جستجوی شما نتیجه‌ای نداشت.

خانه بی سقف

قیمت:
135,000 تومان
مشخصات کتاب خانه بی سقف
کشور مبدا
تعداد صفحات
280 صفحه
شابک
9786229581896
سال خلق اثر
1993
سال انتشار
1993
قطع
رقعی
جلد
نرم
نوبت چاپ
2
این کتاب در یک نگاه

«خانه بی‌سقف» رمانی است منحصربه‌فرد و تکان‌دهنده از «گوران پترویچ» که برای اولین‌بار، در سال 1993 منتشر شد. «خانه بی‌سقف» یکی از بهترین نمونه رمان‌های سبک «پست‌مدرن» و «رئالیسم جادویی» در ادبیات صربستان و لاتین است که درون‌مایه‌ای فانتزی دارد.


بیشتر بخوانید
خلاصه کتاب خانه بی سقف

«خانه بی‌سقف» داستان ساکنان خانه‌ای است که به یکباره تصمیم می‌گیرند که رنگ آسمان را بر سقف‌هایشان بزنند؛ اما نه با رنگ کردن سقف، بلکه با برداشتن سقف ساختمانشان! اما این تصمیم ناباورانه برای آن‌ها عواقبی را نیز در بر دارد. با این حال، این تنها اتفاق این رمان با خط داستانی منقطع و آشفته نیست.

ساکنان این خانه اشیای متفاوتی در ساختمان عجیب‌شان دارند؛ مانند دایرة‌المعارف «سرپنتیانا» که مدخل‌های بی‌نهایت دارد و به خواننده‌اش، دقیقا آنچه را که نیاز دارد نشان می‌دهد! این رمان متشکل از چندین و چند خرده‌روایت است که در خاک هر یک، عناصر فانتزی و رئالیسم جادویی خاصی رشد کرده‌اند و در نهایت، مجموعه‌ای کم‌نظیر را برای مخاطبش می‌سازد.

نظر خوانندگان در سراسر دنیا درباره داستان خانه بی‌سقف چیست؟

یکی از کاربران انگلیسی‌زبان سایت معتبر «گودریدز» چنین نظری را راجع به رمان «خانۀ بی‌سقف» ثبت کرده است:

«این کتاب جهان‌بینی من را تغییر داده است. بعضی‌ها می‌گویند این کتاب یک رمان عجیب‌وغریب است؛ خوب، شاید چون‌که که این رمان برای همه نیست! معلمِ هنرم این کتاب را به من داد تا بخوانم و من، عاشق نویسنده و داستان او شدم. هر خط از این رمان را می‌توان به‌عنوان نقل‌قولی عاقلانه و عمیق در نظر گرفت. این کتاب در عین حال که جادویی، سورئال و خیالی است، گویی بسیار واقعی و تأمل‌برانگیز است. این رمان را باید با قلب خود احساس کنید، در غیر این صورت، این کتاب نیز فقط یک افسانه دیگر است. اما دقیقا از آنجایی که در داستان غوطه‌ور می‌شوید، هرگز نمی‌توانید آن را فراموش کنید.»

چکیده‌ای از چند نظر از خوانندگان اسپانیایی‌زبان این رمان را با هم بخوانیم:

«کتابی که ارزش خواندن دارد. ساختاری جالب، نثری بسیار زیبا که شما را در دنیایی از رئالیسم فانتزی و سورئال فرو می‌برد. کتابی طبقه‌بندی‌ناپذیر که گاهی یادآور آثار بورخس، کالوینو و یا پرک می‌شود. من فکر می‌کنم بی‌تردید این نوشته با داشتن چنین نثر زیبایی، برای دوستداران تخیل، توالی شگفت‌انگیز داستانک‌ها و خرده روایات فانتزی، نوشته‌های غیرممکن و رویاهای بی‌نظیر ارزش خواندن را دارد. برای این کتاب نباید یک تحلیل نوشت! این کتاب سزاوار یک ترانه است؛ یک سمفونی. چیزی بسیار تکان‌دهنده و زیبا.»

