رمان «غرور و تعصب» داستان زندگی آقا و خانم بنت و پنج دختر مجرد آنها در قرن نوزدهم است که دو شخص نجیبزاده به همسایگی آنها درمیآیند. یکی از این همسایگان مرد ثروتمندی به نام بینگلی است که فردی اجتماعی و خوشمشرب است و و خانواده بنت را به خود علاقهمند میکند. خانم بنت بسیار امیدوار است و تلاش میکند تا او با دختر بزرگش جین ازدواج کند. جین پس از یک مهمانی که آقای بینگلی به همراه دوست ثروتمند و مغرورش دارسی در آن شرکت کرده دلبستهی بینگلی میشود. «الیزابت» که دومین دختر خانوادهی بنت و شخصیت اصلی داستان است، طرز رفتار آدمها برایش بسیار اهمیت دارد و از همان ابتدا بهخاطر غرورِ آقای دارسی از او متنفر میشود.
ثریا خاوری –از خوانندگان کتاب- نظر خود را در سایت «کتابراه» منتشر کرده است: «این کتاب حرف ندارد. قدرت نویسنده برای توصیف شخصیتها و احساساتشان بهقدری بالاست که موقع خواندن دقیقا همان احساسات به سراغت میآیند. وقتی این کتاب را میخوانی چنان غرقش میشوی که متوجه گذر زمان نمیشوی و دلت نمیآید کتاب را زمین بگذاری. توصیه میکنم کتاب را بخوانید. البته از روی این کتاب فیلم هم ساخته شده اما بعضی از قسمتهای آن با کتاب متفاوت است و من کتاب را بیشتر ترجیح میدهم.»
شان یکی از خوانندگان کتاب در سایت «گودریدز» نوشته است: «قوانین و انتظارات احمقانهی زیادی از آن دوران در مورد کسانی که دارای موقعیت اجتماعی و ثروت هستند روایت شده است. من واقعاً از خواندن این کتاب لذت بردم. تأکید بر بیعدالتیِ عاشقانه باعث محبوبیت آن شده است، گرچه من بهشدت معتقدم که عشق در متقاعدسازی قویتر از هرچیزیست. چیزی که طردشدن، جدایی و جنگ را قابلتحمل میکند و هنوز پابرجا میماند. من عاشق آستین هستم و هر کتابی که از او تابهحال خواندهام را به طرق مختلف دوست داشتهام.»
لیزی –از خوانندگان کتاب- در سایت «آمازون» راجع به دلیل تاکید زیاد جین آستین بر موضوع ازدواج توضیح میدهد: «در زمان آستین، ازدواج تنها گزینهای بود که یک زن داشت، مگر آنکه به اندازهای ثروتمند باشد که بتواند انتظارات جامعه را نادیده بگیرد. مگر اینکه او مایل باشد به صورت نامشروع با مردی در ارتباط باشد و فقیرانه زندگی کند، که معمولاً به معنای زندگی به عنوان یک خدمتکار بدون حقوق بود. در آن زمان احترام کمتری برای بانوان قائل میشدند و نباید اجازه دهیم از معاصران آستین که ازدواج را تنها انتخاب خود میدانستند انتقاد کنیم و بهتر است سعی کنیم مشکل خانم بنت را در جریان کتاب درک کنیم. خواندن آثار جین آستین را به همه پیشنهاد میکنم.»
یکی دیگر از کاربران سایت آمازون نظرش را در این سایت اینگونه نوشته است: «اگرچه این روزها چنین کتابی برای زنان و دختران تخیلی محسوب میشود، اما اگر تاریخ اجتماعی را خوب بلد باشیم، در دورهای که خانم آستین مینوشت، مردان بیشتر خریدار کتابها بودند زیرا اعتقادشان بر این بود که زنان نمیتوانند داستانها را درک کنند! چون مغزهای ضعیف آنها معمولاً نمیتواند بین واقعیت و داستان تمایز قائل شود. با این اوصاف، اگر مثل من مرد هستید اما تابهحال این کتاب را نخواندهاید، لطفاً آن را بخوانید. در این کتاب چیزهای زیادی برای لذت بردن و فکر کردن وجود دارد و از خواندن آن بسیار لذت خواهید برد.»
جملات معروف و دلنشینی را از کتاب «غرور و تعصب» در ادامه میخوانیم: «-خودخواهی و غرور دو چیز متفاوتاند، هرچند که معمولا مترادف گرفته میشوند. ممکن است کسی مغرور باشد اما خودخواه نباشد. غرور بیشتر به تصور ما از خودمان برمیگردد، خودخواهی به چیزی که دیگران درباره ما میگویند! ممکن است بدون قصد بدخواهی برای دیگران، بدی کرد و میتوان از روی سهو و خطا سبب بدبختی دیگران شد. بیفکری، عدمتوجه به احساس دیگران و عدم تصمیم باعث چنین کارهایی میشود.»
«تعداد آدمهایی که من واقعا دوستشان داشته باشم زیاد نیست، تعداد کسانی که نظر خوبی دربارهشان دارم از آن هم کمتر است. من هرچه دنیا را میشناسم از آن ناراضیتر میشوم. هر روز که میگذرد بیشتر معتقد میشوم آدمها شخصیت ناپایداری دارند و نمیشود روی ظواهر، لیاقت یا فهم و شعورشان حساب کرد.»
جین آستین (Jane Austen) از برجستهترین نویسندگان ادبیات کلاسیک انگلستان است. او که ششمین فرزند از هفت فرزند یک کشیش بود، در سال 1775 در روستایی از انگلستان به دنیا آمد. آستین برخلاف شخصیتهای داستانهایش هرگز ازدواج نکرد. در سال 1817 به علت بیماری به وینچستر رفت تا نزدیک پزشکش باشد اما در همان سال در سن 41 سالگی در گذشت. هرچند او امروز در سراسر جهان نویسندهای بسیار شناخته شده است اما در طول زندگیاش چنین نبود و اکثر آثارش بعد از مرگش خوانده و مشهور شدند. سبک جین در شیوه نگارش منحصربهفرد است.
در داستانهای او اغلبِ شخصیتهای اصلی زناناند و آثارش پر از دغدغههای زنانه است. بعضی از منتقدان حتی او را زنی فمنیست میدانند زیرا داستانهایش فراتر از عاشقانههایی سادهاند. تلاش او در اغلب کتابهایش سفر درونی شخصیت اصلی است و رساندن او به خودشناسی و خودباوری. «عقل و احساس»، «غرور و تعصب»، «منسفیلد پارک» و «اِما» از آثار مهم او هستند که در زمان حیاتش چاپ شدند. «نورثنگر ابی» و «ترغیب» پس از مرگش منتشر شدند. و «سندیتن»، «واتسونها» و «لیدی سوزان» آثار نیمهتمام او هستند.