کتاب «تا میتوانی بنویس» را ناتالی گلدبرگ نوشته است و با عنوان Writing down the bones برای اولین بار در سال ۱۹۸۶ به چاپ رسید. این کتاب از آنجا که یک کتاب مرجع است در ایران نیز توسط انتشارات پیکان و با ترجمهی بسیار عالی گیتی خوشدل در ۱۸۴ صفحه و قطع رقعی به چاپ رسید.
از کتاب «تا میتوانی بنویس» میتوان به عنوان یکی از الهامبخشترین کتابها در زمینهی نوشتن و آموزش نویسندگی اشاره کرد. این کتاب یکی از منابعی است که اکثر کتابهای آموزش نویسندگی به آن به عنوان یک منبع اصلی اشاره کردهاند. این کتاب شامل فصلهای کوتاه و بسیاری خواندنی است که به کمک آن میتوانید مواردی چون: کمتر ترسیدن از نوشتن و راحتتر نوشتن، ایدههایی برای نوشتن، تلاش برای رسیدن به امضای شخصی خودتان در نوشتهها و همچنین بدون طرح و نقشه نوشتن را بیاموزید.
این اثر پر از صداقتی است که از تجربهی ناب نویسنده نشات میگیرد و به مخاطب القا میشود. تمام کسانی که به نویسندگی علاقه دارند میتوانند خواندن این اثر که سرشار از رهنمودهای شفاف، کاربردی و محکم است را در اولویت کارهایشان قرار دهند.
تینا نظرش را در مورد تجربهی مطالعهی این کتاب، اینگونه بیان میکند:
«من بهشدت علاقهمند به نوشتن و نویسندگی هستم و همیشه به دنبال منابعی بودم که بتواند مرا بهدرستی راهنمایی کنید. این کتاب قواعد را به شکلی دلنشین و بسیار روان بیان میکند و آنچنان ذوق و عشق به نویسندگی را در مخاطب برمیانگیزد که واقعا نمیتوان به تمرینهایش بیاعتنا بود و بعد از مدتی متوجه خواهید شد که شما را تبدیل به یک نویسنده کرده است.»
پاراگراف ابتدایی کتاب «تا میتوانی بنویس» اینگونه آغاز میشود:
«تدریس کلاس مبتدی بسیار خوب است. باید به ذهن نوآموز خودم بازگردم: به نخستین اندیشه و احساسی که درباره نوشتن داشتم. به مفهومی، ذهن نوآموز همان چیزی است که هر بار که مینشینیم تا بنویسیم، باید به آن بازگردیم. هیچ آرامشخاطر و تضمینی وجود ندارد که چون دو ماه پیش مطلب خوبی نوشتیم، دوباره آن را تکرار خواهیم کرد. حیرت میکنیم که چطور قبلا چنان چیزی نوشتیم. هر بار سفری تازه و بینقشه پیش رو داریم. پس وقتی در گروه نویسندگی تدریس میکنم، باید دوباره داستان را از نو بگویم و به یاد آورم که شاگردان برای نخستین بار، آن را میشنوند. باید از نقطه آغاز شروع کنم. نخست به قلم خود توجه کنید، که باید قلمی روان باشد که تند بنویسد، چون اندیشهها همواره سریعتر از دست حرکت میکنند. یقینا نمیخواهید دستتان از مدادی کُند هم آهستهتر حرکت کند. خودکار و مداد و رواننویس قطعا کُند مینویسند. به لوازمالتحریر فروشی بروید و قلمهای متفاوت را امتحان کنید، تا ببینید کدامیک برایتان مناسب است. لزومی ندارد گران باشد. خودنویسهای ارزان قیمتی به بازار آمده که مغزی اضافی هم دارند. همه رنگش را خریدهام. جوهر پس میدهد. اما ایرادی ندارد، چون تند مینویسد. قلمهای تازهای نیز به بازار آمده که نوک چرخان دارند و تند مینویسند.»
