کتاب طوطی (نام ایتالیایی: Luisito) که عنوان اصلیاش «لوییزیتو؛ یک داستان عشقی» است، در سال 2008 میلادی به قلم سوزانا تامارو به زبان ایتالیایی منتشر شد. کتاب طوطی که دربردارندهی داستانی عاشقانه است، با ترجمهی بهمن فرزانه و از سوی انتشارات «کتاب پنجره» روانهی بازار کتاب ایران شده است.
شخصیتهای اصلی این کتاب، زنی میانسال و یک طوطی هستند. «آنسلما» که زنی پیر و بازنشسته است، سالهاست در تنهایی به سر میبرد. شوهرش در طول زندگی مشترکشان، از او زنی با خواستههای محدود ساخته و قلب آنسلما در طول زندگیاش شور زندگی را از دست داده بود. با کشف دروغهای شوهر، خیانت او و سرانجام مرگش، آنسلما در زندگی به زنی سرشکسته تبدیل شده بود. فرزندانش در خارج به سر برده و فقط گاهی با وی تماس میگرفتند. این روند ادامه داشت تا اینکه آنسلما در زبالهدانی طوطی رنگیای پیدا میکند. با ورود این طوطی به زندگی زن، بخشی از تنهاییهای او پر میشود.
ناردون شهسواری از خوانندگان کتاب طوطی پیشنهاد میکند: «اگر هنوز کتابی از سوزانا تامارو نخواندهاید، کتاب «طوطی» برای شروع خیلی خوب است و سپس حتما «دل به من بسپار» را بخوانید. آنسلما (پیرزن داستان) تمام توجهش را متوجه طوطی میکند، هرآنچه را که برای فرزندان خود دارد، برای شوهر ازدسترفتهاش و برای هرکس که در اطراف اوست و او را تنها گذاشته است، همه و همه را به او ارزانی میدارد. داستان پایان خوشی دارد و بسیار شاعرانه است.» نظر یکی از خوانندگان کتاب در سایت آمازون را میخوانیم: «طوطی یک داستان بلندِ سرراست و ساده بوده که خیلی سطحیتر و سادهتر از کتابهای قبلی نویسنده است. موضوع جالبی را در نظر گرفته و به این قضیه اشاره دارد که گاهی به چیزی احتیاج داریم تا از روزمرگی بیرون آمده و در یک قالب جدید فعالیت کنیم.» زهره روحی، منتقد مجله سیاسی-فرهنگی هفته، کتاب را از منظر روانشناسی مورد بررسی قرار داده و معتقد است حتی نامی که پیرزن برای طوطی خود انتخاب کرده دلیل روانشناختی دارد: «نامی که آنسلما بر طوطی خود میگذارد لوئیزیتو است. مذکرشدهی لوئیزیتا، یعنی مذکرشدهی نام بهترین دوست و همراز خود در دوران تربیت معلمی. اما چرا نامی مذکر؟ هرچند که بعدها با دیدن تخمی در میان نازبالشها درمییابد طوطیاش ماده است. در حقیقت باید گفت انتخاب نام مذکر طوطی کلید ورود به فضای عاطفی آنسلما است. زنی که باور داشته در ازدواج شکست خورده است و در عین حال هرگز نمیتواند بهترین دوران زندگی خود را که با لوئیزیتا سرکرده، از یاد ببرد. دختر باهوش و بسیار حساسی که ظاهراً توقعش از زندگی بسی بیشتر از چیزی بود که به باور او به نام زندگی جعل شده است. شیفتگی آنسلما به تفکرات دوست خود از یکسو و ناکامی در ازدواج از سوی دیگر، احتمالاً دلیل انتخاب نام مذکر طوطی است.»
در پشت جلد کتاب آمده است: «گاهی از خواندن داستانی آنقدر لذت میبریم که دو یا چند بار آن را میخوانیم، مثل یک شعر زیبا. شاید طوطی یکی از آن داستانها باشد. داستانی که با هر بار خواندن آرامآرام به یک شعر بلند تبدیل میشود.» در قسمتی از کتاب بهوضوح میبینیم روحیهی زن میانسال چقدر بهتر شده است: «روز قبل از مهمانی که قرار بود چهارشنبه روزی باشد، از صبح زود به جنبوجوش افتاد. میخواست خانه را حسابی قشنگ کند. اولین مشتری بود که برای خرید به سوپرمارکت رفت و چیزهای لازم را خرید: مواد غذایی و نوشابههای مختلف و چند تا هم فانوس کاغذی ساخت چین. بعدازظهر پشت سر هم سینی پیتزاهای کوچولو را از فر بیرون میکشید. پس از چیزهای شور، بیسکویتهای شیرین درست کرد؛ آخر سر هم یک کیک خامهای. قبل از آنکه برود بخوابد، با ماژیک روی یک نوار پارچهای که میخواست در درگاه خانهاش آویزان کند نوشت: خوش آمدید! زندگی در هفتاد سالگی آغاز میشود.» طوطی زن میانسال که «لوییزیتو» نام گرفته، در مکالمهای که با صاحب خود دارد، میگوید: «احتمالاً حق با تو است. ما نباید دربارۀ مسائلی بزرگتر از خودمان سؤال کنیم. باید مثل آن سنجاب روی درخت فقط دم را غنیمت بشمریم و از زندگی لذت ببریم. اما آنوقت اگر موفق بشویم، دیگر هنر، شعر و موسیقی را در نخواهیم یافت. مثل آدمهای کوکی پیش میرویم، بدون خاطره، بدون امید، تأسف یا عذابوجدان و دلتنگی. دیگر قلب ما احساسی در خود نخواهد داشت تا ما کمتر احساس تنهایی کنیم.»
سوزانا تامارو (Susanna Tamaro) در سال 1957 میلادی در شهر «تریسته» ایتالیا به دنیا آمد و بیشتر در حوزه مستندسازی علمی و دستیاری کارگردان فعالیت کرد و البته در همان زمان به نوشتن داستان کوتاه و رمان هم مشغول بود. در سال 1989 به خاطر رمان «حواس پرتی» به شهرت رسید و جایزه ادبی «الزا مورانته» را دریافت کرد. در سال 1991 به خاطر رمان «تک خوان» جایزه «پن اینترنشنال» را به دست آورد. «کاراماتیلدا»، «انیما موندی» و پرفروشترین کتاب قرن بیستم ایتالیا «برو دنبال دلت»، از دیگر آثار او هستند. تومارو در توضیح چگونگی نگارش این داستان در جایی گفته بود: «سالها پیش در روزنامه داستان زندگی زوجی را خواندم که با قوانین سخت نگهداری حیوانات وحشی، یک طوطی را نزد خود برده بودند. این خبر مرا بسیار تحت تاثیر قرار داد و سالها بعد، ادامه آن داستان، به خلقِ دوستی آنسلما و لوییزیتو در ذهن من و داستان طوطی منجر شد.» بهمن فرزانه مترجم کتاب طوطی و نویسنده و مترجم بیش از ۵۰ کتاب را در ایران بیشتر با کتاب «صد سال تنهایی» میشناسند. این مترجم ایرانی علاقهی خاصی به کلاسیکها داشت و ترجمههایش بسیاری از نویسندگان مطرح جهان را به ایرانیان معرفی کرده است. فرزانه به زبانهای ایتالیایی، انگلیسی، اسپانیایی و فرانسوی مسلّط بود. وی در سال ۱۳۹۲ و در ۷۵ سالگی در تهران درگذشت.
برای مشاهده موارد مرتبط میتوانید به دستهبندی خرید رمان مراجعه کنید.