کتاب مثل آب برای شکلات یک داستان بلند است که به سبک رئالیسم جادویی نوشته شده است. اما از آنجا که نویسندگان بزرگی چون مارکز در ادبیات لاتین در این سبک قلم زدهاند، این کتاب ویژگیهای دیگری نیز داشته که تا این حد با استقبال خوانندگان اسپانیاییزبان مواجه شده است. با اقتباس از این کتاب، نمایشی با کارگردانی ابراهیم پشتکوهی در تهران اجرا شده است.
تینا شخصیت اول کتاب است. او هنگام تولد پدرش را از دست داده و با یکی از خدمتکاران در آشپزخانه بزرگ شده است. تینا اکنون یک آشپز ماهر است. او ظلم و ستمی را که به دلیل پایبندی به سنتهای قدیمی به زنان کشورش میشود، میبیند و به دنبال راهحل میگردد. مثل آب برای شکلات یک داستان عاشقانه است؛ روایت عشق تینا به پدرو. کتاب شامل دوازده فصل است و هر فصل با معرفی مواد لازم برای پخت یک غذا آغاز میشود.
در خلال روایت داستان، نحوه طبخ غذا نیز آموزش داده میشود. از عنوان مثل آب برای شکلات دو معنا برداشت میشود؛ اول اشارهای است به شکلات داغ که در مکزیک به جای شیر، با آب جوش تهیه میشود. نگارنده حتی در انتخاب عنوان کتاب نیز گوشهچشمی به آشپزی داشته است. از سوی دیگر مثل آب برای شکلات اصطلاحی است که در زبان اسپانیایی برای اشاره به احساسات شدید به کار میرود.
روزنامه واشنگتن پست نقش موثر این کتاب در جامعه سنتی مکزیک را اینگونه بیان کرده است: «این رمان ممتاز و پرشور و حال، گرامیداشت فروپاشی سنتها از سوی نسلهایی از زنان مکزیک است.» امیرعلی -خواننده نسخه فارسی و نقدنویس- آشپزی را نمادی از قدرت زنان میداند: «این کتاب با زبانی بسیار ساده و روان نگاشته شده و جالب آن که آنقدر دستور پختن غذاها و تهیه شیرینیها جذاب است که امکان دارد حتی مخاطب احساس گرسنگی کند! مثل آب برای شکلات ترکیبی از مزههای مطبوع، ادبیات و تصاویر زیبا و پرکشش داستانی است که نشان از حرکتی مخالف با جامعه و افکار مردم مکزیک دارد. طعمی نو و جدید از مبارزه علیه سنتهای قدیمی که خواننده کتاب پا به پای تیتا آنها را تجربه خواهد کرد.»
الهه رضایی نقدنویس، این کتاب را جزو آثاری میداند که به گفته فرانسیس بیکن نباید خواند، باید چشید: «وقتی رمان میتواند به شکل یادداشتهای روزمره یا نامههای دو دوست به یکدیگر نوشته شود، چرا در قالب یک کتاب آشپزی نباشد؟ آراستن روایت به خوراک بلدرچین در سس برگ گل سرخ، دلمه فلفل چیلی با سس گردو و قیمه بوقلمون با بادام و دانه کنجد چه ایرادی دارد؟ مگر نه آن که فرانسیس بیکن گفته برخی کتابها باید چشیده شوند؟»
اگرچه تینا از سنتهای دستوپاگیر جامعه به تنگ آمده، اما همانطور که گفتیم، او در آشپزخانه بزرگ شده و عملاً خود نیز قربانی همین سنتها است. او از جهان بیرون درک درستی ندارد: «برای تینا تمام خوشی عالم در شکوه غذا خلاصه شده بود. برای کسی که تمام دانستههایش از زندگی در چهارچوب آشپزخانه محدود بود، فهم جهان خارج از این محدوده کار سادهای نبود.»
اما این سنتها مختص دختران نیست و پدرو هم طور دیگری قربانی این سنتها میشود. در جایی از داستان از قول پدرو میخوانیم: «معلوم است که سر حرفم هستم. اما وقتی به آدم میگویند هیچ راهی برای ازدواج با دختری که دوستش داری وجود ندارد و تنها راه بودن در کنار او ازدواج با خواهرش است، اگر تو جای من بودی همین کار را نمیکردی؟»
در قسمت دیگری از کتاب میخوانیم: «هر یک از ما با یک قوطی کبریت در وجودمان متولد میشویم، اما خودمان قادر نیستیم کبریتها را روشن کنیم؛ همانطور که دیدی برای این کار محتاج اکسیژن و شمع هستیم. در این مورد به عنوان مثال اکسیژن از نفس کسی میآید که دوستش داریم؛ شمع میتواند هر نوع موسیقی، نوازش، کلام یا صدایی باشد که یکی از چوبکبریتها را مشتعل کند. برای لحظهای از فشار احساسات گیج میشویم و گرمای مطبوعی وجودمان را در بر میگیرد که با مرور زمان فروکش میکند، تا انفجار تازهای جایگزین آن شود. هر آدمی باید به این کشف و شهود برسد که چه عاملی آتش درونش را پیوسته شعلهور نگاه میدارد. از آنجا که یکی از عوامل آتشزا همان سوختی است که به وجودمان میرسد، انفجار تنها هنگامی ایجاد میشود که سوخت موجود باشد. خلاصه کلام، آن آتش غذای روح است. اگر کسی بهموقع درنیابد که چه چیزی آتش درون را شعلهور میکند، قوطی کبریت وجودش نم برمیدارد و هیچیک از چوبکبریتهایش هیچوقت روشن نمیشود.»
لورا اسکوئیول متولد سال 1950، نویسنده مکزیکی است که نقش بهسزایی در ادبیات آمریکای لاتین ایفا کرده است. او فعالیت خود را در حوزه ادبیات کودکان آغاز کرد. از اقدامات موثر او برای آموزش کودکان، تاسیس «مرکز اختراعات پایدار» و برگزاری کارگاههای آموزشی هنری است. اسکوئیول پس از شکست خوردن در فیلمنامهنویسی برای سینما، اقدام به نگارش کتاب مثل آب برای شکلات کرد که به سی زبان زنده دنیا ترجمه شده و فروش موفقی داشته است.
برای مشاهده موارد مرتبط میتوانید به دستهبندی خرید رمان مراجعه کنید.