نویسندهی اسکاتلندی به نام هنری دراموند، در جستوجوی یافتن پاسخ سه پرسش دربارهی عشق، جهان را درنوردید و سرانجام، به گوشهای از قلب خود رسید، جایی که نهتنها پاسخ سه پرسش، بلکه پاسخ تمام پرسشهای جهان در آن نهفته بود. هنری دراموند معتقد است که عشق فراتر از ایمان است و خود را وقف تدریس تعالیم خود کرده است. «موهبت الهی» نام کتابی اثر دراموند است که منبع الهام نویسندهی سرشناس، پائولو کوئیلو جهت نگارش کتابِ «عشق ورای ایمان» (The Supreme Gift) شد. در ایران بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه، کتاب «عشق ورای ایمان» را با ترجمهی اعظم خرام در اختیار خوانندگان قرار داده است.
منتقدین، کتابِ «موهبت الهی» را زیباترین متنِ نوشته شده در مورد عشق میدانند. کوئیلو کتاب خود را بهسانِ موعظهاى از زبانِ دراموند نوشته است. او در کتاب «عشق ورای ایمان» از اجزای تشکیلدهندهی عشق نظیر فروتنی، ادب و تواضع، صبر، مهربانی، بخشندگی و سخاوت، به عنوان فضایلی یاد میکند که برای رسیدن به تقوا و پرهیزگاری نیز لازماند. جملات این کتاب با بیانی شیوا و الهامبخش، مستقیما قلب شما را لمس میکنند.
Aileen Abreu نظر خود دربارهی کتاب «عشق ورای ایمان» را در سایت «گودریدز» نوشته است: «درست زمانی که فکر میکنید همه چیز را دربارهی عشق میدانید، این کتاب به شما تلنگر میزند. من عاشق این مرد و ارتباط او با زندگی هستم. من عاشق این هستم که حتی یک جمله بتواند مرا به عشق واقعی بازگرداند.»
یکی دیگر از کاربران گودریدز نیز عنوان کرده است: «نویسنده در مورد عشقی صحبت میکند که باید برای پرورش و تکامل روح خود، آن را تمرین کنیم. کوتاه و کاربردی با یک سری دستورالعملهای مربوط به آن.»
فرشته –از خوانندگان فارسیزبان کتاب- در سایت «طاقچه» نوشت: «در وصف این کتاب همینقدر بس که روح من تماما به آن نیاز داشت. حس کردم کاملا شهودی به این کتاب دسترسی پیدا کردم، چون سوالات ذهنم و گاها زمزمههای ذهنم در جاهایی از متن کتاب مشخصا دیده و خوانده شد.»
بخشهایی از کتاب انتخاب شده و در ادامه آورده شدهاند:
«-اما بهراستى چرا عشق از ایمان برتر است؟ زیرا ایمان صرفا جادهاى است که ما را به سمت عشقى بزرگتر هدایت مىکند. چرا عشق از نیکوکارى برتر است؟ زیرا نیکوکارى فقط جلوهى ظاهرى عشق است. یکى از راههایى است که در آن عشق جلوه مىکند و همیشه کل از جزء برتر است.
-عشق صبور و مهربان است، عشق به دور از حسادت و خودستایی است، عشق به دور از تعصبات کورکورانه است، عاشق، زودرنج و کجخلق نیست، هرجا خطاکاری و پستی میبینید، بدانید آنجا عشق وجود ندارد، عشق از صداقت و درستی لبریز میشود، با عشق همه چیز قابل تحمل است، همه چیز باورپذیر میشود. اگر من با زبان فرشتگان و ملائک با شما صحبت کنم اما عاشق شما نباشم در واقع ناقوسی پر سروصدا یا سِنجی هستم که محکم بههم کوبیده میشود. اگر قدرت پیامبران را داشته باشم و از تمام رموز و دانشها آگاهى داشته باشم یا حتى اگر ایمانى داشته باشم که با آن بتوانم کوهها را جابهجا کنم، اما فاقد عشق باشم، در واقع «هیچ هستم». اگر تمام آنچه را دارم ببخشم و جسمم را در آتش بسوزانم، اما عاشق نباشم، در قبال این کارها هیج چیز نصیبم نخواهد شد.
- چرا ما دلمان مىخواهد تا ابد زنده باشیم؟ چون امید داریم فردا یا فرداها کسى پیدا شود که ما از دل و جان دوستش داشته باشیم. چون مىخواهیم حتى اگر شده یک روز دیگر را در کنار کسى که دوستش داریم سپرى کنیم.
-ما در برخورد با دیگران، باید همیشه خود را بدهکار بدانیم و دیگران همیشه از ما عشق و مهربانى طلبکارند و چه بدهىاى افتخارآمیزتر از بدهى عشق.»
پائولو کوئیلو در سال 1947 در برزیل به دنیا آمد. پدرش مهندس بود و والدین پائولو در نظر داشتند که او نیز راهی مشابه را برای زندگیاش انتخاب کند. اما او تصمیم گرفت نویسنده شود و مسیر بسیار سخت و پر دستاندازی را برای رسیدن به هدفش شدن طی کرد. او در نوجوانی منزوی بود و مشکلاتی داشت؛ حتی والدینش او را چند بار به بیمارستان روانی بردند. پس از مدتی به خواست پدر و مادرش در دانشکدهی حقوق ثبتنام کرد، اما پس از یک سال تحصیل را رها کرد. در این مدت، کوئیلو کتاب «بایگانی ناموفق جهنم» را در سال 1982 منتشر کرد و در تالیف «کتابچه راهنمای عملی خون آشام» در سال 1985 مشارکت داشت. نقطهی عطف نویسندگی کوئیلو در سال 1982 و در سفر به اسپانیا اتفاق افتاد؛ در این سفر او به بیداری معنوی رسید که منجر به نوشتن رمان «زائر» شد و همچنین در سال 1988 کتاب «کیمیاگر» را نوشت.
تاکنون بیش از 100 میلیون جلد از کتابهای پائولو کوئیلو در بیش از 150 کشور جهان به فروش رفته و کتابهایش به 71 زبان ترجمه شدهاند. در سال 2006 توسط رئیسجمهور بلغارستان «جایزهی پرافتخار رئیسجمهور» به وی اهدا شد و در سپتامبر 2007، توسط سازمان ملل متحد، عنوان «پیامآور صلح» را از آن خود کرد. وی همچنین در سال 1379 سفری به ایران داشته است. از دیگر آثار او «برنده تنهاست»، «مکتوب» و «بریدا» را میتوان نام برد.