جستجوی شما نتیجه‌ای نداشت.

رویای ‏آدم‏ مضحک

قیمت:
125,000 تومان
مشخصات کتاب رویای ‏آدم‏ مضحک
کشور مبدا
تعداد صفحات
249 صفحه
شابک
9789649971155
سال خلق اثر
1877
سال انتشار
1877
قطع
جیبی
جلد
نرم
نوبت چاپ
20
این کتاب در یک نگاه

«رؤیای آدم مضحک (The Dream of a Ridiculous Man)» کتابی است شامل هفت داستان کوتاه نوشتۀ فیودور داستایفسکی است. داستان‌های این کتاب عبارتند از: آقای پروخارچین؛ پولزونکوف؛ دزد شرافتمند؛ درخت کریسمس و ازدواج؛ مارِی دهقان؛ کروکودیل؛ و رؤیای آدم مضحک.


بیشتر بخوانید
خلاصه کتاب رویای ‏آدم‏ مضحک

داستان‌های این کتاب به دوره‌های مختلفی از فعالیت ادبی داستایفسکی تعلق دارند و هریک به‌گونه‌ای استعداد خارق‌العادۀ او را پیش چشم قرار می‌دهند. در مقدمۀ کتاب، به‌طور مختصر دربارۀ هر داستان توضیحاتی وجود دارد که خلاصۀ آن را با هم مرور می‌کنیم:

آقای پروخارچین (1846) و پولزونکوف (1847) تلاش نویسنده را برای ایجاز در بیان نشان می‌دهند؛ این در حالی است که این دو داستان بسیار متفاوت از هم‌اند. شاید داستایفسکی در هیچ اثری، به قدر این دو داستان مدرن جلوه نکرده باشد.

دزد شرافتمند (1848) ایده‌ای دارد که بعدها به‌طور کامل‌تر در جنایت و مکافات (1866) پرورش می‌یابد: نزدیک شدن مکافات سبب توبۀ مجرم می‌شود و گاه در سنگ‌ترین دل‌ها نوعی احساس ندامت واقعی برمی‌انگیزد. می‌گویند علتش ترس است.

درخت کریسمس و ازدواج (1848) شاید از نظر هنری کامل‌ترین داستان کوتاهی باشد که داستایفسکی در دورۀ اول فعالیت ادبی‌اش خلق کرد. این داستان ظاهری طنزآلود دارد، اما طنز آن تلخ است و هیچ نشاطی در ما پدید نمی‌آورد.

مارِی دهقان شرحی واقعی از زندگانی داستایفسکی در زندان است. در این داستان ابتدا بیزاری راوی را از تفریحات وحشیانه می‌بینیم و سخنان هم‌بند نویسنده را می‌شنویم.

در داستان کروکودیل (1865) با جنبۀ دیگری از نبوغ داستایفسکی روبه‌رو می‌شویم. این داستان، داستانی خنده‌دار است و در واقع جزو شاهکارهای طنز به شمار می‌آید. در پوشش همین طنز است که داستایفسکی به جریان‌های غرب‌گرا و علم‌پرستان حمله می‌کند و عقاید و افکارشان را دست می‌اندازد.

رؤیای آدمم مضحک (1877) داوری نهایی داستایفسکی دربارۀ انسان است. او هیچ‌گاه از انسان ناامید نشد. عصر طلایی شاید رؤیایی بیش نباشد؛ اما همین رؤیاست که زندگی را ارزشمند می‌کند. خواننده در همین پارادوکس است که به سرگذشت تراژیک انسان پِی می‌برد. داستایفسکی در این داستان نشان می‌دهد که عقل بدون احساس، مغز بدون قلب، عین شر است و فقط از طریق محبت و مهر است که بشر رستگار می‌شود.

نظر خوانندگان سراسر دنیا دربارۀ کتاب رویای آدم مضحک چیست؟

خوانندگان در سایت آمازون نظرات خود را چنین ثبت کرده‌اند: «کتابی است که آن را به کسانی که تا‌به‌حال داستایفسکی نخوانده‌اند، پیشنهاد می‌کنم. داستان‌ها کوتاه‌اند و سبک کلی داستایفسکی در آن‌ها مشخص است.» دیگری می‌نویسد: «داستایفسکی همیشه درخشان است؛ چه در داستان‌های کوتاه، چه رمان. داستان‌های این کتاب مملو از درس‌اند. هرکسی که می‌خواهد داستایفسکی بخواند، باید این داستان‌ها را هم بخواند.» خواننده دیگری نیز نوشته است: «رؤیای آدم مضحک یک قطعۀ ادبی آوانگارد است. من عاشق این داستان هستم.» و در آخر می‌خوانیم: «کتابی کوتاه، اما بسیار عمیق.»

