جستجوی شما نتیجه‌ای نداشت.

باخانمان

قیمت:
239,000 تومان
مشخصات کتاب باخانمان
کشور مبدا
تعداد صفحات
372 صفحه
شابک
9780000452351
سال خلق اثر
1893
سال انتشار
1396
قطع
پالتویی
جلد
نرم
نوبت چاپ
1
این کتاب در یک نگاه

«باخنمان» که در اصل به زبان فرانسوی «Sans Famille» نام داشت، رمانی کلاسیک است که امتحان خود را پس داده است و همچنان به خاطر مضامین و تأثیرگذاری‌اش ستایش شده است. داستان حول محور شخصیت رمی، یتیمی است که در تلاش برای کشف هویت واقعی خود و یافتن مکانی که واقعاً به آن تعلق دارد، با سختی‌ها و چالش‌های متعددی روبه‌رو می‌شود. «باخنمان» ماندگارترین اثر هکتور مالو است.


بیشتر بخوانید

دیگر ناشران کتاب «باخانمان»

خلاصه کتاب باخانمان

سفر قهرمان داستان، او را در به جاهای مختلف می‌کشاند و با طیف متنوعی از شخصیت‌ها آشنا می‌کند که هر کدام به رشد و درک او از جهان کمک می‌کنند. این رمان پیچیدگی‌های روابط خانوادگی، تمایزات طبقاتی اجتماعی و انعطاف‌پذیری روح انسان را نمایش می‌دهد.

مهارت داستان‌سُرایی هکتور مالو، در توانایی او برای برانگیختن همدلی با قهرمان داستان و ایجاد تصویری واضح از مسائل اجتماعی زمان خود است. این رمان به دلیل عمق عاطفی، روایت جذاب، و به تصویر کشیدن واقعیت‌های خشنی که کودکان یتیم در فرانسه قرن نوزدهم با آن‌ها مواجه شده‌اند، بارها تمجید شده است.

اگر از ادبیات کلاسیک با تمرکز بر سفر خودیابی، تفسیر اجتماعی و داستان‌گویی صمیمانه لذت می‌برید، «باخنمان» اثری احتمالاً خواندنی و جذاب برای شما خواهد بود.

دربارهٔ ترجمه کتاب باخانمان

  • چندین ترجمه از این کتاب وجود دارد که مهم‌ترین آنها، محمد قاضی، مترجم نامدار معاصر ماست.
  •  قاضی در مقدمه کتاب نوشته است: «هکتور مالو نویسنده کتاب‌های خوبی چون «باخانمان» و «بی‌خانمان» در ۱۸۳۰ در لایوی از توابع ایالت سن ماریتیم متولد شد و در ۱۹۰۷ دیده از جهان فرو بست. مالویکی از نویسندگان فرانسه است که هنر خود را در راه خدمت به بچه‌ها به کار انداخته و داستان‌های زیبایی برای همه کودکان دنیا نوشته که همه آنها را با شور و شوق تمام می‌خوانند و لذت می‌برند. نکته جالب در داستان‌های هکتورمالو و به‌ویژه در «باخانمان» ماجراهای شیرینی است که پشت سر هم اتفاق می‌افتند و چنان خواننده را به دنبال خود می‌کشند که تا کتاب را به پایان نرساند بر زمین نخواهد گذاشت. در عین حال همۀ آن ماجراها انعکاسی از واقعیت‌های زندگی هستند و به همین جهت هیچگاه کهنه نمی‌شوند و لطف و گیرایی خود را از دست نمی‌دهند. داستان «باخانمان» مفصل‌تر و پیچیده‌تر از آن بود که تنها به کودکان و نوجوانان اختصاص داشته باشد و من برای اینکه مورد استفاده ایشان باشد، شاخ و برگ‌های زاید آن را زدم، زبان کتاب را ساده‌تر کردم و به اصطلاح به آرایش و پیرایش آن پرداختم. امید که مورد پسند همه کودکان و نوجوانان عزیز قرار گیرد.»

