کتاب «حرفهایی که کاش میزدم» به قلم کیتلین کلی، درباره تجربه او از عشقی نافرجام است. همه ما در طول زندگی در موقعیتهای عاطفیای قرار گرفتهایم که نتوانستهایم حرف دلمان را به شخص مقابل بزنیم و خود را از بند نشخوارهای ذهنی رها کنیم. حرفهایی که نگفتنشان بار سنگینی روی دل ایجاد میکند و قلب آدمی را سنگین و سرشار از ناگفتهها میسازد. کتاب «حرفهایی که کاش میزدم» درباره داستان عشقی نویسنده و به هم زدن رابطهاش با نامزدش میباشد. این کتاب مجموعه اشعار وی میباشد که به روش تخلیه ذهنی نوشته شده است و در هر بخش، تکهای از تجربه زیسته خود نویسنده را در اختیار مخاطب قرار میدهد که این نوشتهها در کنار هم، یک تصویر و نمای کلی را در اختیار خواننده قرار میدهد.
این کتاب در خارج از کشور با استقبال بیسابقهای روبهرو شد و به شدت مورد توجه همگان قرار گرفت. شاید به این دلیل که در این جهان، حرفهای نزده بیشتری از حرفهای به زبان آورده وجود داشته باشد. سرگذشتهای عاشقانه نافرجام همیشه طرفداران پر و پا قرص خود را داشتهاند، شاید به این دلیل که تراژدی اصلی درست از زمانی شروع میشود که انسان به آن چیزی که میخواهد نمیرسد، و این نرسیدن، سرآغاز سفری مبهم و عجیب است که هرکس واردش میشود، دیگر آن کسی نیست که از آن خارج میشود. ماهیت و ذات عشق، دگردیسی و دگرگونی است. چه نافرجام باشد و چه همراه با پایانی خوش. مطالعه این اثر به علاقهمندان اشعار پست مدرن پیشنهاد میشود.
مهران نظر خود را راجعبه کتاب اینگونه بیان میکند: «این کتاب خیلی خوب بود. بنظرم یه کتاب کاملا متفاوت با سبک گفتاری متفاوته. میتونست همچنان بهتر هم باشه اما در کل ارزش خودندن داشت و از خوندنش بسیار راضیام. حتما به علاقهمندان پیشنهاد میکنم.»
سایه راجعبه کتاب میگوید: «بهنظر من در کل خوبی بود ولی کمی سرسری نوشته شده بود. بیشتر حجم کتاب شامل دوخطی یا سه خطیهای عاشقانه است. در هر حال اگر میخواهید کتابی با حجم کم که سریع خوانده شود مطالعه کنید، این کتاب را پیشنهاد میکنم ولی اگر دنبال یک کتاب خیلی جالب و زیبا هستید خیر.»
در مقدمه کتاب، نوشتهای از ناشر را برای اطلاعات بیشتر از کتاب مطالعه میکنیم: «خوانندهی گرامی:
ضمن ادای احترام به هوش و درایت شما، متن پیش رو خدای نکرده از سر کبر و غرور نگاشته نشده، بلکه چند نکتهای است محض یادآوری تا از خواندن کتاب حرفهایی که کاش میزدم لذت بیشتری ببرید.
چند سالی است که قالب جدیدی در ادبیات دنیا باب شده که به ژورنالینویسی موسوم است و تخلیه ذهنی نویسنده معنا میدهد. در قاعده تخلیه ذهنی فرد نباید خواننده داشته باشد یا به کتاب تبدیل شود. اما انسانی که نوپسند است و مدام به دنبال نوآوری است، این نوع نوشتار را به کتاب تبدیل کرده است و در سوی مقابل خوانندگان نیز به شدت از این نوع-ژانر جدید ادبی استقبال کردهاند و گواه نیز چاپهای چندینباره کتابهایی در این قالب است.
تخلیه ذهنی اگرچه بسیار ساده است و حتی خوانندگان حرفهای را فریب میدهد و آنان را برمیآشوبد، به دلیل ظاهر ساده اما در باطن پیچیدهاش در قالب پستمدرنیسم میگنجد و ذهنهای مشکلپسند را نیز میتواند اقناع کند. برای مثال همین کتاب پیش رو داستان دختر جوانی است که شکست عشقی خورده و حتی تا پای خودکشی میرود. او خیلی ساده و به زبان محاوره سوزنامهای نگاشته است تا بتواند از دردش بگوید و معشوقش را فرا بخواند. اما متن تکصدا-مونولوگ است و ما صدای معشوق پسر را نمیشنویم. زیرا او از پسران معمولی است که به جنس مخالف فقط برای خوشگذرانی مینگرند و هروقت تاریخ مصرف دختر برایشان تمام شد، او را دور میاندازند. بنابراین نمیتوانند صدایی داشته باشند و برای مثال از خود بگویند و اینکه چرا دختر را ترک کردهاند.»
در این قسمت نوشتهای از نویسنده درباره گمگشتگی خودش را مطالعه میکنیم: «همهشون ازم میپرسن که
خودتُ ده سال دیگه کجا میبینی؟
حقیقتاً
نمیدونم
چون
یه سال پیش
خودمُ
اینجا نمیدیدم.»
کیتیلن کلی نویسنده بسیار جوانی است که به حرفه فیلمسازی مشغول است و اوقات فراغت خود را به نویسندگی اختصاص داده است. آثاری که تا به حال از وی به چاپ رسیده است بین سنین ۱۷ تا ۱۹ سالگی جمعآوری شدهاند. از دیگر آثار او میتوان به مزایای تنهایی و کلمات یک دیوانه اشاره کرد.