«ابله» یکی از معروفترین رمانهای فئودور داستایوفسکی، کتابی بینظیر از نابغهی بیتکرار ادبیات جهان است. داستانی که با روانشناسی شخصیت اصلی خود، روایتی پرکشش و تأملبرانگیز را به تصویر کشیده است. رمان «ابله» جزء لیست برترین کتابهای تاریخ ادبیات به انتخاب «انجمن کتاب نروژ» است و تاکنون اقتباسهای بسیاری از آن صورت گرفته است. اکیرا کورو ساوا، فیلمسازِ سرشناس ژاپنی، با استفاده از درونمایهی این رمان فیلمی را در سال ۱۹۵۶ به نمایش کشیده است.
در رمان ابله روزهای پایانی عمر یک فرد محکوم به اعدام توصیف شده است. این توصیفها از زبان شخصیت اصلی داستان بیان میشود و تجربهای است که خود نویسنده از سر گذرانده است. ابله در زمان حیات نویسنده چندان مورد استقبال قرار نگرفت. بعد از مرگ داستایوسکی منتقدان این اثر را به عنوان یکی از شاهکارهای بزرگ او قلمداد کردند. از این رمان اقتباسهای تلویزیونی و سینمایی زیادی انجام شده است.
کنستانتین ماچولسکی از منتقدان برزگ ادبیات روسیه در مورد کتاب ابله میگوید: «چند دقیقهای که داستایفسکی روی سکوی اعدام در انتظار اجرای حکم ماند، واقعهای است که در زندگی روحانی او اهمیت کوبنده داشته است. طرح داستان به او اجازه نمیداد که قهرمانش را به روی سکوی اعدام ببرد. اما شرح مفصل این واقعه را بر زبان او میگذارد و او را وادار میکند که تمام جزئیات این مراسم سیاه را تجربه کند. هنر داستایفسکی در این است که بلندترین پروازهای خیال را با پشتوانه موشکافی واقعیات صورت واقعیت میبخشد. خیز او به بلندیهای خیال همیشه از گودال واقعیات روزانه آغاز میشود. داستانهای او به حد اشباع پر است از شرح حوادث روزانه.»
دکتر امیرمسعود رستمی منتقد کتاب، ابله را فراتر از یک داستان و حاصل تلاش نگارنده برای ترسیم انسان و جهان ایدهآل میداند. او در وبسایت خود نوشته است: «به نظر میرسد داستایفسکی به دنبال ترسیم یک انسان ایدهآل است. از نظر داستایفسکی انسان کامل با خودش خوبی نمیآورد؛ بلکه خوبی خودش هم عوض میشود، دستکاری میشود و منجر به نابودی آن شخص و کمالش میشود.»
داستایوسکی عذاب روحی یک اعدامی را بهخوبی به تصویر کشیده است: «وقتی کسی را با شکنجه میکشند، رنج و درد زخمها جسمانی است. و این عذاب جسمانی آدم را از عذاب روحی غافل میکند، به طوریکه تنها عذابی که میکشد از همان زخمهاست تا بمیرد. حال آنکه چه بسا درد بزرگ، رنجی که به راستی تحملناپذیر است، از زخم نیست؛ بلکه در این است که میدانی و به یقین میدانی که یک ساعت دیگر، بعد ده دقیقه دیگر، بعد نیم دقیقه دیگر، بعد همین حالا، در همین آن روحت از تنت جدا میشود و دیگر انسان نیستی و ابدا چون و چرایی هم ندارد. بزرگترین درد همین است که چون و چرایی ندارد.» پرنس لییو نیکلایویچ میشکین شخصیت اصلی داستان که داستایوسکی او را یک مرد کامل و بااخلاق معرفی میکند، برای درمان بیماری صرع به سوئیس رفته و سالها از روسیه دور بوده است. او بین خود و مردم روسیه فاصله زیادی احساس میکند و نگرانی خود را از بازگشت به این کشور اینطور بیان میکند: «در قطار که نشسته بودم فکر میکردم حالا میروم میان مردم. میدانم که از زندگی آدمها هیچ نمیدانم، ولی زندگی تازهای برایم شروع شده است. تصمیم گرفتهام که کارم را با درستی و جدیت دنبال کنم. شاید حشرونشر با مردم برایم خستهکننده و مشکل باشد. قبل از همهچیز تصمیم دارم که با همه مودب و صادق باشم و لابد کسی از من بیش از این انتظاری نخواهد داشت. شاید اینجا هم خیال کنند طفلی بیش نیستم. خوب، بگذار خیال کنند، مگر همه، نمیدانم چرا، خیال نمیکنند ابلهام؟ در حقیقت هم زمانی بهقدری مریض بودم که به خلها بیشباهت نبودم. ولی وقتی خودم میفهمم که مردم خیال میکنند بیشعورم چطور میشود گفت که بیشعورم؟»
او یک انسان خوشقلب است که از بیان احساس خود عبایی ندارد: «نمیفهمم چطور ممکن است از کنار درختی گذشت و از دیدن آن شیرینکام نشد! چطور میشود انسانی را دید و از دوست داشتن او احساس سعادت نکرد! وای که زبانم کوتاه است و بیان افکارم دشوار. وای که ما در هر قدم چه بسیار چیزهای زیبا میبینیم! به قدری زیبا که حتی نگونبختترین آدمها نمیتواند زیباییشان را بینند. کودکی را نگاه کنید، سپیده صبح را تماشا کنید، علفی را که رشد میکند و چشمانی که شما را مینگرند و پیام دوستی دارند ببینید.»
فئودور میخائلوویچ داستایوسکی نویسنده مشهور روس، در سال 1821 دیده به جهان گشود. اغلب آثار داستایوسکی بر محور بررسی ویژگیهای روانشناختی شخصیتهای داستان نوشته شده است. کتابهای او پیرامون مردم سرگشته و عصیانزده و روانپریش است. ویژگی دیگر آثار داستایوسکی مثلث عشقی و روابط عاطفی پیچیده بین شخصیتهاست. این نویسنده برجسته در سال 1840 به جرم توطئه سیاسی دستگیر شد و مدتی در یکی از زندانهای سیاسی پترزبورگ محبوس بود. او سرانجام به تیرباران محکوم شد.
سروش حبیبی مترجم معاصر ایرانی، تاکنون دهها عنوان کتاب از زبانهای فرانسه، روسی، آلمانی و انگلیسی به فارسی ترجمه کرده است. فارسیزبانان به واسطه ترجمههای او با نویسندگانی چون رومن گاری، آلخو کارپانتیه و الیاس کانتی آشنا شدهاند. «گلهای معرفت» اثر اریک امانوئل اشمیت، «ژرمینال» نوشت امیل زولا و «زمین انسانها» اثر آنتوان دو سنت اگزوپری از دیگر آثار حبیبی هستند.
برای مشاهده موارد مرتبط میتوانید به دستهبندی خرید رمان مراجعه کنید.