رمان جین ایر روایت زندگی دختری به نام جین است که در کودکی و پس از مرگ والدین، بستگانش او را به پرورشگاه میسپارند. او شغل معلمی را انتخاب میکند و برای آموزش دختری از خانواده اشراف، به خانه او میرود. آقای راچستر پدر دختر به جین علاقه پیدا میکند؛ اما او قبلاً ازدواج کرده و همسرش که از مشکلات روانی رنج میبرد، در همان خانه زندانی است. جین از خانه آقای راچستر میگریزد، اما پس از مدتی زندگی کردن در منزل یک کشیش، برای اطلاع از سرنوشت آقای راچستر به آنجا بازمیگردد. راچستر در حادثه آتشسوزی بینایی خود را از دست داده است. جین با او ازدواج میکند و صاحب یک فرزند پسر میشود.
سارا واترز -نویسنده انگلیسی- فضای داستان جین ایر را گوتیک توصیف کرده است: «داستان جین ایر برای من از آن نظر خوشایند است که دخترکی فقیر و روستایی در پی گرفتن حق اولیه هر انسانی برای برابری با انسانهای دیگر است. شخصیت برتای دیوانه حاضر در اتاق زیر شیروانی خانه که تصمیم میگیرد خانه را آتش بزند نیز برایم جذابیت دارد. برونته با حضور برتا توانست داستان خود را تبدیل به یک قصه گوتیک کند، اما نه از جنس حضور دراکولا یا آقای هاید در قصه دکتر جکیل و آقای هاید؛ زیرا وجود چنین شخصیتهایی در دنیای مدرن بسیار عجیب است.»
یاسمن تقوی نقدنویس، نثر پیچیده و سبک نوشتار کتاب را اینطور ستوده است: «پیچیده، صریح و حرفهای. سبک نوشتاری این کتاب به صراحت و کوتاهی سبک نوشتار قرن نوزدهم میلادی است. با خواندن تنها چند صفحه و یا حتی پاراگراف میتوان متوجه ترکیبات و سبک فوقالعاده پیچیده جملات گردید. عبارات و اصطلاحات، استادانه در هم پیچیده شدهاند؛ اما این پیچیدگی باعث ایجاد ابهام و نارسایی نشده، چراکه متن کتاب بسیار دقیق و یکدست است. او فردی فرهیخته است و تصوراتش را بیش از حد ساده ارائه نمیدهد. همچنین قصد دارد تا رشتهای از تصورات و اندیشهها را در قالب بافتی به هم متصل به خواننده انتقال دهد، نهاینکه تنها دستهای از عبارات کوتاه را به هم مرتبط سازد.»
بخشی از این رمان را با هم میخوانیم: «در آن حال که من فقط به اربابم و همسر آیندهاش میاندیشیدم، در آن حال که فقط آنها را میدیدم، فقط حرفهای آنها را میشنیدم و فقط به حرکتهای با معنی آنها توجه میکردم؛ بله، در همان حال، بقیه سرگرم علایق و لذایذشان بودند. لیدی لین و لیدی اینگرام به همصحبتی و مکالمههای سنگین و رنگین خود ادامه میدادند. کلاههای عمامهایشان را به طرف یکدیگر میجنباندند و دستهای خود را به علامت تعجب، پرسش، یا وحشت (که به موضوع صحبتشان بستگی داشت) بالا میآوردند، درست مثل دو عروسک خیمهشببازی، منتها بزرگتر. خانم دنت که ملایم بود، با خانم ایشتن که بامحبت بود، حرف میزد. این دو گاهی کلمهای هم با من رد و بدل میکردند یا به من لبخند میزدند. سر جورج لین، کلنل دنت و آقای ایشتن از سیاست و امور مملکتی و مسائل قضایی حرف میزدند. لرد اینگرام با ایمی ایشتن لاس میزد. لوئیزا مینواخت و میخواند یا برای یکی از آقایان یا همراه یکی از آنها. مری اینگرام، بیحال و بیعلاقه، به صحبتهای رجزمانند یکی دیگر از آقایان لین گوش میداد. گاهی همه باهم، گویی با نوعی توافق دستهجمعی، نمایشهای فرعی خود را متوقف میکردند تا به نمایش بازیگران اصلی نگاه کنند و گوش بدهند. آخر، آقای راچستر و دوشیزه اینگرام که همه جا با او بود شمع محفل بودند. اگر آقای راچستر حضور نمیداشت واقعا روحیه مهمانها کسل میشد. وقتی میآمد، صحبتها تازگی مییافت و زندهتر میشد.» شیفتگی جین ایر نسبت به راچستر در این بخش از کتاب بهخوبی به تصویر کشیده شده اشت.
شارلوت برونته در سال 1816 در انگلستان چشم به جهان گشود. پدر شارلوت پس از مرگ همسرش، فرزندانش را به مدرسه شبانهروزی فرستاد، اما پس از مرگ دو خواهر بزرگتر بر اثر سل، ناچار شد از آنها در خانه نگهداری کند. شارلوت در نوشتن رمان جین ایر از این مدرسه شبانهروزی الهام گرفته است. شارلوت و دو خواهرش «امیلی» و «آن»، که هر سه بعدها نویسندگان موفقی شدند، در جوانی به عنوان معلم سرخانه در خانه اشراف انگلستان کار میکردند.
اولین کتاب شارلوت برونته با نام «پروفسور» شکست خورد و نه ناشر درخواست انتشار آن را رد کردند. با این حال این کتاب پس از مرگ او در سال 1857 منتشر شد. از دیگر آثار شارلوت میتوان به رمانهای «شرلی» و «ویلت» و «اما» اشاره کرد. رمان «اما» با مرگ نویسنده ناتمام ماند. رضا رضایی مترجم معاصر و پرکار، در جوانی عضو تیم ملی شطرنج بوده و به همین دلیل آثار متعددی در زمینه شطرنج از وی منتشر شده است. او آثار نویسندگان مطرح جهان از جمله جین آستین، ولادیمیر ناباکوف و جورج الیوت را نیز به فارسی ترجمه کرده است.