گرترود صد ساله میشود. کتی او و خواهر دیگرشان پائولا را به جشنی بزرگ دعوت میکند.
آنه گستهویزن آینده و گذشته را در هم میتند و آتش داستانهایی را شعلهور میکند که دامنهشان تمام قرن بیستم را در بر میگیرد. از کتی میگوید که شخصیت دلپذیر پشتپردۀ ماجراها است؛ از نامزدی سرنوشتساز گرترود و جاسوسی تعریف میکند که او در خانهاش پناه داده است؛ داستان پائولا را بازگو میکند که شوهرش تمایلات خاصی دارد و با این حال، پائولا هرگز از دوست داشتن زندگی دست نمیکشد.