اگن شوایلر مقاله خود را با آوردن نامهای از یکی از دوستان کافکا که برای ماکس برود نوشته است به پایان میرساند.
در نامهای که بعدها در زندگینامهی کافکا نیز آمد، این خانم دربارهی کافکا چنین مینویسد:
«همهی ما میتوانیم زندگی کنیم چون گاهی اوقات به دروغ، بیبصیرتی، اشتیاق، خوشبینی، اعتقاد و ایمان و یا گاهی بدبینی و یا چیزهای دیگر پناه میبریم. اما کافکا هرگز به چنین چیزهایی پناه نبرد. او به طور مطلق هیچ گاه قادر به دروغ گفتن نبود؛ همانطور که هیچ وقت مست نمیکرد… او هرگز کوچکترین سرپناهی نداشت. همواره نوابغی وجود داشتهاند که در پی سازش نبودهاند. اما چنین افرادی اغلب عینک رنگی بر چشم مینهند و بدین سبب دنیا را متفاوت میبینند.
از آنجایی که آنها مجبور به سازش نیستند میتوانند تایپیستهای سریعی شوند و متأهل باشند. اما کافکا که چنین روحیاتی نداشت در کنار این نوابغی ایستاد و با حیرت به تایپیستها و زنان نگاه میکرد… آری، هیچگاه کسی او رادرک نکرد.»
گرنت ال.وات (نویسندهی کتاب درسگفتارهای ادبیات جهان):
«تا امروز کافکا و آثارش الهامبخش سه نسل از نویسندگان بوده است. نویسندگان بلندآوازه و تجربهگر همچون آلن روبگریه، ساموئل بکت، هارولد پینتر، دونالد بارتلمی، رابرت کوِور از جمله افرادیاند که از کافکا تأثیر پذیرفتهاند.»