پاراگرافی دیگر از کتاب که اشاره به انتخاب دفتر مناسب برای نوشتن است را در زیر میخوانیم:
«به دفترتان نیز فکر کنید، چون حائز اهمیت و به مثابه تجهیزات شما است. مانند میخ و چکش برای نجار. گاه افراد، دفترهای گرانی با روی جلد ضخیم میخرند. این دفترها حجیم و سنگیناند و چون جنبه تجملی دارند، مجبور میشوید چیزهای خوب بنویسید. حال آنکه باید احساس کنید اجازه دارید یاوهترین مطالب را بدون هیچ ایرادی بنویسید. دفتر سیمی ارزانقیمت، این احساس را میبخشد که میتوانید به سرعت تمامش کنید و به راحتی، یک دفتر دیگر بخرید. وانگهی، آسان میتوان آن را حمل کرد. خودم اغلب دفتر سیمیهایی میخرم که در کیف جا شوند. فضای زیادی را برای کشف نویسندگی به خود بدهید. دفترهایی میخرم که روی جلدشان تصاویر مضحک و خندهدار دارند. این دفترها در آغاز سال تحصیلی به بازار میآیند. از نظر قیمت هم چندان تفاوتی با دفتر سیمیهای ساده ندارند. وقتی دفتری با جلد میکیموز را باز میکنم، نمیتوانم خودم را زیادی جدی بگیرم. ضمنا کمک میکند آسانتر آنها را پیدا کنم. مثلا به خود میگویم: «آن تابستان در دفاتر جنگ ستارگان مینوشتم.» دفاتر متفاوت خطدار و بیخط و طرحدار و با جلد معمولی و جلد ضخیم را بیازمایید، تا ببینید کدامیک به دردتان میخورد و اندازه دفتر هم اهمیت دارد. دفترچه جیبی اگر چه در جیب جا میگیرد، موجب میشود اندیشههای کوچک به سرتان بیاید. هرچند ویلیام کارلوس ویلیامز، شاعر مشهور آمریکایی که پزشک اطفال هم بود، بسیاری از شعرهایش را در فاصله معاینه دو بیمار، بر روی برگه های نسخههایش نوشته است.»
پاراگرافی از کتاب که در مورد مهمترین اصل برای نوشتن است را در زیر میخوانیم:
«نکته اصلی برای تمرین نوشتن، نگارش با زمان تعیین شده است. شاید زمانی که برای خود تعیین میکنید، ده یا بیست دقیقه یا یک ساعت باشد. این به خودتان بستگی دارد. شاید نخست بخواهید از ده دقیقه شروع کنید و پس از یک هفته، بر آن بیفزایید. ایرادی ندارد. مسأله این است که هر زمانی که برای آن تعیین میکنید، باید خود را نسبت به آن زمان و تمام طول آن مدت، متعهد سازید:
*بگذارید دستتان در حرکت باشد. (مکث نکنید تا آنچه را نوشتهاید بخوانید. با این توقف، میخواهید آنچه را میگویید کنترل کنید.)
*خط نزنید، چون ویرایش به حساب میآید. (حتی اگر چیزی نوشتید که به راستی مد نظرتان نبود، آن را به همان حال رها کنید.)
*نگران هجی کلمات و دستور زبان و خوشخطی و کج و معوج نوشتن نباشید.
*رها باشید و نخواهید نوشتهتان را کنترل کنید.
*فکر نکنید و منطقی نباشید.
*روی نقطه ضعف خود انگشت بگذارید (اگر به هنگام نوشتن، مطلبی به نظرتان آمد که شما را میهراساند، در اعماق آن فرو روید، احتمالا نیروی زیادی در آن نهفته است.)»
ناتالی گلدبرگ در سال 1948 در آمریکا زاده شده است. یکی از کتابهایی که او را بسیار معروف کرد، کتاب «شرح حال استخوانها» که بیش از یک میلیون نسخه از آن به فروش رفت. او همچنین در مورد ذن نیز کتابهایی نوشته است که در شهرت او بیتاثیر نبوده است. او علاوه بر نویسندگی به معلمی نیز میپردازد.