جستجوی شما نتیجه‌ای نداشت.

با پیر بلخ‏/ کاربرد مثنوی‏ در خود شناسی

قیمت:
172,000 تومان
مشخصات کتاب با پیر بلخ‏/ کاربرد مثنوی‏ در خود شناسی
کشور مبدا
تعداد صفحات
424 صفحه
شابک
9786009149506
سال خلق اثر
1401
سال انتشار
1401
قطع
رقعی
جلد
نرم
نوبت چاپ
9
این کتاب در یک نگاه

کتاب «با پیر بلخ» اثر محمد جعفر مصفا، نویسنده، مترجم و مولوی پژوهش معاصر، است. این کتاب که در موضوع خودشناسی و ادبیات عرفانی می‌باشد، توسط نشر نفس به چاپ رسیده است. کتاب «با پیر بلخ» کتابی در زمینه‌ی اشعار مولوی می‌باشد. همانطور که می‌دانیم، مثنوی معنوی از جمله کتاب‌های بزرگ در سنت ادبیات فارسی است که در هر دوره پس از مولوی، مورد توجه ادیبان و اصحاب ذوق بوده است و امروزه نیز بسیاری از علاقه‌مندان و شیفتگان به کلام مولوی، که مشحون است از آموزه‌های اخلاقی و طریقی جهت خودشناسی، بدان پناه می‌برند.


بیشتر بخوانید
خلاصه کتاب با پیر بلخ‏/ کاربرد مثنوی‏ در خود شناسی

 نویسنده در تلاش است تا به رابطه‌ی ما با مثنوی معنوی بپردازد و سپس به شرحی که یاری‌گرِ ما در فهم بهتر و بیشتر اشعار مثنوی است برسد. احتمالاً رابطه‌ی بسیاری از ما با نظم مثنوی معنوی، رابطه‌ای خشک و بی محتواست که در سطح الفاظ و کلمات خلاصه می‌شوند؛ حال آنکه مثنوی در درون خود حقایق بسیاری را به ودیعه نهاده که فهم و دریافت‌شان مبتنی بر فهم شگردهایی است که مولویِ شاعر از آنان بهره برده است؛ همچون تمثیل‌ها و تشبیه‌ها و اشاراتی که به داستان‌ها یا آیات و احادیثی به‌صورت تداعی‌هایی در ذهن مولوی جریان دارند.

گاهی در میان یک حکایت، بیت یا ابیاتی به چشم می‌خورند که ناساز با دیگر ابیات به‌نظر می‌آیند. در این موارد مولوی اشاراتی مدنظر دارد که برای حلقه‌ی مخاطبین خود سروده و نویسنده‌ی این کتاب بر آن است تا جای ممکن، این دشواری‌ها و تعلیقات را ساده‌سازی کرده و خارج از ظرف تمثیلات و اشاراتش بیان کند؛ به‌گونه‌ای که برای مخاطب ناآشنا با مثنوی و زبان مولوی قابل فهم و درک باشد.

 نویسنده‌ی کتاب معتقد است که مثنوی، فریادی است برای بیداری و خروج از حصار نفس‌ها و بازگشت به بحر جان‌ها، به هستی فراسوی مجازها و پندارها و به باغ سبز عشق که همه وجد و سرور است و نشانی هم از ترس و دلهره‌های این هستی مجازی در آن نیست.

نظر مخاطبان درباره کتاب با پیر بلخ چیست؟

عابدین که با توصیه دوست خود کتاب را تهیه کرده است، می‌نویسد: «به توصیه‌ی یکی از دوستانم که تا حالا هفت بار این کتاب را خوانده و برایش تازگی داشته، به خواندن این کتاب راغب شدم. پس از خواندن نیمی از کتاب، تحول شگرفی در باورها و دیدگاه‌های من نسبت به تمام آنچه تاکنون می‌اندیشیدم ایجاد شد و به چندین سوال بغرنج که سال‌ها برایم مسئله بود پاسخ قانع‌کننده‌ای داد. آرزوی توفیق روزافزون دارم برای آقای مصفا». محمد هم از نگاه جدید خود نوشته است: «هم آموزنده بود و هم لذت‌بخش. با این‌که پیش از این بسیار درباره مثنوی خوانده بودم، اما این کتاب دریچه‌ی جدیدی به دنیای مثنوی به رویم گشود. ساعت‌های متمادی در خلسه خواندن آن غرق شدم و با آن به هوشیاری مضاعفی رسیدم.»

عرفانه هم گفته: «کسی که این کتاب را بخواند، دیگر آن انسان قبل نخواهد بود. مصفا، چراغی را به ذهن ما می‌اندازد که هیچوقت خاموش نمی‌شود. تصمیم دارم برای یکبار دیگر هم آن را بخوانم. خیلی به شناخت خودم کمک می‌کند.»

