دنیای مد و فشن همیشه برای عوام مردم هیجانانگیز بوده است. شاید یکی از دلایل آن هیجانات و حاشیههای زیادی است که در این صنعت اتفاق میافتد. همین دلیل کافی است تا هرکسی که اندکی به طراحی لباس علاقه داشته باشد، یک روز در زندگیاش تصمیم بگیرد پا به این عرصه بگذارد و خودش را امتحان کند. اما واضح است که ورود به جهان مد کار آسانی نیست و زحمت و تلاش فراوانی طلب میکند. کتاب «۱۰۱ چیزی که در مدرسه مد آموختم» نوشته آلفردو کابررا، کتابی است که به طراحان مد میآموزد برای طراحی موفق باید چه چیزهایی درباره مشتریان خود بدانند. به دلیل رقابت تنگاتنگی که در این حوزه وجود دارد، باید قوی عمل کرد و فرصتها را از دست نداد. آلفردو کابررا در کتاب «۱۰۱ چیزی که درباره مد آموختم» به طراحان مد و آنهایی که علاقهمند به کار در این حوزه هستند یادآور میشود که طراحی مد صرفا یک فن نیست و پشت اتاق دربسته و با تفکری انتزاعی نمیتوان در طراحی مد موفق بود.
کابررا رابطه میان طراحی مد و زندگی و واقعیت عینی و ملموس را به طراحان مد گوشزد میکند. اما این کتاب، نه تنها برای طراحان مد، که برای علاقهمندان به موضوع مد نیز میتواند جذاب باشد. ضمن اینکه کتابی کاربردی برای طراحان است، باب مباحثی خواندنی را درباره طراحی مد باز میکند که اگر هم به مد علاقهای نداشته باشیم، چهبسا برایمان جذاب باشد.
مد گاهی تاثیرات گسترده اجتماعی میگذارد یا از تحولات و رویدادهای اجتماعی متاثر میشود. بنابراین مد تنها مختص تالارهای مد نیست و پدیدهای است در پیوند با حوزه عمومی و کوچه و خیابان. این این منظر این کتاب میتواند توجه ما را به هزار نکته باریکتر از مو درباره مد جلب کند و باب تفکر درباره رابطه مد با دیگر حوزهها، مثلا رابطه مد با مسائل اجتماعی و اقتصادی و رابطه مد با احتیاجات فردی آدمها را باز کند. این کتاب ماحصل تجربههای نویسندهای است که هم در حوزه طراحی مد کار کرده، و هم این حوزه را دستمایه تامل قرار داده و رابطه موفقیت در طراحی مد و شناخت درست و دقیق از مشتریها را کشف کرده و این تجربه را در این کتاب روی دایره ریخته است.
علی درباره کتاب میگوید: «ابتدا برای خوانش کتاب دو دل بودم چون هیچ ربطی به دنیای مد و طراحی نداشتم، اما پس از آن که کتاب را شروع کردم، متوجه شدم نثر روان آن میتواند هر شخصی را به خود جذب کند. کتاب جالبی است و ارزش یکبار خواندن را دارد.»
پرستو نیز نظر خود را درباره کتاب اینگونه بیان میکند: «من یکی از هزاران نفری بودم که همیشه به این حرفه علاقه داشتم و فکر میکردم که میتونم داخلش موفق باشم. وقتی این کتاب رو خوندم، اونقدر دقیق و مو به مو راجع به این حرفه صحبت کرده بود و همه زوایا رو مورد بررسی قرار داده بود که متوجه شدم اینجا هرچقدر هم که بدونی باز چیزی نمیدونی. بسیار بسیار کتاب خوبیه برای کسی که میخواد با اطلاعات کافی وارد این حرفه بشه و حرفی برای گفتن داشته باشه.»
در اینجا پاراگرافی از یادداشت نویسنده را میخوانیم: «برنامه آموزشی خوب در طراحی مد، دانشآموزان این رشته را به ارائه راهحلهای آگاهیبخش و خلاقانه برای حل مشکلات مردم در لباس پوشیدن ترغیب میکند. در سالهای تدریسم، دریافتهام که بزرگترین مانع بر سر این هدف، کسب مهارت تکنیکی یا اطلاعات کافی و روشنگرانه نیست. امروزه با در دسترس بودن اطلاعات، احتمالا یک کودک معمولی هشتساله، نکتهبینتر پیچیدهتر از هر زمان دیگری است و فهم بهتری از مد دارد. درواقع بزرگترین مشکل، پذیرش نیاز به طراحی برای آدمهای واقعی است. تعبیر بسیاری از دانشآموزان (و گاهی مربیان) این است که واقعیت، دشمن خلاقیت است. به اعتقاد آنها توجه به مشتری واقعی با نیازهای واقعی با خلاقیت تعارض دارد. آنها تجربه واقعی را به معنی جان کندن و تن دادن به امری پیشپاافتاده و معمولی میدانند که همیشه با ترس همراه است. در نتیجه بیشتر برنامههای آموزشی بر این تئوری و کاربردهای عملی آن تاکید دارد که امری اجتنابناپذیر در نظر گرفته میشود. اغلب به نظر میرسد که دانشآموزان بیشتر ایده طراحی میکنند تا لباس.»
آلفردو کابررا هنرمند طراح لباس و نویسنده آمریکایی متولد سال ۱۹۷۰ است.