«همه تنها میمیرند» یکی از بهترین و عمیقترین رمانهای هانس فالادا است که برای اولینبار، در سال 1947 منتشر شد. «همه تنها میمیرند» یکی از اولین و بهترین نمونه رمانهای ضد جنگ و ضد نازیسم در سراسر تاریخ ادبیات است که تنها دو سال پس از اتمام جنگ جهانی به چاپ رسید.
رمان «همه تنها میمیرند» ریشه در واقعیت دارد و داستانی از زندگی زن و شوهری از قشر کارگر آلمان نازی را روایت میکند که اعمال آنها، بهتنهایی سهم بزرگی از شروع «مقاومت آلمان» را در بر میگیرد. زندگی این زوج، «اتو و «افا» کوانگل، جرقهای میشود بر آتش زیر خاکستر آلمانیهایی که با سیاستهای نازیسم مخالف هستند. آلمانیهایی که زیر سایۀ مخوف دستگاه تمامیتخواه هیتلر سر خم کردهاند و ترس و لرز دائمی از زندانی و محاکمه شدن، دست از سر آنها بر نمیدارد. «همه تنها میمیرند» رمانی است تراژدیک از نحوۀ زوال تدریجی این دستگاه قدرت که به وسلیۀ پلیس «گشتاپو»، سعی بر پیدا کردن و به بند کشیدن شهروندان معترض خود را در زمانۀ جنگ دارد. از مهمترین ویژگیهای داستان دارا بودن دیدگاه دوجانبۀ آن، هم از سوی مردم به حکومت، و هم از سوی ماموران حکومتی به مردم می باشد.
نظر ثبت شدۀ یکی از مترجمان مطرح کشورمان، آقای آبتین گلکار راجعبه رمان «همه تنها میمیرند» را با هم بخوانیم: «اگر رمان را در ماهها و سالهای دیگری میخواندم، شاید نمره کامل را به آن نمیدادم، چون شاهکار ادبی نیست، ولی در این روزها خواندنش واقعاً به دلم نشست. اصل ماجرای کتاب ایستادگی در برابر حکومت فاشیستی یا تن دادن به رذالت است، آنهم در کوچکترین امور زندگی و از جانب خردترین آدمهایی که به نظر میرسد مقاومت یا عدممقاومتشان هیچ تأثیری بر هیچ چیز ندارد. ترجمه و ویراستاری و آمادهسازی کتاب هم خیلی خوب بود، وگرنه 600 صفحه کتاب را نمیشد دوسهروزه خواند.»
یکی از کاربران سایت «طاقچه» نیز راجعبه رمان حاضر چنین نوشته است: «داستانی بلند از روزگار ترس. داستانی برای یادآوری این نکته و جمله درخشان از هانا آرنت که "بزرگترین دشمن حکومت های توتالیتر، حرف صادقانه ایست که با اعتقاد قلبی بیان شود".»
شرح یکی از نظرات تحلیلی و بلند خوانندگان رمان «همه تنها میمیرند» در سایت «گودریدز» نیز، بدین صورت است: «بیشتر از آنکه رمان علیه نازیها باشد، که هست، دربارهی جامعهی آلمان در زمان حکومت نازیهاست. چطور حکومتی پست، انسانها را خوار و خفیف میکند و به ذلت میکشاند. هویت انسانی آنها را از آنها میگیرد. در این بین هستند آدمهایی که تن به این ذلت نمیدهند. مانند اتو و افا کوانگل که پسرشان را در جنگ جهانی دوم از دست دادهاند و مقصر قتل پسرشان را هیتلر و حکومت نازیها میدانند. و این آغاز رمان است. یک ماجراجویی و شرح یک مقاومت مدنی. رمانی تلخ. آنها که همدست حکومت هستند، یعنی اکثریت جامعهی آلمان که طرفدار حکومت هستند، هر یک به شکلی از پا میافتند. در واقع زیر چرخدندههای حکومت مستبد له میشوند.»
خواندن این چند جملۀ کوتاه از رمان «همه تنها میمیرند» خالی از لطف نیست: -«من ملکهای دارم که گوش به فرمانش هستم، او بر من حکومت میکند، حتی بر دنیای بیرون هم حکومت میکند، و اسم این ملکه عدالت است. من همیشه به او اعتقاد داشتهام، امروز هم دارم، من عدالت را اصل زندگیام قرار دادهام... .»
-«ما نه برای خودمان، بلکه برای دیگران زندگی میکنیم. آنچه از خود میسازیم، برای خودمان نمیسازیم، بلکه فقط برای دیگران است...»
-«همه ناچارند کارت را بخوانند و رویشان تاثیر میگذارد. کمترین تاثیرش این خواهد بود که به آن ها بفهمانند، هنوز مقاومتی در کار است و همه پیرو پیشوا نیستند.»
«هانس فالادا» از مشهورترین نویسندگان نیمۀ اول قرن 20ام بود. فالادا در زمان حیاتش آثار مهمی را از خود بجا گذاشت که بنیانگذار سبک جدیدی در ادبیات ضدجنگ و پساجنگی شده است. نام اصلی این نویسنده «رودولف ویلهلم فریدریش دایتسن» است و هانس فالادا نام مستعار اوست که از دو نوشتۀ ادبیف مانند (برادران گریم)، وام گرفته شده است. متاسفانه تاکنون، تنها رمان «همه تنها میمیرند» از او به فارسی ترجمه و چاپ شده است. کار ترجمۀ این اثر را «محمد همتی» و کار انتشار آن را، «نشر نو» بر عهده داشته است.