی که فلورنتینو به کاپیتان کشتی که او و فرمینا در آن هستند، دستور می‌دهد تا اعلام کند، به طور غلط، که در کشتی ابتلا به وبا وجود دارد. اگرچه مورد وبا در کشتی وجود ندارد، اما ادعا کاملا کاذب نیست، زیرا فلورنتینو از زمانی که او را در آراد کتبا ٤٨ سال و ٩ ماه و ٤ روز پیش رد کرده بود، توسط یک اشتیاق بی‌پایان به فرمینا آلوده شده است. اشتیاق او مانند یک طاعون و وبای مرگبار است، زیرا فلورنتینو به واقعیت توسط عشق مبتلا شده است.

·ترس و عدم تحمل پیری و مرگ

پیری و مرگ از مفاهیم برجسته‌ای هستند که برای اولین بار با مرگ جرمایاه سنت-آمور ظاهر می‌شوند و در طول رمان گسترش می‌یابند. دکتر جوونال اوربینو، هنگام دیدن جسد سنت-آمور، متوجه می‌شود که مرگ همان "احتمال دائمی" نیست که همیشه تصور می‌کرده است، بلکه برای اولین بار در زندگی طولانی‌اش، واقعیت و نهایت سرنوشت ناگزیر و فوری مرگ را تماماً درک می‌کند. زمانی که دکتر، یک مرد با قدرت و اعتبار بالا بود، حالا در پیری و وضعیت فیزیکی ضعیف، مجبور است مثل یک زن از دستشویی استفاده کند. در سالخوردگی، دکتر (که اکنون مسخره و وابسته به دیگران شده است) توسط پیری و رسیدن به بلوغ خود، مورد تحقیر و ضعف قرار می‌گیرد، زیرا ذهن و بدن او غریبه شده‌اند و تغییراتشان نشانگران ترسناکی از نزدیک شدن به مرگ هستند.

فلورنتینو بسیار پیر شده است، همچنین فرمینا، و اکنون باید تحمل نابرابری‌های سنی را تحمل کنند، همانطور که باید در جوانی خود نابرابری‌ها را تحمل کنند. بسیاری از تبعیض‌ها علیه افراد مسن وجود دارد، و یک دیدگاه دردناک وجود دارد که هر فرد در سال‌های پیری خود محدود است، هم در ظرفیت‌های فیزیکی و هم در ظرفیت‌های ذهنی. وقتی آمریکا به خبر جدی فلورنتینو که قصد ازدواج دارد، می‌خندد، او نمی‌تواند او را جدی بگیرد فقط به خاطر اینکه او یک پیرمرد است، و در دیدگاه خود و در باور مردم، افراد مسن ازدواج نمی‌کنند؛ زیرا عاشق بودن پس از گذر از نیمه زندگی، به نظر می‌رسد خلاف قانون اجتماعی است. دلیل دیگری از تبعیض علیه افراد مسن، نظرات اوفلیاست که عشق بین افراد مسن فقط "نفرت‌انگیز" است.

رنجی به نام عشق

تمام دوران پنجاه و یک سال، نه ماه و چهار روزی که فلورنتینو از عزیز خود فرمینا جدا شده است، او به نظر می‌رسد از درد عشق خود لذت می‌برد. به طریق عجیبی، فلورنتینو از دردی که برای عشق متحمل می‌شود لذت می‌برد؛ وقتی که باید به خاطر سرود ویولنی که برای فرمینا اجرا می‌کند، سه شب در زندان سپری کند، او خود را به عنوان یک شهید می‌بیند، راضی از اینکه خود را به نام عشق فدا کرده است. تجربه دوری رمانتیک طولانی که فلورنتینو متحمل می‌شود او را تغذیه می‌کند، زیرا او دردی که در عشق می‌کشد را به عنوان یک تجربه لذت‌بخش و تقویت‌کننده می‌بیند که به او راه خواهد داد تا به هدف نهایی خود برسد: فرمینا. وقتی که لورنزو دازا او را با یک تفنگ تهدید کرده و به او گفته که از دخترش دوری کند، فلورنتینو او را به چالش می‌کشد و می‌گوید که هیچ چیز خالص‌تر از عشق برای من نیست. فلورنتینو از دردی که در عشق احساس می‌کند لذت می‌برد، و وقتی که در فصل دوم گل‌ها را می‌خورد، این درد را فرا می‌خواند، زیرا اگر نمی‌تواند با فرمینا باشد، باید چیزی احساس کند، حتی اگر درد باشد، تا بداند زنده است. گل‌ها، شبیه عشق او به فرمینا، او را بسیار بیمار می‌کنند و درد عاطفی و فیزیکی شدیدی به او تحویل می‌دهند.

