مرد صدسالهای که از پنجره فرار کرد و ناپدید شد رمانی است سرراست و مفرح و شگفتانگیز و گاه حتی قهقههآور که با هوشمندی و تخیلی غنی شخصیت اصلیاش را ناخواسته در میانۀ مهمترین رخدادهای تاریخی قرار میدهد. آلن کارلسنِ سرحالِ سهلگیر و باریبههرجهت، نمونهای بهیادماندنی بر جای میگذارد که «هیچوقت برای شروع دیر نیست». مرد صدسالهای که از پنجره فرار کرد و ناپدید شد ترجمهای است از The Hundred-Year-Old Man Who Climbed Out the Window and Disappeared که برای اولین بار در سال 1393 توسط انتشارات نیلوفر به فارسی منتشر شد. مترجم کتاب فرزانه طاهری است.
آلن کارلسن در روز دوشنبه، دوم ماه مه 2005 تصمیم به فرار از خانۀ سالمندان میگیرد. او از پنجرۀ اتاقش در طبقۀ همکف خانۀ سالمندان در شهر مالمشوپینگ میگریزد، آن هم درست زمانی که یک ساعت مانده تا آغاز جشن تولد صدسالگیاش. جشنی که قرار است با حضور شهردار و روزنامۀ محلی و سالمندان دیگر و کارکنان برگزار شود. او با دمپایی از پنجره بیرون میرود و سفری خندهدار و کاملاً غیرمنتظره را آغاز میکند.
آلن کارلسن در این سفر نهتنها شاهد برخی از مهمترین رویدادهای قرن بیستم است، بلکه درواقع نقشی کلیدی در آنها ایفا میکند. این کتابِ عجیب و کاملاً منحصربهفرد که خوانندگان را در سراسر جهان مجذوب خود کرده، یک رمان کمیک است که نسخۀ سوئدی آن برای اولینبار در 9 سپتامبر 2009 و نسخۀ انگلیسی آن در 12 ژوئیه 2012 منتشر شد. در سال ۲۰۱۸ نیز دنبالهای بر این کتاب به نام «بازهم ماجراجوییهای تصادفی پیرمرد صدساله» منتشر شد. مرد صدسالهای که از پنجره فرار کرد و ناپدید شد پرفروشترین کتاب سوئد در سال 2010 بود و در 2013 نیز فیلمی با اقتباس از آن ساخته شد.
یوناس یوناسن این کتاب را چنین توصیف کرده: «بهنحوی هوشمندانه بسیار ابلهانه است و آلن، قهرمان رمانش را منِ دیگر خود میبیند؛ بارها دست به دامن او شده تا از پنجره فرار کند و زندگیاش را از بیخوبن تغییر بدهد.»
Sunday Times دربارۀ کتاب مینویسد: «اولین رمان بسیار خندهدار و بیپرده دربارۀ پیرشدن به طرزی شرمآور.»
Starred Review کتاب را یک رمان احمقانه و شگفتانگیز میداند که صحنههای آن خوانندگان را بیوقفه سرگرم میکند و این شاهکاری است که تعداد کمی از نویسندگان به آن دست مییابند.
BookSeller نیز کتاب را عجیب و غریب، غیرمعمول و دور از ذهن توصیف کرده است.
Library Journal نیز چنین نوشته است: «این رمان عجیب، نگاهی حیلهگرانه و طنازانه به روابط بینالملل در قرن بیستم است، آن هم از زاویۀ دید پیرمردی که همهچیز را دیده است.»
خوانندگان نیز در سایتهای آمازون و goodreads دربارۀ کتاب معتقدند که بسیار هیجانانگیز، ماجراجویانه و خندهدار است. عموم خوانندگان از خواندن این کتاب لذت بردهاند.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«روزنامۀ سراسری بیمعطلی ماجرای پیرمردی را که در صدمین سالروز تولدش غیب شده بود چاپ کرد. چون گزارشگر روزنامه تشنۀ خبرهای واقعی از ناحیه بود، موفق شد القا کند که نمیشود احتمال ربوده شدن را از نظر دور داشت. بنا به اظهار نظر شاهدان عینی، مرد صدساله کلهاش درست کار میکرد و احتمالاً گیج و منگ برای خودش سرگردان نشده بود. ناپدیدشدن در صدمین سالروز تولد رویداد ویژهای است. ایستگاه رادیوی محلی هم کمی بعد دنبالۀ روزنامۀ محلی را گرفت ... .»
یوناس یوناسُن در سال 1961 در جنوب سوئد متولد شد. نوشتن را با روزنامهنگاری در چندین روزنامۀ سوئد آغاز کرد و سپس مشاور رسانهای و تهیهکنندۀ تلویزیون شد. او شرکت رسانهای بسیار موفقی داشت و بیست سال تمام شانزده ساعت در روز کار کرد. اما نهایتاً شرکتش را فروخت و همراه با پسر پنجسالهاش به نقطهای دورافتاده در جزیرۀ یوتلاند سوئد نقل مکان کرد. او در این جزیره میتوانست تماموقت بنویسد؛ کاری که تا آن زمان در خلال کارش به آن پرداخته بود.
از آثار یوناسن، علاوهبر کتابی که شرح آن رفت، میتوان به این عناوین اشاره کرد: «دختری که پادشاه سوئد را نجات داد»، «اندرس قاتل» و «بازهم ماجراجوییهای تصادفی پیرمرد صدساله».