کتاب «آیدا در آینه» نوشتهی احمد شاملو است که برای اولین بار در سال 1343 به چاپ رسید. این کتاب به نثر شاملویی (یا همان شعر سپید) به رشتهی تحریر درآمده که شامل اشعار مختلفی از جمله «آیدا در آینه»، «آغاز»، «سخنی نیست» و «وصل» میباشد. انتشارات نگاه، کتاب «آیدا در آینه» را منتشر کرده است.
«آیدا در آینه» اولین دفتر شعر شاملو پس از ازدواج با آیدا سرکیسیان است که شامل اشعار عاشقانهای است که شاملو برای معشوقهاش، آیدا، سروده است. شاملو برای سرودن اشعارش در این اثر هنری مانند دیگر آثار برجستهاش، از موهبت بزرگ آفرینش، یا همان عشق، بهره برده است.
هر کسی که به اشعار عاشقانه علاقه دارد، میتواند از جزء به جزء این کتاب لذت ببرد. خواننده با مطالعهی این کتاب میتواند زیبایی و ظرافت روابط عاشقانهی احمد و آیدا را در خلال کلمات لمس کند.
شاملو در آثارش با بهره گرفتن از ظرافتی که در نگاهش وجود دارد و دقت به جزئیاتی که شاید کمتر کسی متوجه آنها باشد، توانست همگان را مجذوب اشعار خویش کند. یکی از خوانندگان این اثر، عشق شاملو را اینگونه توصیف میکند: «این کتاب واقعا بینظیر است. عشقی که احمد شاملو به آیدا داشت، بی حدومرز بود. با خواندن هر سطر از کتاب اشک میریختم و به این عشق ناب و اصیل غبطه میخوردم.»
خوانندهای دیگر به تمجید از این کتاب پرداخته است: «من واقعا شاملو را تحسین میکنم، نوشتههای احمد شاملو به تو این قدرت را میدهد تا بتوانی مثل خودش حرفهای شیرین و تمثیلهای ظریفی را کنار هم بچینی و خودت شاعری شوی برای عشقی که در سینه داری.»
همچنین یکی از مخاطبین این اثر دربارهی تاثیر این کتاب در زندگیاش اینگونه مینویسد: «با خواندن کتاب «آیدا در آینه» احساس کردم عشق، علاقه، شادی و هر هیجان مثبت دیگری را جور دیگری درک میکنم، انگار دنیا و هیجاناتم پررنگتر شدهاند. با خواندن این کتاب روزمرگی رنگ میبازد.»
شاملو در اولین سرودهی این مجموعه با نام «آغاز»، با تعبیری دلانگیز میگوید:
«کوه با نخستین سنگها آغاز میشود
و انسان با نخستین درد.
در من زندانیِ ستمگری بود
که به آوازِ زنجیرش خو نمیکرد
من با نخستین نگاهِ تو آغاز شدم»
در قسمت دیگری از کتاب با این توصیف روحنواز و شاعرانه برخورد میکنیم:
«توفانها
در رقصِ عظیمِ تو
به شکوهمندی
نیلبکی مینوازند،
و ترانهی رگهایت
آفتابِ همیشه را طالع میکند.
بگذار چنان از خواب برآیم
که کوچههای شهر
حضورِ مرا دریابند.
دستانت آشتی است
و دوستانی که یاری میدهند
تا دشمنی
از یاد
برده شود.
پیشانیات آینهیی بلند است
تابناک و بلند،
که «خواهرانِ هفتگانه» در آن مینگرند
تا به زیباییِ خویش دست یابند.
دو پرندهی بیطاقت در سینهات آواز میخوانند.
تابستان از کدامین راه فرا خواهد رسید
تا عطش
آبها را گواراتر کند؟
تا در آیینه پدیدار آیی
عمری دراز در آن نگریستم
من برکهها و دریاها را گریستم
ای پریوارِ در قالبِ آدمی
که پیکرت جز در خُلوارهی ناراستی نمیسوزد!
حضورت بهشتیست
که گریزِ از جهنم را توجیه میکند،
دریایی که مرا در خود غرق میکند
تا از همه گناهان و دروغ
شسته شوم.
و سپیدهدم با دستهایت بیدار میشود»
در پشت جلد کتاب میخوانیم:
«مرا میباید که در این خمِ راه
در انتظاری تابسوز
سایهگاهی به چوب و سنگ برآرم،
چرا که سرانجام
امید
از سفری به دیر انجامیده باز میآید.
به زمانی اما
ای دریغ!
که مرا
بامی بر سر نیست
نه گلیمی به زیرِ پای.
از تاب خورشید
تفتیدن را
سبویی نیست
تا آباش دهم،
و برآسودنِ از خستگی را
بالنی نه
که بنشانماش»
احمد شاملو که با تخلص الف. بامداد و الف صبح نیز شناخته میشود؛ شاعر، روزنامهنگار، پژوهشگر و مترجم ایرانی است. او 21 آذر 1304 در صفی علیشاه تهران به دنیا آمد. شهرت اصلی شاملو به دلیل نوآوری در شعر معاصر فارسی و سرودن گونهای از شعر است که با نام شعر سپید یا شعر شاملویی شناخته میشود و در حال حاضر یکی از قالبهای شعری مورد استفاده در ایران است.
شاملو در حوزههای مختلفی از جمله ترجمهی آثاری مانند «شازده کوچولو»، «پابرهنهها» و «دن آرام» فعالیت داشته است. همچنین برخی از آثار شاملو به زبانهای انگلیسی، ژاپنی، روسی، ارمنی، ترکی، اسپانیایی، فرانسوی، سوئدی و آلمانی ترجمه شدهاند. کتابهای «مثل خون در رگهای من»، «باغ آینه» و «ابراهیم در آتش» نیز بخش کوچکی از آثار وی است.