کتاب «قدرت مثبت‌اندیشی» یکی از بهترین کتاب‌های انگیزشی است که می‌تواند روی نگرش شما به‌شدت تاثیرگذار باشد. این کتاب را کشیشی مسیحی به نام نورمن وینسنت پیل نوشته و در سال ۱۹۵۲ به چاپ رسانده است. با توجه به استقبال فوق‌العاده‌ای که از این کتاب صورت گرفت، در ایران نیز توسط انتشارات ثالث و با ترجمه‌ی اسماعیل حسینی در ۷۲۳ صفحه منتشر شد و در حال‌حاضر به چاپ هشتم رسیده است. بیش‌تر آموزه‌های این‌ کتاب با توجه به این‌که نویسنده‌اش یک کشیش است، از کتاب مقدس انجیل گرفته شده است. این کتاب با راهکارهایی که ارائه می‌دهد باعث می‌شود که بتوانید موانعی که بر سر راه به خوشبختی رسیدنتان قرار دارند را بردارید. کتاب «قدرت مثبت‌اندیشی» سرشار از انرژی مثبت است و همواره در تمام کلماتش سعی می‌کند این انرژی را انتقال دهد. نویسنده در این‌ کتاب برای درک بهتر مفاهیم از داستان‌های واقعی و گفت‌وگو با اشخاص گوناگون بهره گرفته است و با شکافتن دقیق صحبت‌های آنان، نکات بسیار کلیدی و تکنیک‌های موثری را برای رسیدن به آرامش روحی بیان می‌کند. در این‌ کتاب به قدرت فوق‌العاده‌ی ذهن اشاره می‌شود و تاثیر شگفت‌انگیز این قدرت را به طور ویژه واکاوی می‌کند.
نظر خوانندگان در سراسر دنیا، درباره کتاب «قدرت مثبت‌اندیشی» چیست؟
هریسا راجع به این کتاب، نظرش را این‌گونه بیان می‌کند:
«گاهی اوقات در زندگی شخصی دچار ناملایمات و افسردگی‌های کوتاه‌مدتی می‌شدم. کتاب‌های زیادی را در این رابطه مطالعه کردم اما تاثیر زیادی روی روحیاتم نداشتن.. به معرفی یکی از دوستانم با کتاب قدرت مثبت‌اندیشی آشنا شدم و از همان ابتدا با کلام زیبا و اثربخش آن، روحم را در مسیر مثبت این کتاب قرار دادم. نویسنده در این کتاب، خیلی آرام و با آرامش سعی می‌کند به مخاطب بگوید که مثبت‌اندیشی تنها یک اقدام و کار نیست. بلکه مجموعه‌ای از کارها و همین‌طور مجموعه‌ای از اقدامات ذهنی و روحی است که اگر به طور مستمر انجام شود، قطعا تاثیرگذار خواهد بود.»
جملاتی از کتاب که شاید انگیزه‌ی خواندن باشند
پاراگراف ابتدایی کتاب که جرقه‌ای برای مطالعه‌ی این کتاب است را در زیر می‌خوانیم:
«خودتان را باور کنید! به توانایی‌های خویش ایمان بیاورید! خودتان را دست کم نگرفته و بدانید بدون اعتمادی منطقی به قدرت‌های خود، هرگز روی موفقیت و شادمانی را نخواهید دید. احساس حقارت و خوب نبودن، مانعی بر سر راه آرزوهای شما قرار می‌دهد. اما اعتماد به نفس، راه شما به سوی خوشبختی و واقع‌نگری را باز می‌کند. این کتاب هم، به علت اهمیت همین نگرش ‌ذهنی است که می‌خواهد به شما کمک کند تا خودتان را باور کرده و نیروهای درونی خویش را آزاد کنید. اطلاع از تعداد افراد بیچاره‌ای که به علت داشتن عقده‌‌ی حقارت، خود و زندگیشان را به نابودی کشانده‌اند، رقت انگیز است. اما من نمی‌خواهم شما هم جزو این دسته باشید. ما می‌خواهیم با کمک یکدیگر و تاثیر شگفت‌انگیز ایمان شما از این گرداب رها شویم.»
