«آینه در آینه» نام مجموعه شعری سرودۀ امیرهوشنگ ابتهاج با تخلص (ه. لف. سایه) میباشد. دلیل تمایز این مجموعه شعر از دیگر آثار وی، گزینش و گردآوری اشعار توسط دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی است که نشر چشمه مسئولیت انتشار آن را بر غهده دارد. کتاب «آینه در آینه» اولین بار در سال 1369 به چاپ رسید.
استاد هوشنگ ابتهاج و دکتر شفیعی کدکنی دوستی دیرینهای با هم داشتند. به نقل از شفیعی کدکنی در بهار 1369 و در نشستی دوستانه، این دو تصمیم به گردآوری شعرهای سایه میگیرند که ماحصل آن کتاب «آینه در آینه» است.
شفیعی کدکنی دربارۀ این اثر گفته است: «اگر میخواستم این انتخاب را بر محور اصلی شاهکاری او -که در آن اکثریت با غزلهاست- استوار کنم، شاید برای بعضی از گونهها و نمونههای دیگر کمتر مجال تجلی حاصل میشد. اما در این گزینش، مقصود اصلی، ارائۀ نموداری از مراحل مختلف خلاقیت هنری او و نمونههایی از تجارب گوناگون وی در عالم شعر و شاعری بوده است».
این دو شعر معروف از مجموعه اشعار کتاب «آینه در آینه» هستند:
«شکست»
آسمان زیر بال اوج تو بود،
چون شد ای دل که خاکسار شدی؟
سر به خورشید داشتی و، دریغ
زیر پای ستم غبار شدی!
ترسم ای دلنشین دیرینه
سرگذشت تو هم ز یاد رود!
آرزومند را غم جان نیست
آه، اگر آرزو به باد رود!
«آینه در آینه»
مژده بده، مژده بده، یار پسندید مرا
سایۀ او گشتم و او برد به خورشید مرا
جان دل و دیده منم، گریۀ خندیده منم
یار پسندیده منم، یار پسندید مرا
کعبه منم، قبله منم، سوی من آرید نماز
کان صنم قبلهنما خم شد و بوسید مرا
پرتو دیدار خوشش تافته در دیدۀ من
آینه در آینه شد: دیدمش و دید مرا
آینه خورشید شود پیش رخ روشن او
تاب نظر خواه و ببین کاینه تابید مرا
گوهر گم بوده نگر تافته بر فرق فلک
گوهری خوب نظر آمد و سنجید مرا
نور چو فواره زند بوسه بر این باره زند
رشک سلیمان نگر و غیرت جمشید مرا
هر سحر از کاخ کرم چون که فرو مینگرم
بانگ لک الحمد رسد از مه و ناهید مرا
چون سر زلفش نکشم سر ز هوای رخ او
باش که صد صبح دمد زین شب امید مرا
پرتو بی پیرهنم، جان رها کرده تنم
تا نشوم سایۀ خود باز نبینید مرا
امیرهوشنگ ابتهاج در سال 1306 در شهر رشت متولد شد و دوران تحصیل خود را در رشت و تهران گذراند. نخستین اشعار ابتهاج در جوانی برای دلدادۀ او به نام گالیا نوشته شد که در سال 1325 در قالب مجموعهای به نام «نخستین نغمهها» منتشر شد. دومین اثر ابتهاج «سراب» نام دارد که در قالب چهارپاره، در بیان احساسات فردی شاعر و با بهرهگیری از اسلوب شعر نوی نیمایی سروده شده است.
مجموعه «سیاه مشق» شامل شعرهای منتشرنشده بین سالهای 1325 تا 1329 است، اما این کتاب پس از کتاب «سراب» منتشر شد. پیش از آنکه سایه در سال 1362 زندانی شود، مجموعه شعرهای «تا صبح یلدا»، «یادگار خون سرو»، «چند برگ از یلدا» و «سیاه مشق 2» را نیز منتشر کرد.
یکی از اشعار سایه که اکثر ایرانیان با آن آشنایی دارند، شعر «سپیده» معروف به «ایران ای سرای امید» است که توسط محمدرضا شجریان اجرا شد. وقتی ابتهاج در زندان به سر میبرد، این ترانه از بلندگوی زندان پخش شد. به نقل از وی، با شنیدن این ترانه ابتدا گریه کرد و بعد به خنده افتاد. او در جواب همبند خود که متعجب شده بود گفت: «شاعر این ترانه منم!»
ابتهاج پس از وساطت دوست خود سید محمدحسین بهجت تبریزی (شهریار) از زندان آزاد شد و تا زمان درگذشت خود در مرداد سال 1401، مجموعه شعرهای «سیاه مشق 3»، «تاسیان»، «سیاه مشق 4»، «آینه در آینه» و «بانگ نی» را سرود. دو کتاب دیگر به نامهای «حافظ به سعی سایه» و «پیر پرنیاناندیش» نیز به قلم وی به نگارش درآمدهاند.
برای مشاهده محصولات مرتبط دیگر میتوانید از دسته بندی خرید رمان نیز بازدید فرمایید.