کتاب جنایت و مکافات نوشته فیودور داستایفسکی، یک رمان کلاسیک روسی است که درونمایهی فلسفی، روانشناسی و جنایی دارد. از این کتاب که اولین اثر داستایفسکی در دوران بلوغ ادبیاش است، به عنوان یکی از ارزشمندترین دستاوردهای تاریخ ادبیات یاد میکنند. تاکنون بیش از 25 فیلم و سریال تلویزیونی مختلف با اقتباس از کتاب جنایت و مکافات ساخته شده که از میان آنها میتوان به فیلم انگلیسی «امتیاز نهایی» به کارگردانی «وودی آلن» و فیلم ایرانی «پل خواب»، ساختهی «اکتای براهنی» اشاره کرد. کتاب جنایت و مکافات به بیش از 70 زبان مختلف ترجمه شده است که از میان آنها میتوان به زبانهای ترکی، عربی، فرانسوی، آلمانی، انگلیسی، اسپانیایی، ایتالیایی، پرتغالی، کرهای، چینی و ژاپنی اشاره کرد. کتاب حاضر نیز با کوشش «مهری آهی» به زبان فارسی برگردان شده است.
داستایفسکی در کتاب جنایت و مکافات به بازگویی داستان دانشجوی تهیدست جوانی به نام «راسکولنیکف» میپردازد. روزی که راسکولینکف در حال گشت و گذار در میان زاغههای سنپترزبورگ است، طی یک حادثه اتفاقی زنی رباخوار و خواهرش را به قتل میرساند و از این بابت هیچگونه احساس پشیمانی و ندامت ندارد. او تصور میکند که در حال عمل برای هدفی والاتر از قوانین رایج اخلاقی است. اما با گذشت زمان، به تدریج وجدان راسکولینکف بیدار میشود و ندای درونش او را متوجه گناه بزرگش میکند. همراه با احساس پشیمانی پدید آمده در راسکولنیکف، شک و تردیدش به اطرافیانش او را به مرز جنون میرساند. در همین حین، راسکولنیکف عاشق دختری به نام «سونیا» میشود؛ سونیایی که میتواند او را به سعادت و رستگاری برساند. از سایر شخصیتهای مهم داستان جنایت و مکافات میتوان به خانوادهی راسکولنیکف شامل «پولخریا» و «دونیا» که به ترتیب مادر و خواهر او هستند و همچنین «رازومیخین»، دوست و همدانشگاهی راسکولینکف، اشاره کرد.
ویلسون، روزنامهنگار مشهور انگلیسی، در نقدی که برای مجله اسپکتیتر نوشته چنین گفته است: «رمان جنایت و مکافات در عین حال که داستانی هولناک دارد، یک رمان جذاب بوده که بسیار هم سرگرمکننده است. صحنههای احساسی و لحظات لودگی در داستان، مانند یک شمشیر دولبه بهخوبی کنار یکدیگر قرار گرفتهاند که این به خاطر مهارت بالای داستایفسکی در نوشتن است.» «داستایفسکی، این نویسنده روسی، داستانی درباره طغیان اخلاقی، گناه و نوزایشی احتمالی نوشته است. کسانی که شیفته ادبیات رازآلود داستایفسکی هستند، با خواندن کتاب جنایت و مکافات، شعف و لذت را در درون خود احساس خواهند کرد» این نظری بود که جان گری به هنگام انتخاب کتاب جنایت و مکافات به عنوان بهترین کتاب سال در مجله «نیو استیتسمن» بیان کرده است. فرید زکریا که یکی از منتقدین بخش کتاب نیویورک تایمز بوده، دربارهی کتاب جنایت و مکافات این نظر را داده است: «من بسیار تحت تاثیر این رمان شگفتانگیز قرار گرفتم؛ رمانی که جذابیت بسیار بالایی دارد و از خواندن آن سیر نمیشوید. شخصا ترجیح میدهم کتابهایی غیرخیالی بخوانم تا بتوانم جهان اطرافم را بهتر بشناسم، اما وقتی که در تابستان گذشته جنایت و مکافات را خواندم، فهمیدم که رمانها میتوانند عمیقترین و پنهانترین زوایای روح انسان را به نمایش بگذارند.»
«من خواندن کتابهای داستایفسکی را با رمان جنایت و مکافات شروع کردم؛ رمانی که به اعتقاد بسیاری، بهترین اثر اوست. بارها پیش آمده است که من حین مطالعه کتاب، از خواندن دست بکشم و به تفکر دربارهی مطالب عمیق و ژرف آن بپردازم. مطالعه جنایت و مکافات مثل خواندن سرسری روزنامه نیست؛ بلکه شما جذب مطالب آن میشوید و با اشتیاق فراوان محتوای کتاب را دنبال میکنید. بعد از اتمام کتاب، به سراغ سایر آثار داستایفسکی رفتم و حالا به خواندن نوشتههای این نویسنده روسی، اعتیاد پیدا کردهام!» این نظر بانی لوملی، یک کتابخوان حرفهای از آمریکا، درباره کتاب بوده است. جی سو که در نقش یک مادر پرکار بوده، اجازه نداده است تا این مشغلههای زندگی او را از کتاب خواندن بازدارد. او که کتاب مورد علاقهاش «برادارن کارامازوف» بوده، دربارهی کتاب جنایت و مکافات چنین گفته است: «نوشتههای چه کسی به جز فیودور داستایفسکی میتواند شبهای زیادی مرا تا دیروقت، بیدار نگه دارد؟ حتی با وجود آنکه هر روز صبح به خودم قول میدهم که دیگر بهموقع خواهم خوابید! چه کسی به جز داستایفسکی میتواند احساسات انسانی را تا این حد باورپذیر و واقعی توصیف کند به گونهای که انگار خودم در حال تجربهی آن احساسات هستم؟» ی ا «داستایفسکی یک نویسنده نابغه و از نخبگان دنیای ادبیات است. او شخصیتهایی پیچیده طراحی میکند اما مخاطب را به اعماق ذهن آنها میبرد تا با افکار و احساساتشان آشنا شود. من کتاب جنایت و مکافات را به شما پیشنهاد میکنم؛ فرقی هم ندارد که برای اولین بار به سراغ داستایفسکی میروید یا قبلا کتابهای او را خواندهاید. اما اگر کسی هستید که تا به حال آزارش به یک مورچه هم نرسیده است، شاید این کتاب مناسب شما نباشد. اما مگر میتوان چنین فرد معصوم و بیگناهی را در دنیای امروز پیدا کرد؟» این نظر بری پیرس، فعال و نویسنده فرهنگی اهل بریتانیا، دربارهی کتاب جنایت و مکافات بود.