پارارگرافی زیبا از کتاب که یک راهکار برای زندگی پر از آرامش را پیشنهاد می‌دهد، در زیر می‌خوانیم:
«گوشی پر از مشکلات» یا «ذهنی پر از آرامش»، انتخاب شما کدام است؟ اساس این انتخاب، ریشه در تغییر دیدگاه‌ ذهنی دارد. اگرچه این تغییر ممکن است نفس‌گیر باشد، اما مطمئنا بهتر از تن دادن به زندگی عذاب‌آور کنونی است. آرامش هدیه‌ی خداوند به بشر است. پس چرا نباید طرز فکر خود را در جهت دریافت این موهبت تغییر داد و برای رسیدن به آن تلاش کرد؟ پزشکی می‌گوید: «بسیاری از بیماران من مشکلی به جز طرز فکرشان ندارند. بنابراین من نسخه‌ای را برای این دسته می‌نویسم که در هیچ داروخانه‌ای یافت نمی‌شود. من از آن‌ها می‌خواهم این جمله را بارها برای خود تکرار کنند: «با تازه کردن فکر خود، دنیایتان را دگرگون کنید. برای بهتر کردن وضعیت جسمی و شادتر زیستن، باید فکر را عوض کرد. بنابراین بیماران من با پیروی از این نسخه، به ذهنی پر از آرامش دست می‌یابند. اولین قدم برای رسیدن به ذهنی پر از آرامش، روش «خالی کردن ذهن» است. این کار باید دو بار در روز (و حتی اگر لازم است بیش‌تر) انجام شود. یعنی باید ذهن را از ترس‌ها، نفرت‌ها، ناامیدی‌ها، افسوس‌ها و احساس گناه پاک کرد.»
پاراگرافی دیگر از کتاب را که در مورد خستگی و بی‌علاقگی در مورد کارها می‌گوید و راهکاری نیز برای آن ارائه می‌دهد را در زیر می‌خوانیم:
«خستگی بسیاری از افراد فقط به دلیل بی‌علاقگی آن‌ها به امور و اتفاقات است. گویی هرگز هیچ رویدادی آن‌ها را به حرکت وا نمی‌دارد. هیچ حادثه‌ای آن‌ها را از جا نمی‌کند و بود و نبود هیچ چیز فرقی برای آن‌ها ندارد. فقط گاهی نگرانی‌ها، ترس‌ها و ناامیدی‌های بی‌اهمیت زندگی برایشان معنی‌دار می‌شود. در واقع دنیای این افراد را پیگیری یک سری مسائل بی‌ارزش و سرگرم شدن با آن‌ها تشکیل داده است. پس خسته شدن در این دنیای پوشالی تعجب برانگیز نیست. در حالی که بهترین راه برای فرار از این وضعیت، اعتقاد پیدا کردن به مسائلی واقعی و با ارزش است. شما زمانی انرژی از دست می‌دهید که ذهنتان دچار یکنواختی شده باشد. ذهن یکنواخت نیز حوصله‌ی انجام هیچ کاری را نخواهد داشت. پس به دنبال کاری بگردید که به آن علاقه‌مند هستید و توجه صددرصدتان را به آن اختصاص بدهید. از خودتان بیرون بیایید. از یک جا نشستن و غر زدن دست بردارید. هر چه قدر غرق کار بزرگ‌تری شوید، بیش‌تر انرژی می‌گیرید. در این صورت دیگر فرصتی برای موشکافی‌های بی‌دلیل در مشکلات احساسی را پیدا نخواهید کرد. البته باید بگویم این قبیل مشکلات افراد پرانرژی همواره به سرعت حل می‌شوند.»
درباره‌ی نویسنده
دکتر نورمن وینسنت پیل در ۳۱ ماه مه سال ۱۸۹۸ در اوهایوی آمریکا چشم به جهان گشود. او از سال ۱۹۲۲ به کلیسا رفت و کشیش شد. او تحصیلات خودش را در دانشگاه وسلیان اوهایو و همچنین دانشکده‌ی الهیات دانشگاه بوستون گذرانده است. او ایده‌ی جالبی را زمانی که کشیش بود عملی کرد و آن ایده، ایجاد یک کلینیک در کنار کلیسا بود. او این کلینیک را همراه با یکی از دوستانش به نام اسماعیل بلینتون که یک روانکاو بود راه‌اندازی کرد و در آن‌جا به درمان بیماران از طریق مفاهیم دینی و روانکاوانه می‌پرداخت. او سرانجام در سن ۹۵ سالگی بر اثر سکته درگذشت.