کتاب «تمساح» نوشتهی فیودور داستایفسکی را بابک شهاب به فارسی برگردانده و انتشارات برج آن را منتشر کرده است. فیودور داستایفسکی در کتاب «تمساح» داستانی دربارهی تمساحی که در تیمچه، مردی را در سن پختگی و با ظاهری برازنده زندهزنده و به تمامی میبلعد، و پیامدهای آن را شرح داده است. این کتاب برای کسانی که به داستانهای داستایفسکی و روانکاوی علاقه دارند، مناسب است.
داستایفسکی از نویسندگان بزرگ روس است و ویژگی برجسته در آثارش نگاه روانکاوانه و بررسی زوایای روانی شخصیتهای داستان است که همین موجب شده تا آثاری که خلق کرده، همواره مورد توجه باشد. داستایفسکی در آثارش شخصیتهایی را تحلیل میکند که حتی آدمکشی را زیر لوای مرام و اعتقادات ایدئولوژیک خود موجه میدانستند. از این رو آثارش در تمام سالهایی که از آن میگذرد، چه در دوران قدرتگیری حکومتهای تمامیتخواه قرن بیستم و چه امروزه که کارزار علیه ترور در جریان است، با چالشهای زمانه تناسب دارند.
او بهخصوص به افکار و ایدههایی که پس از ده سال تبعید و بازگشت به سنپترزبورگ در میان روشنفکران رواج یافته بود به دیدهی شک مینگریست. مخالفت و اعلام جرم داستایفسکی علیه نهیلیسم روسی نیز در کتابی از او با نام تسخیرشدگان بهخوبی بازتاب یافته است. کتاب «تمساح» حکایت مردی اصیل است که تمساحی او را میبلعد و دو هفته در سلامت کامل در شکم آن موجود زنده مانده و بیوقفه سخنرانی میکند. در حقیقت داستانی که داستایفسکی نوشته، از این قرار است که اگر در آن روز سیزدهم ژانویه 1865، النا هوس تماشای تمساح به سرش نمیزد، شاید این دوست عزیز، فرهیخته، آبرومند و عضوی از نظام اداری تزار، هیچگاه در شکم آن موجود گیر نمیافتاد. اما به هر روی النا، هم میخواست پاساژگردی کند و هم تمساح را ببیند و همین شد که آن اتفاق هولناک افتاد و این شخصیت اداری صاحب کمالات لازم یک کارمند روس قرن نوزدهمی به ناگه و بدون کموکاست بلعیده شد. اما این همهی ماجرا نیست، داستایفسکی، نکتهسنجیاش همگام با ایدههای روانشناختی، فلسفی و سیاسی در کتاب «تمساح» نمود یافته و ماجرای کارمندِ روسِ گیرافتاده در شکم تمساح، به قصهای اساطیری و عهد عتیقی پهلو میزند که گویی یک داستان الهیاتی همانطور که بورخس میگفت، با خیال پیوند خورده و در عین حال، به طریق داستایفسکی متأثر از بالزاک، پیوندهایش را با واقعیت نیز حفظ کرده است.
این معجون عجیب، حاصل استادی نویسندهای است که چرخشهای ایدئولوژیک و فلسفی را با شوخطبعی تمام به گونهای ممکن میکند که انتظارش را نداشتهایم و به همین دلیل است که تمساح داستایفسکی را باید خواند.
این داستان، از آن رو که زوایای پیدا و پنهان روان آدمی را مورد واکاوی قرار داده، بسیار مورد توجه مردم و علاقهمندان به مباحث روانشناسی بوده است. شاید بتوان گفت مشهورترین دیدگاه داستایفسکی که از زبان یکی از شخصیتهای رمان برادران کارامازوف بیان میشود، این جمله باشد که «اگر خدایی وجود نداشته باشد، همه چیز مجاز است». داستایفسکی در کتاب «تمساح» با مطرح کردن داستانی ساده به ماجراهایی پیچیده در روح و روان آدمی و واکنشهایی که از انسان سر میزند نظر دارد و کوشیده تا خواننده را در این مسیر قرار دهد که امکانها و فضاهای ذهنی را در مواجهه با رخدادی مهلک بسنجد.
فیودور داستایفسکی از بزرگترین نویسندگان روسیه و جهان در قرن نوزدهم به شمار میآید. پدرش پزشک و مادرش نیز از خاندانی تاجر بود. او در نوجوانی مادرش را از دست داد. داستایفسکی پس از دوران مدرسه راهی دانشکده مهندسی نظامی شد اما چندان در ارتش دوام نیارود و از آنجا خارج شد و پا به محافل نویسندگان گذاشت. اما در محافل روشنفکری هم دوران آرامی نداشت و پس از مدتی دستگیر و محکوم شد. از او آثار فراوان و ارزشمندی به جای مانده است.
برای مشاهده محصولات مرتبط دیگر میتوانید از دسته بندی خرید رمان نیز بازدید فرمایید.