کتاب «زندگی پنهان ذهن» (The Secret Life of the Mind)، نوشتهی «ماریانو سیگمان» است. این کتاب توسط ماندانا فرهادیان به زبان فارسی برگردانده شده و «انتشارات فرهنگ نشر نو» آن را چاپ کرده است. این کتاب در سطح بینالمللی فروش بسیار بالایی داشته است. کتاب «زندگی پنهان ذهن» همانطور که از اسمش پیداست، به زوایای مختلف ذهن و کارکردهای مغز پرداخته است. در بخشهای مختلف کتاب اتفاقات خاصی در جریان است. در بخشی از کتاب به کودکی پرداخته شده، به یادگیری زبان، تشخیص درست و غلط و چیزهایی از این قبیل. در بخش دیگری از کتاب به موضوع مهم تصمیمگیری اشاره شده، اینکه چگونه تصمیم میگیریم و به قضاوتهایمان اطمینان میکنیم. در بخش دیگری، نویسنده ما را با فروید و نظریهی او آشنا میکند و به ناخودآگاه میپردازد، اینکه ناخودآگاه چیست و چگونه ما را کنترل میکند. این خلاصهای از کتاب حاضر بود که بخشهای مختلف دیگری را نیز شامل میشود. این کتاب در درک ما از نقش علوم اعصاب در زندگی تغییراتی ایجاد میکند و از روندهای مغزی مرموزی که یادگیری ما را کنترل میکند، پرده برمیدارد و به سوالات بسیاری پاسخ میدهد؛ مثلا ما چگونه رویا میبینیم؟ مغزمان چگونه تغییر میکند؟ چطور هیجانات خاصی را تجربه میکنیم؟ خواندن این کتاب به تمام دوستداران حوزهی علوم اعصاب و عملکرد ذهن و مغز پیشنهاد میشود.
نظر خوانندگان در سراسر دنیا درباره کتاب «زندگی پنهان ذهن» چیست؟
خوانندهای نوشته است: «اگر به فرآیندهای روانشناختی مانند تصمیمگیری، به خاطر سپردن، یادگیری و آموزش و زیربناهای عصبی آنها علاقه دارید، این کتاب را هم آموزنده و سرگرمکننده خواهید یافت. سیگمان با سالها آزمایش و بررسی دقیق و عمیق عملکرد ذهن، این کتاب را به رشتهی تحریر درآورده است. پس کتاب منبعی کاملاً علمی به شمار میرود. او فقط یکی از دانشمندان بزرگ این حوزه نیست، بلکه یک بیانکننده روشن است که پیچیدگیها و مشکلات این حوزه را بهخوبی بیان می-کند.» خوانندهی دیگری با اشاره به مطالب جالب و قابل توجه کتاب مینویسد: «این کتاب فوقالعاده زیبا است که جدیدترین کشفیات علوم اعصاب را به روشی بسیار روشن بیان میکند. این به لطف این واقعیت است که نویسنده یک محقق شناخته شده است که داستان اکتشافات و همکاریهای خود را بیان میکند. یک مثال شگفتانگیز که رابطهی مغز و ذهن را توضیح میدهد این است که چگونه اغلب اوقات مغز، حوادث را قبل از اینکه ذهن از آنها آگاه باشد، تشخیص میدهد. تنها علم عصبشناسیِ مدرن و پیشرفتهای تکنولوژیکی آن این امکان را فراهم میکند. علاوه بر این، این کتاب بحث طولانی در مورد یادگیری در نوزادان و دو زبانه بودن دارد، که من با توجه به اینکه کودک نوپایی دارم، علاقهی خاصی به آن داشتم!» مخاطب دیگری با موضوع و کاربرد کتاب در شناخت احساسات نوشته است: «خیلی هیجان داشتم این کتاب را بخوانم، همانطور که از عنوانش مشخص است، به ذهن و مغز و کارکرد آن از بدو تولد، مرتبط هست. شاید متن، کمی تخصصی به نظر بیاید، اما مطمئنم افرادی که به این زمینه علاقه دارند قطعاً لذت خواهند برد و از عجایب مغز و ذهن و چرایی رفتار و احساساتشان آگاه میشوند.»
