کتاب «رنجهای ورتر جوان» با نام لاتین The Sorrows of Young Werther در سال 1774 به قلم یوهان ولفگانگ فون گوته نوشته شده است. این کتاب در ایران نیز توسط نشر ماهی و با ترجمهی محمود حدادی در 224 صفحه در قطع رقعی به چاپ رسیده است. این اثر، یک رمان عاشقانه است که موفقترین اثر ادبی گوته نیز به شمار میرود.
داستان این رمان دربارهی ورتر است که فارغالتحصیل رشتهی حقوق است و برای تعطیلات و استراحت به شهری کوچک میرود. او در همین سفر با دختری به نام لوته آشنا میشود اما لوته نامزد دارد. عشق و شیدایی ورتر نسبت به لوته و شرایط خاص او باعث به وجود آمدن رنجهایی برای ورتر میشود که او این رنجها را در قالب نامههایی مینویسد.
علیرضا نظرش را در مورد این کتاب اینگونه بیان میکند: «این کتاب یک شاهکار به تمام معناست. شاهکاری که گوته در سن 25سالگی آن را خلق کرده است و واقعا فقط از یک نابغه بر میآید که بتواند در این سن، اثری این چنین فاخر را بنویسد. این کتاب را فقط باید خواند و لذت برد.»
پاراگرافی از کتاب را که سرزنشی است به گروهی از مردم را میخوانیم: «امان از دست شما جماعت عاقل. احساسزدگی! مستی! جنون! شما آدمهای منزه و پاک، خونسردید و بیاعتنا و با همین خونسردی و بیاعتنایی مست را سرزنش میکنید و دیوانه را تحقیر. مثل زاهد دامن میکشید و رد میشوید و مثل واعظ شکر میکنید که خداوند شما را مثل آنها نیافریده است. من بیشتر از یکبار مست بودهام و شوریدگیام با جنون خیلی فاصله نداشته است. از هیچکدام این حالات هم پشیمان نبودهام. با معیارهایی که دارم، عمیقا فهمیدهام که مردم هر آدم فوق معمولی را که به کاری بزرگ یا در ظاهر ناممکن دست زده، از قدیم و ندیم با انگ مستی یا دیوانگی بدنام کردهاند.»
این پاراگراف از کتاب در مورد بیهدفی نیز جالبتوجه است: «همهی بزرگان و آموزگاران و مربیان معتقدند بچه خودش نمیداند برای چه این یا آن چیز را میخواهد. ولی اینکه بزرگترها هم مثل بچه در دامان زمین تاتی میکنند و مثل بچه نمیدانند از کجا آمدهاند و به کجا میروند، و در کار و کردارشان حتی آن هدف راستین و روشنِ بچه هم نیست و مثل بچه هم به حکومت با ابزار نانقندی و توسری تن در میدهند، واقعیتیست که بسا بسیاری نپذیرند، حالی که به گمان من این واقعیت روشنی روز را دارد!»
پاراگرافی دیگر از کتاب را که متنی شاعرانه و احساسی است را در زیر میخوانیم:
«کاش خوشبختی آن را داشتم که در راه تو بمیرم، خود را فدای تو کنم، اگر که بتوانم آرامش و شادی زندگیات را دوباره به تو برگردانم، با شجاعت و خوشحالی میمیرم. ولی افسوس که سعادتِ ایثارِ خون در راه خویشان و برافروختن زندگیای هزارگانه برای دوستان در پرتو گذشتن از جان، تنها ارزانی شماری اندک از سعادتمندان میشود.»
گوته در سال 1749 در آلمان به دنیا آمد و در سال 1832 دار فانی را وداع گفت. او علاوه بر نویسندگی، یک شاعر، ادیب، قیلسوف و سیاستمدار نیز بود که آثارش در سراسر جهان زبانزد است. او به زبانهای آلمانی، فرانسوی، انگلیسی و عبری تسلط داشت و همچنین سالهایی از عمرش را به تحصیل در فراگیری زبان فارسی و عربی پرداخت. از آثار او میتوان به «دیوان غربی شرقی»، «هرمان و دوروته آ» و «فاوست» اشاره کرد.
برای مشاهده محصولات مرتبط دیگر میتوانید از دسته بندی خرید رمان نیز بازدید فرمایید.