جملاتی از کتاب که شاید انگیزه خواندن باشند

شروع واکنش‌ها به خانۀ بی‌سقف در رمان بدین صورت توصیف شده است:

«سه روز بعد از برداشته شدن سقف؛ فردی که شاهد ماجرا بود و با ناظران ساختمان حرف زده بود، در نامه‌ای به سردبیر «روزنامه شهر» -که آن را با نام توطئه‌آمیز «شهروند با فرهنگ» امضا کرد- خشمش را با شدیدترین کلمه‌ها ابراز کرد: «می‌خواهم از مسئولان بپرسم: تا کِی می‌خواهند چشمان خود را روی این‌گونه رفتارهای شهروندانِ غیر مسئول ببندند؟ همه خانه‌ها در این جامعه سقف دارند ولی الان یک خانه ظاهر این محیط را برهم زده است. از همه بدتر اینکه این شهروندانِ ارزشی ما اذعان می‌کنند تنها کاری که انجام داده‌اند تغییر رنگ سقف بوده که حالا به اصطلاح آبی است؛ هر چند که سقف «نامرئی» است... اگر این‌طور هم باشد، تمام سقف‌های ما قرمزند و می‌توانید ببینید این رنگ آبی کاملاً ناموزون است؛ نه فقط بابت رنگ بلکه بابت بی‌اعتنایی و نادیده گرفتن ارزش‌های رایج و پذیرفته‌شده جامعه (...)» در پایین نامه «شهروند با فرهنگ» جوابی از ناظران شهرداران آمده بود که آنها قول بررسی کامل این موضوعِ «مایه شرمساری» را داده بودند و این قول که درباره اعمالِ قانون برای ‌عضو متخلف جامعه به مردم اطلاع‌رسانی خواهند کرد. ردیف خانه‌های تیره‌و‌تار، رشته‌ای از دیوارها، مسیری گلکاری شده، خیابانی نه چندان آراسته؛ بدون حضور حتی یک نفر، تار عنکبوت‌های آویزان از لبه پشت‌بام‌ها، بادی که آرام نزدیک سطح زمین می‌پیچید، خرده کاغذپاره‌هایی که در رقصی آرام چرخ می‌خوردند و به هوا بلند می‌شدند، بی هیچ صبح و شبی واقعی، غروبی که در میان تنها رنگ‌های موجود خودنمایی می‌کرد، دسته‌ای از خطوط بی‌مقصد که امیدی به رسیدن‌شان به هم نبود مگر فقط در ابدیت.»

یکی از ویژگی‌های کتاب، نثر غنی و زیبای آن است. بخشی از این نثر با هم بخوانیم که از دایرةالمعارف خیالی سرپنتیانا گرفته شده است:

«تقریباً باور نکردنی است که چطور مردم داوطلبانه راضی می‌شوند قسمت خوب زندگی کوتاه‌شان را بین دو تاریکی بگذرانند. با سادگی باور دارند استحکامِ دیرک‌های کف و سقف از آنها محافظت می‌کند. هیچ‌وقت به ذهن‌شان نرسیده این سبک ندگی چقدر می‌تواند مرگبار باشد. در حقیقت مردم به ندرت در زیرزمین تاریک گیر می‌افتند یا سقف روی سرشان پایین می‌آید. مرگ -که تحلیل برنده روح هم نام دارد- آرام راه می‌رود و شنل سکوت و ماسک قلابی می‌پوشد. به عبارت دیگر، نیروهای مغناطیسیِ ضعیف اما مداوم بین این دو تاریکی، باعث جذابیت دوطرفه شده است. با گذشت زمان، خانه‌ی راحت تبدیل به تله‌ای مادام‌العمر می‌شود. کسی که گرفتار این جعبه کوچک شده، متوجه مرگبار بودن این اشتباه می‌شود اما معمولاً آن‌قدر قدرت ندارد که خودش را آزاد کند. با ناامیدی سعی می‌کند روح گرفتارش را رها کند اما بدنش گیرِ این تله افتاده است. (برگرفته از فصلِ «شیوه مرسوم زندگی و مرگ» در دایرةالمعارف سرپنتیانا)»

دربارۀ نویسندۀ کتاب خانه بی‌سقف

«گوران پترویچ» نویسنده معروف صربستانی است. او در سال 2000 موفق به اخذ مشهورترین جایزه ادبی کشور صربستان، یعنی جایزۀ «NIN»، شد. متاسفانه «خانه بی‌سقف» تنها کتابی است که از این نویسنده تاکنون به فارسی ترجمه و چاپ شده است.

دیدگاه‌های کاربران درباره‌ی کتاب «خانه بی سقف»
0 دیدگاه
0
(0 رای)
امتیاز شما به این کتاب:
دیدگاه خود را بنویسید:
ثبت دیدگاه
کتاب‌های پیشنهادی کتاب‌های پیشنهادی
عضویت در خبرنامه‌ی بوک‌لند
برای اطلاع از تخفیف‌ها، فروش‌های ویژه و پیشنهادها، در خبرنامه‌ی ما عضو شوید.