در قسمتی از کتاب، راسکولینکف به انگیزه قتل خود اشاره میکند که بسیار خواندنی است: «سونیا، خواستم بدون دلیل منطقی و جنایی بکشم، برای خاطر خودم بکشم، فقط به خاطر خودم! و در این باره حتی به خودم هم نمیخواستم دروغ بگویم! به دلیل کمک به مادرم جنایت نکردم. نه، این دروغ است! پول هم منظور اصلی من نبود. سونیا وقتی که مرتکب قتل میشدم چیز دیگری برایم مطرح بود... شاید اگر این راه را میپیمودم دیگر هرگز قتلی نمیکردم. چیز دیگری میخواستم بفهمم، چیز دیگری مرا به این کار واداشت: آیا من میتوانم از حد معین تجاوز کنم، یا نمیتوانم؟ آیا جسارت این را دارم که خم شوم و آنچه میخواهم بردارم یا نه؟ آیا موجودی ترسو و بزدلم یا صاحب حق و اختیار هستم؟». داستایفسکی در طول این کتاب جملات زیبای معنادار بسیاری هم گفته که برای نمونه میتوان به این موارد اشاره کرد: «دروغ را به سبک خود گفتن، بهتر از حقیقتی به تقلید دیگری است»، «درد و رنج جزئی جداییناپذیر از هوش بالا و قلبی بزرگ هستند. من فکر میکنم که مردان بزرگ در زمین، غم بزرگی دارند» و «هرچه شب تاریکتر باشد، ستارهها درخشانتر هستند و هر چه اندوه عمیقتر باشد، خداوند نزدیکتر است!»
فیودور داستایفسکی نویسنده، روزنامهنگار، فیلسوف و مقالهنویس سرشناس روسی، زاده سال 1821 میلادی در شهر مسکو است. او که از تاثیرگذارترین چهرههای تاریخ ادبیات به شمار میرود، همواره در نوشتن آثار خود از افرادی همچون افلاطون، پوشکین، آگوستین، هگل، شکسپیر و کانت الگو گرفته است. داستایوفسکی در اغلب داستانهایش به بررسی وضعیت روانی و احساسی انسانها در جامعهی روسیه در قرن نوزدهم میپردازد؛ جامعهای که به لحاظ فرهنگی، سیاسی و مذهبی دچار مشکلات فراوانی شده است و از فساد و تبعیض گسترده در ساختار خود رنج میبرد. غالب داستانهای داستایفسکی پسزمینهای سیاسی، مذهبی و روانشناسی دارند که باعث جذابیت مضاعفشان شده است. بسیاری از منتقدان ادبی، داستایفسکی را بهترین رماننویس در حوزه روانشناسی معرفی کردهاند که نوشتههای او تاثیر عمیقی بر افکار و باورهای فیلسوفان و نویسندگان بزرگی همچون نیچه، سولژنیتسین، سارتر و چخوف گذاشته است. گفته میشود که داستایفسکی در نوشتن رمان «جنایات و مکافات»، از «پیر فرانسوا لاکنر» که یک شاعر و قاتل فرانسوی بود، الهام گرفته است. او در ابتدا 3 نوع روایت مختلف را برای این رمان در نظر میگیرد؛ مدل اول به صورت اول شخص و طی یادداشتهای روزانه بود. مدل دوم هم به صورت اعتراف در برابر دادگاه بود. اما داستایفسکی در نهایت تصمیم گرفت تا نحوه روایت را به صورت سوم شخص و در قالب خاطرات راسکولنیکف پس از آزادی از زندان، درآورد. به هر جهت او جنایت و مکافات را در ابتدا به صورت ماهانه و قسمتبندی شده برای نشریهی روسی زبان «روسکی وستنیک» نوشت. سپس داستایفسکی به کمک همسرش، آنا داستایفسکی، مجموعه نوشتههای خود را به صورت یک کتاب کامل جمعآوری و چاپ کرد. داستایفسکی در طول حیات خود 12 رمان بلند، 4 رمان کوتاه و 16 داستان کوتاه نوشته که از میان آنها میتوان به «برادران کارامازوف»، «ابله»، «قمارباز»، «همزاد» و «جنزدگان» اشاره کرد. همچنین داستایفسکی با انتشار کتاب «یادداشتهای زیرزمینی»، سبک «اگزیستانسیالیسم ادبی» را پایهگذاری کرد؛ سبکی که بعدها توسط فرانتس کافکا، ژان پل سارتر و آلبر کامو دنبال شد.
برای مشاهده محصولات مرتبط دیگر میتوانید از دسته بندی خرید رمان نیز بازدید فرمایید.