جملاتی از کتاب که شاید انگیزه خواندن باشند
سیگمان در رابطه با کتابش مینویسد: «زندگی پنهان ذهن خلاصهای است از علم اعصاب از چشمانداز تجربه خود من، من علم اعصاب را شیوهای میدانم که به ما در ارتباط با یکدیگر کمک میکند. علم أعصاب، از این چشمانداز، ابزار دیگری است برای کاوش دور و دراز بشریت در بیان - گاه بدوی سایهها، رنگها، و تفاوتهای ظریف آنچه احساس و آنچه فکر میکنیم، تا برای دیگران، و صد البته برای خودمان، فهمیدنی باشیم.»
نویسنده آگاهی را به کلیدی تشبیه میکند که قابلیت روشن و خاموش شدن دارد: «آگاهی کلید روشن/خاموش دارد. این کلید، و در نتیجه آگاهی، در موقع خواب و یا حالت کما و یا وقت بیهوشی خاموش میشود. بعضی موارد شدید و ناگهانیاند و آگاهی یکضرب خاموش میشود. در مواقعی دیگر، مثلاً در حال به خواب رفتن، آگاهی رفتهرفته و بهتدریج محو میشود. وقتی کلید روشن میشود، فعالیت مغزیِ وابسته به حالتهای آگاهی شکلهای مختلفی به خود میگیرد؛ مثلاً میبینیم که آگاهی بچههای خیلی کوچک بر اساس مقیاس زمانی متفاوتی عمل میکند، و آگاهی افراد اسکیزوفرنیک نمیتواند تشخیص دهد که صاحب صداهای داخل سر خود است و در نتیجه روایت را تحریف میکند.»
در جایی دیگر به آزمایشی جالب میپردازد: «همراه با مارکو ترویزان زبانشناس، و برونو ماتس موسیقیدان آزمایشی طراحی کردیم تا بفهمیم آیا تناظری طبیعی بین موسیقی و چشایی وجود دارد یا نه. در این آزمایش موسیقیدانان، سرآشپزان و دانشمندان علم اعصاب گرد هم آمدند. از موسیقیدانان خواسته شد بر اساس طعمهای اصلیِ شیرین، شور، ترش و تلخ روی پیانو بداهه بنوازند. البته هر یک از افراد، که برآمده از مدرسه و سبک موسیقی متفاوتی بودند، تفسیر خاص خود را داشتند. اما کشف کردیم که در میان این تنوع گسترده، هر مزهای الهامبخش الگوهایی یکدست است: مزهی تلخ مطابق است با دانگهای پیوستهی بم؛ مزهی شور نتهایی میشود که از همدیگر خیلی دور هستند؛ مزهی ترش با ملودیهایی با فرکانس زیاد، ناموزون و بدآهنگ تطابق پیدا میکند و مزهی شیرین با موسیقی آرام و آهسته و هماهنگ.»
درباره نویسنده
دکتر ماریانو سیگمان (Mariano Sigman)، در سال 1972 در آرژانتین متولد شد. او از در دانشگاه نیویورک مدرک دکترای علوم اعصاب خود را گرفته است. این کتاب نتیجهی بیست سال تحقیق و تفحص وی در زمینهی علوم اعصاب و کارکرد مغز است. ماریانو سیگمان از چهرههای بینالمللیِ پیشرو در علوم اعصابِ شناختیِ یادگیری و تصمیمگیری است. او بنیانگذار «آزمایشگاه علوم اعصاب یکپارچه» در دانشگاه بوئنوس آیرس است و جوایز زیادی از جمله: «جایزه پیشرفت حرفه مرزهای انسانی»، «جایزهی ملی فیزیک»، «جایزهی پژوهشگر جوان» از کولژ دو فرانس و «جایزهی تجزیه و تحلیل دادههای مقیاسپذیر آیبیام.» را از آن خود کرده است.