جملاتی از کتاب که شاید انگیزه خواندن باشند

نویسنده در توضیح ابیات نخستین دفتر اول مثنوی معنوی که معروف به نی‌نامه است چنین می‌نگارد: «این نی که سمبل انسان تنها و جداافتاده از معشوق است، دارد حدیث رنج جدائی خود را باز می‏گوید. این مجنون سرگردان دارد رنج هجران و دور افتادن از لیلای فطرت خویش و از معشوق خویش را باز می‏گوید. روزگار شکوهمند وصل را به یاد می‏آورد؛ و از نیستانی یاد می‏کند که زمانی در آن ریشه‏ای استوار داشته است؛ و از طریق این ریشه به کل نیستان متصل بوده؛ و به بزرگی نیستان بوده. و از آنجا که ریشه در نیستان داشته، زنده و با طراوت بوده. ولی اکنون از نیستان بریده و تبدیل به یک نی خشک، تهی، بی‏جان و بی‏ریشه گشته است. اکنون نه ریشه‏ای دارد و نه هستی و هویتی اصیل. اکنون آلتی است در دست دیگران و اسباب سرگرمی آنان. اکنون این نی جدا شده از ریشه‌ی فطرت ریشه در جائی ندارد؛ آواره و سرگردان است؛ بی‏خانه و بی‏وطن است. مولوی همنوای این نی جدا شده ـ نی‏ای که می‏تواند هر یک از ما باشد ـ می‏گوید: این حصاری که در آن فرو افتاده‏ای وطن اصلی تو نیست؛ تو از یک جای زیبا و شکوهمند به این گرداب و مرداب زشت و متعفن منتقل گشته‏ای. از ریشه‌ی هستی اصیل خویش بریده‏ای؛ جوهر فطری خود را از دست داده‏ای و اسیر یک «هستی» عرضی، خشک، تهی و عاریتی شده‏ای ـ «هستی»‏ای که بر تو تحمیل گشته؛ و بیگانه‏ای است در تو و ناساز و ناجور با فطرت تو!»

 نویسنده پس از اشاره به نی‌نامه، زمانی که به داستان «پادشاه و کنیزک» می‌رسد، می‌گوید: «مولوی بعد از مقدماتی که در آنها اشاره به جدائی انسان از نیستان فطرت خویش می‏نماید، اولین داستان مثنوی را با عنوان «عاشق شدن پادشاه بر کنیزک» آغاز می‏کند. و در همین داستان چگونگی و علت اسارت انسان را به ترسیم می‏کشد. قبل از شروع داستان می‏گوید: بشنوید ای دوستان این داستان خود حقیقت نقد حال ماست آن ای انسان، ای دوستان، من پیام خود را به صورت داستان (داستان یعنی سمبل و استعاره) برای شما باز می‏گویم؛ ولی توجه داشته باشید، هشیار باشید که دارم شرح حال و وضعیت خود شما را نقل می‏کنم؛ پس آنرا آنگونه بشنوید که گویی حدیث هستی خویش را می‏شنوید! نقد حال خویش را گر پی بریم هم ز دنیا هم ز عقبی برخوریم اگر وضعیت هستی خویش را به گونه‏ای که هست بشناسیم، هم از نعمت سلامت عقل برخوردار خواهیم شد و هم از سلامت روحی و معنوی؛ هم از دنیای مادّی برخواهیم گرفت و هم از نعمت دنیای غیر مادّی! پس بشنوید حدیثی را که حدیث خود شما است.»

درباره نویسنده کتاب با پیر بلخ

محمدجعفر مصفا، نویسنده، مترجم و مولوی‌پژوه ایرانی است که مقاله‌ها و کتاب‌های فراوانی نیز در رابطه با خودشناسی و انسان‌شناسی نگاشته است. وی در کتاب «رابطه»اش می‌نویسد: «هیچ فکری در ذهن نمی‌جوشد مگر اینکه در پشت آن نیازی نهفته باشد».

 او معتقد است که انسان تمام عمر خود را مشغول آن چیزی است که نیست! و تاکید دارد که تمام فکرها و اندیشه‌های اعتباری که انسان در ذهن دارد زائد است. او «من» را اعتباری دانسته و آن را مرکز موهومی از مجموعه ارزش‌های ثبت شده در ذهن می‌داند. از دیگر آثار او می‌توان به کتاب‌های «تفکر زائد»، «انسان در اسارت فکر»، «شخصیت عصبی زمانه ما» و «شادمانی خلاق» اشاره کرد.

دیدگاه‌های کاربران درباره‌ی کتاب «با پیر بلخ‏/ کاربرد مثنوی‏ در خود شناسی»
0 دیدگاه
0
(0 رای)
امتیاز شما به این کتاب:
دیدگاه خود را بنویسید:
ثبت دیدگاه
کتاب‌های پیشنهادی کتاب‌های پیشنهادی
عضویت در خبرنامه‌ی بوک‌لند
برای اطلاع از تخفیف‌ها، فروش‌های ویژه و پیشنهادها، در خبرنامه‌ی ما عضو شوید.