امتیاز کتاب باخانمان در گودریدز

  • تعداد نظرات: ۱۹۶
  • تعداد امتیازدهی: ۱۸۸۷
  • میانگین امتیاز (از ۵): ۴.۰۳

نقل‌قول‌های کوتاه و جذاب از کتاب باخانمان

  • ولی متأسفانه با اینکه مادرش ناله نمی‌کرد و همیشه می‌گفت: «نترس، دخترجان، حالم خوب است.» هیچ حالش خوب نبود و دَم‌بدَم بدتر می‌شد.
  • وقتی من مُردم، تشریفاتی هست که تو باید انجام بدهی. در جیب من کاغذی هست که لای یک دستمال ابریشمی پیچیده‌ام.
  • در بیرون کلبه باد بیداد می‌کرد و رگبار تندی در گرفته بود. صدای رعد براستی هراس‌انگیز بود. صدای شکستن درختان بیشه به گوش می‌رسید.

نظر خوانندگان در سراسر دنیا دربارهٔ کتاب باخانمان چیست؟

خواننده‌ای کتاب را داستان بی‌انتهایی از عاطفه و خانواده می‌داند و نوشته است:

«این شاهکار کلاسیک، من را سوار یک ترن هوایی از جنس احساسات کرد! قهرمان داستان، همدم من شد و تلاش او برای یافتن هویت، انگار خود من بودم! زمانی که جوان‌تر بودم و با این موضوع دست‌وپنجه نرم می‌کردم.

در این داستان با یتیمی همراه می‌شویم که بارها احساسات خفته ما را بیدار می‌کند. خواندن این کتاب برای کسانی است که هوس داستان‌هایی دارند که از مرزهای زمان فراتر می‌روند و هسته روح انسان را لمس می‌کنند!»

جملاتی از کتاب که شاید انگیزهٔ خواندن باشند

شروع جذاب داستان با توصیف گاری خاصی است که می‌خوانیم:

«معمولاً روزهای شنبه، نزدیک ساعت سه بعد از ظهر، دور و بر بندر «برسی» و ساحل رودخانه شلوغ می‌شد و دلیجانها، ارابه‌ها، گاریها و چهار چرخه‌ها در چهار صف به خط مستقیم پشت سر هم می‌ایستادند. آن روز هم وسایط نقلیهٔ مختلف، دوچرخ و چهارچرخ، با بار صندوق و چلیک و زغال و مصالح ساختمانی و کاه و یونجه و غیره، در زیر آفتاب سوزان ماه ژوئن به انتظار بازدید مأموران عوارض شهری مانده بودند و عجله داشتند که تا غروب شنبه خود را به داخل شهر پاریس برسانند. در میان این گاریها و کمی دور از محوطه عوارض، گاری کوچک و عجیبی بود با ریختی مضحک، شبیه به چرخ‌دستی دوره گردان و بلکه ساده‌تر؛ در واقع گاری نبود، چهار چوب سبکی بود که چادری از کرباس خشن روی آن کشیده، سقفش را با مقوای قیراندود گرفته و سپس این چهار چوب را با سقف آن بر چهار چرخ کوچک سوار کرده بودند. رنگ کرباس گویا روزی آبی بوده ولی حالا آنقدر کهنه و کثیف شده بود که به زحمت تشخیص داده می‌شد. بعلاوه، روی چهار طرف این چادر کرباسی به زبانهای یونانی آلمانی، ایتالیایی، و فرانسه نوشته‌هایی دیده می‌شد که جابه‌جا پاک شده بود و فقط از هر کدام هنوز دو سه کلمه‌ای خوانده می‌شد. این کلمات شغل صاحب گاری را هم که عکاسی بود مشخص می‌کرد و هم نشان می‌داد که گاری پیش از رسیدن به فرانسه از آن کشورها عبور کرده است.

گاری را فقط یک خر می‌کشید، و عجیب بود که خری از راه به این دوری و با چنین باری آمده باشد. گرچه خر لاغر می‌نمود ولی معلوم بود که حیوانی است زورمند و زرنگ و چالاک و با خران معمولی اروپایی فرق دارد. قدش کشیده، رنگش خاکستری و زیر شکمش خاکی مایل به سفید بود. خطوط عمودی سیاهی به ساقهای قلمی و ظریفش جلوه داده بود. حیوان با همه خستگی سر بالا گرفته بود و حالتی مصمم و شیطنت‌آمیز داشت. دهنه و افسارش به ریخت گاری می‌آمد: چند نخ رنگی نازک و کلفت را از هر جا که به دستشان رسیده بود به هم بافته و افسار کرده بودند. بالای سر حیوان سایبانی از نی و علف زده بودند تا آن زبان بسته از شر مگس و گرما در امان بماند.»