پیام اصلی کتاب عشق سال‌های وبا

بهترین پیامی که کتاب عشق سال‌های وبا به ما یاد می‌دهد این است که در عشق ناامیدی نیست. زندگی پر از فرصت‌هاست. فرد نباید ناامید شود زمانی که با موانعی در زندگی خود روبرو می‌شود، حتی اگر نصف آن را در برابر غم و اندوه بگذراند. زیباترین چیز این است که منتظر زمان مناسب باشد. فرد باید تمام تلاش خود را بکند تا صبور باشد زیرا یک روزی یا دیگری، میوه صبر خود را خواهد دید. این در واقع در پس از خواندن این کتاب یک درس مشابهی است که از آن گرفته می‌شود. برای انجام بهترین نقش‌ها در این زمینه، فلورنتینو عمل می‌کند زیرا دیده می‌شود که صبر خود را حفظ کرده است. سرانجام، پاداش آن را دریافت می‌کند. او سوگند می‌دهد که وفادار خواهد ماند و منتظر برگشت عزیزش به او خواهد بود.

جمع‌بندی

کتاب‌های عاشقانه همیشه طرفداران بسیاری دارند، اما کیفیت متن و نوع روایت داستان برای مخاطبان اهمیت دارد. اگر کتابی داستانی معمولی داشته باشد، چندان برای مخاطبان و کتاب‌خوانان حرفه‌ای جذابیتی ندارد. در کتاب عشق سال‌های وبا، داستان عشق و دلدادگی در مضامین و مفاهیم زندگی روزمره گنجانده شده و برای مخاطب گیرایی و جذابیت بسیاری ایجاد کرده است.

امیدواریم از خواندن این کتاب لذت ببرید.

سوالات متداول

پیام کتاب عشق سال‌های وبا چیست؟

برخلاف تابوهای جامعه علیه سالمندانی که عشق پرشور و عاشقانه‌های جنسی را تجربه می‌کنند، کتاب "عشق سال‌های وبا" عشق را در همه سنین به ویژه در میان افراد بسیار مسن جشن می‌گیرد. هیچ وقت برای تجربه عشق دیر نیست.

در پایان کتاب عشق سال‌های وبا چه اتفاقی می‌افتد؟

هنگامی که آن‌ها سرانجام عاشقانه خود را به پایان رساندند، فرمینا در حال لذت بردن از یک سفر با قایق است که فلورنتینو برای آن‌ها ترتیب داده است تا بتواند در اواخر زندگی، در یک سفر تفریحی لذت ببرد. این لحظه ای است که فرمینا به عشق مادام العمر خود به فلورنتینو پی می‌برد و در آغوش می‌کشد. فرمینا در بازگشت به بندر زادگاه خود، مضطرب دیدن چهره‌های آشنا است که با دیدن دوست بیوه قدیمی‌شان در سفر دریایی باعث رسوایی می‌شوند. بنابراین، فلورنتینو به عنوان رئیس شرکت Riverboat، کتباً دستور می‌دهد که کاپیتان از آنجا دور شود و پرچم زرد قرنطینه وبا را که از نظر تاریخی، معمولاً بیش از شش هفته طول نکشید، به اهتزاز درآورد. اما روایت حاکی از آن است که این ممکن است باقیمانده زندگی طبیعی عاشقان قدیمی باشد. آنها به سادگی به این سو و آن سو خواهند رفت، "برای همیشه" در تبعید از جامعه‌ای که هرگز درک نخواهد کرد.

این مطلب را به اشتراک بگذارید:
نظرات کاربران
نظر خود را بنویسید:
پربازدیدترین مطالب