کتاب «جهان ساعتهایش را با چشمان تو کوک میکند» اثر شاعر معاصر سوری، نزار قَبّانی است. این اثر توسط ستار جلیلزاده به فارسی بازگردانی و توسط نشر ثالث به چاپ رسیده است. در صورت علاقه به اشعار عاشقانه و به خصوص عاشقانههای معروف شاعران عرب، لذت خواندن این کتاب را از دست ندهید.
محسن یکی خوانندگان کتاب در اینستاگرام نظر خود را اینگونه بیان کرده است: «چقدر این کتاب سرشار از لطافت است. چقدر شاعران عرب خوشقریحه اند.»
«نزاز قبانی شعرهایش قلب و روح خواننده را لمس میکند.» این نظر سعید، یکی از مخاطبان کتاب در سایت طاقچه بود.
در ادامه شعری که در پشت جلد کتاب آمده است را با هم میخوانیم: «محبوبم! به رغم آنانی که چشمانت را توقیف کردند دشتها و جنگلها را سوزاندند به رغم آنانی که شکوفههای گل را توقیف کردند میگویم: هیچ فاتحی جز گل سرخ نیست... محبوبم! هیچ فاتحی جز آبها و شکوفههای گل سرخ نیست. به رغم پژمردگی روحمان کمی باران و ابرهای پراکنده، به رغم شبهای بلند در چشمهامان باید روز فاتح شود.»
«بیش از این نمیتوانم در حلقههای زلفِ تو دَر شوم سالهاست که روزنامهها مرا مفقود خواندهاند و تا اطلاع ثانوی مفقود خواهم بود گفتن از تو از زبان نمیآید که واژگان چون اسبهای چوبین شبان و روزان در پیات دوان و به گردت نرسند.»
«اتهام عشق تو همواره پیروزیست کنفرانس مطبوعاتی برگزار میکنم تصویرت را میان خبرنگاران پخش میکنم مصاحبه میکنم در قاب تلوزیون ظاهر میشوم و داغ گلِ انگشتنمایی در چاک پیرهنم شکوفه میبندد.»
«پیش از این عاشقان از عشقشان میگفتند میخندیدیم! اما به مهمانخانه که بازگشتم قهوهام را در تنهایی که نوشیدم دانستم چگونه خنجری از تبار عشق پهلو میشکافد و بیرون نمیرود.»
نزار قبّانی شاعر مشهور سوری، در سال 1923 چشم به جهان گشود. او از 16 سالگی شروع سرودن کرد. تحصیلات خود را رشتهی حقوق گذراند و به کار در وزارت امور خارجه مشغول شد. او در سال 1966 کار دیپلماسی را رها کرد و فقط به سرودن شعر پرداخت. اتفاقات ناگواری که در زندگی او روی داده تأثیر مستقیمی بر شعرهایش داشته است. حوادثی مانند مرگ پسرش به خاطر بیماری قلبی، کشته شدن همسرش در بمبگذاری سفارت عراق و خودکشی خواهرش در سن 25 سالگی به دلیل مخالفت با ازدواج، بیتأثیر نبودهاند. شعرهایش را خوانندگان متعددی همانند ام کلثوم، خوانندهی مشهور مصری، خواندهاند. اشعار او به زبانهای متعددی ترجمه شده و در زمرهی پرطرفدارترین اشعار عاشقانه قرار دارند. زن و عشق محور اصلی شعرهای او هستند.
نزار قبانی در سال ۱۹۹۸ در اثر بیماری قلبی، در لندن چشم از جهان فروبست و جسدش را در دمشق به خاک سپردند. او یک خودزندگینامه به نام «داستان من و شعر» نوشته است و از دیگر آثار منتشر شدهاش میتوان به «در بندر آبی چشمانت»، «دوستت دارم امضای من است» و «با من چیزی از ابرها بنوش» اشاره کرد.