مهاجرت چه اجباری باشد و چه برنامهریزی شده پر است از چالشهای کوچک و بزرگ. اگر به مهاجرت فکر میکنید، پیشنهاد میکنم کتابی که انتشارات نردبان در اینزمینه منتشر کرده رو بخونید. کتابی به اسم «کسی این کلاغ آبی را نمیخواهد؟»
ماجرای کتاب از این قراره: کلاغ کوچکی در جستجوی یک وطن جدید تک و تنها پای در راه سفر میگذارد؛ در پی یافتن جایی که در آن "امنیت" داشته باشد"، "احساس غریبگی" نکند و او را "همانطوری که هست بپذیرند". در این مسیر برای کلاغ ماجراهای مختلفی پیش میآید و او حسهای گوناگونی را تجربه میکند. در قالب همین تجربیات است که نویسنده با هوشمندی ما را با مفاهیمی انتزاعی همچون "طرد شدن، تحمل کردن، درک تفاوتها و پذیرش آنها" و حسهایی چون "غریبگی، تنهایی و درماندگی" آشنا میکند. کلاغ کوچک در این سفر پُرچالش کمکم یاد میگیرد «تابآوری» چیست و چه عواملی کمک میکنند تا در این مسیر پر از چالش بهسلامت حرکت کنیم.
این داستانیست بدون زمان با موضوعی بس آشنا. داستانی دربارهی شجاعت و ترس، امید و ناامیدی، شادی و غم، تشابه و تفاوت، طرد شدگی و پذیرش؛ داستانی برای همهی آنهایی که میخواهند دنیا را جای بهتری کنند.
آبان ۱۴۰۲ این کتاب برندهی جایزهی چهار لاکپشت پرنده شده است.