در بخشی دیگر درباره یکی از شخصیت‌های داستان به نام «اورلی» می‌خوانیم:

«خانم بره‌تونو به ماروکور آمد و مورد استقبال گرم برادر قرار گرفت. با این وصف، تغییری در برنامه کار آقای وولفران و پرین و برادرزاده و خواهرزادهٔ ارباب که مادرش به مهمانی آمده بود پیدا نشد. آقای وولفران خواهرش را فقط در ساعاتی می‌دید که برای صرف غذا یا استراحت به قصر می‌آمد و در ساعات دیگر روز و شب خانم نه برادرش را می‌توانست ببیند و نه آن «دخترک کولی» را، و بنابراین هیچ وقت ممکن نشد که ساعتی تنها با پرین بنشیند و از او چیزی بپرسد. از خدمتکاران منزل و از بانو فرانسواز و عمه زنوبی و روزالی تحقیقاتی راجع به پرین کرد ولی آنها فقط می‌دانستند که اسم آن دختر اورلی است و اول کارگر ساده بوده و به سبب دانستن زبان انگلیسی در فرصتی که بخت با او یار بوده به درد ارباب خورده، و چون دختر خوب و فهمیده‌ای است ارباب او را محرم اسرار و منشی مکاتبات خود کرده است. ناچار، در شبی که قرار بود فردای آن خانم بره‌تونو به خانه خود برگردد، پس از آنکه همه خوابیدند آهسته به اتاق پرین رفت و دخترک را بیدار کرد. پرین که شنیده بود صبح فردا خانم خواهد رفت خوشحال شده و تصور کرده بود که از شرش خلاص شده است و لذا این دیدار بی‌وعده سخت ناراحتش کرد.

پس از سلام و تعارفی سرد و کوتاه خانم چنین شروع به سخن کرد:

«می‌خواستم راجع به برادرم با شما حرف بزنم. شما که حالا بجای «گیوم» استخدام شده‌اید و کالسکه برادرم را می‌رانید باید از هر جهت مراقب صحت و سلامت او باشید. البته، گیوم هم نوکر دلسوزی بود ولی...»

درباره نویسنده کتاب باخانمان

هکتور مالو (1830-1907) رمان‌نویس و نویسنده فرانسوی بود که بیشتر به‌خاطر آثارش در قرن نوزدهم شهرت داشت. او در روستایی در بخش نرماندی از کشور فرانسه به دنیا آمد. زندگی حرفه‌ای نویسندگی مالو چندین دهه به طول انجامید و او مجموعه درخور توجهی از آثار، از جمله رمان، نمایشنامه، و شعر را نگاشت.

یکی از معروف‌ترین کارهای ادبی او «با‌خانمان» است که معرفی آن را می‌خوانید. اما کارهای وی فقط به این رمان محدود نشد. او رمان‌های متعددی نوشت که اغلب به مسائل اجتماعی می‌پردازد و مبارزات افراد کم‌بخت در جامعه فرانسه را در زمان خود به تصویر می‌کشید. از دیگر آثار برجسته او می توان به «بی‌خانمان» اشاره کرد که به فارسی نیز ترجمه شده است.

سبک نوشتاری هکتور مالو که با عمق عاطفی و مشاهدات دقیق طبیعت انسان مشخص می‌شود، تأثیری ماندگار بر ادبیات گذاشته است. آثار او همچنان خوانده می‌شوند و مورد استقبال قرار می‌گیرند، به‌ویژه «باخانمان» که از آن در طی سال‌ها، فیلم‌ها، سریال‌های تلویزیونی و تولیدات صحنه‌ای مختلف، اقتباس شده است.

خرید کتاب باخانمان

اگر اولین باری است که از بوک لند خرید می‌کنید می‌توانید کتاب باخانمان را با 25درصد تخفیف تهیه کنید. برای آشنایی با شیوۀ خرید آنلاین کتاب می‌توانید راهنمای خرید را مطالعه کنید.

اگر به ادبیات داستانی علاقه‌مندید، به صفحه خرید رمان هم سری بزنید.

دیدگاه‌های کاربران درباره‌ی کتاب «باخانمان»
0 دیدگاه
0
(0 رای)
امتیاز شما به این کتاب:
دیدگاه خود را بنویسید:
ثبت دیدگاه
کتاب‌های پیشنهادی کتاب‌های پیشنهادی
عضویت در خبرنامه‌ی بوک‌لند
برای اطلاع از تخفیف‌ها، فروش‌های ویژه و پیشنهادها، در خبرنامه‌ی ما عضو شوید.