جملاتی از کتاب که شاید انگیزۀ خواندن باشند

در بخشی از داستان درخت کریسمس و ازدواج چنین می‌خوانیم:

«چند روز پیش که داشتم از مقابل کلیسایی می‌گذشتم از ازدحام آدم‌ها و تعداد زیاد کالسکه‌ها تعجب کردم. آدم‌های دور و برم از یک ازدواج حرف می‌زدند. آن روز هوا ابری بود و آسمان می‌خواست ببارد. به دنبال جمعیت رفتم توی کلیسا، و آنجا داماد را دیدم. مرد کوتاه‌قد و خپله‌ای بود با شکم گنده و صورت قرمز، که لباس فاخری پوشیده بود. لحظه‌ای آرام و قرار نداشت، به همه‌جای کلیسا سرک می‌کشید، با همه حال و احوال می‌کرد و مدام هم دستور می‌داد. بالاخره پچ‌پچ درگرفت که عروس دارد می‌آید. وسط آدم‌ها راهم را باز کردم و دیدم عروس دختر فوق‌العاده زیبایی است که شاید هنوز بهار زندگی را هم آغاز نکرده است. اما دختر زیبا غمگین و رنگ‌پریده بود. بی‌علاقه به اطراف نگاه می‌کرد. من حتی فکر کردم تازه گریه کرده و چشم‌هایش قرمز شده. سادگی کلاسیک همۀ اجزای صورتش نوعی وقار و متانت نیز به زیبایی‌اش می‌بخشید. از این سادگی و متانت، از این غم و اندوه، بارقه‌ای از معصومیت کودکانه هنوز قابل تشخیص بود. حالتی که من می‌دیدم نوعی خامی و ناآزمودگی بود، چیزی که هنوز قوام پیدا نکرده بود، چیزی جوانانه و تر و تازه، و ... همچنین چیزی که انگار در عین خاموشی نوعی ترحم از آدم می‌طلبید. آدم‌های اطراف می‌گفتند که عروس تازه شانزده‌ساله شده است. دقیق که به داماد نگاه کردم یکباره جولیان ماستاکوویچ را شناختم. به عروس نگاه کردم. خدای بزرگ! ...»

درباره نویسندۀ کتاب رویای آدم مضحک

فیودور داستایفسکی در سال 1821 در شهر مسکو متولد شد. خانوادۀ او بسیار مذهبی بودند و این موضوع باعث شد خود او نیز در طول زندگی‌اش فردی مذهبی باقی بماند. داستایفسکی از مشهورترین و تأثیرگذارترین نویسندگانی است که سوررئالیست‌ها مرام‌نامۀ خود را تحت تأثیر آثار او نوشته‌اند. او در مدرسه آموزش‌های نظامی می‌دید، اما خودش به ادبیات علاقه‌مند بود؛ به همین خاطر پس از تمام کردن تحصیل به‌طور جدی به «نوشتن» پرداخت. او شخصیتی عصیانگر و روان‌پریش داشت و شخصیت بیشتر داستان‌هایش نیز مانند خودش هستند.

اولین اثری که از داستایفسکی منتشر شد، ترجمۀ آزاد از رمان اوژنی گرانده اثر اونوره دو بالزاک بود که ترجمۀ این اثر بر شیوۀ داستان‌نویسی او تأثیر عمیقی گذاشت. او سپس کار خود را با نوشتن داستان‌هایی دربارۀ فقر و مردمی که با فقر دست‌وپنجه نرم می‌کردند، ادامه داد. فیودور داستایفسکی سرانجام در فوریۀ 1881 به‌علت خون‌ریزی ریه از دنیا رفت و از آثار مشهور او می‌توان به کتاب‌هایی نظیر «ابله»، «جن‌زدگان»، «جوان خام»، «برادران کارامازوف»، «جنایت و مکافات»، «شب‌های روشن»، «همیشه شوهر» و... اشاره کرد.

دیدگاه‌های کاربران درباره‌ی کتاب «رویای ‏آدم‏ مضحک»
0 دیدگاه
0
(0 رای)
امتیاز شما به این کتاب:
دیدگاه خود را بنویسید:
ثبت دیدگاه
کتاب‌های پیشنهادی کتاب‌های پیشنهادی
عضویت در خبرنامه‌ی بوک‌لند
برای اطلاع از تخفیف‌ها، فروش‌های ویژه و پیشنهادها، در خبرنامه‌ی ما عضو شوید.