کتاب «شناخت اساطیر ایران» نوشته جان هینلز را ژاله آموزگار به فارسی برگردانده و نشر چشمه آن را منتشر کرده است. جان هینلز در کتاب «شناخت اساطیر ایران» به بررسی اسطورههای ایرانی و تاریخ آن پرداخته است. جان هینلز استاد دانشگاه منچستر است و آثار و پژوهشهایی متعددی دارد و با فرهنگ و تاریخ ایران نیز آشناست. این کتاب برای کسانی که به مطالعات اسطورهشناسی علاقه دارند مناسب است.
کتاب «شناخت اساطیر ایران» نوشته جان هینلز را ژاله آموزگار به فارسی برگردانده و نشر چشمه آن را منتشر کرده است. جان هینلز در کتاب «شناخت اساطیر ایران» به بررسی اسطورههای ایرانی و تاریخ آن پرداخته است. جان هینلز استاد دانشگاه منچستر است و آثار و پژوهشهایی متعددی دارد و با فرهنگ و تاریخ ایران نیز آشناست. این کتاب برای کسانی که به مطالعات اسطورهشناسی علاقه دارند مناسب است.
کتاب «شناخت اساطیر ایران» سیزده بخش دارد و بخشهای آن عبارتند از: اساطیر ایران باستان، خدایان مرتبط با آیینهای دینی، قهرمانان ایزدی، اساطیر زردشتی، نیروهای شر، کیش زروانی بدعتی در دین زردشتی، اساطیر کیش مهر، اسطوره و پیامبر، اسطوره و شاه، اسطوره و تاریخ، اسطوره، مناسک و نمادپردازی، نتیجهگیری؛ اسطوره و ایمان. کتاب «شناخت اساطیر ایران»، با استناد به منابع متعدد مانند اوستا، متنهای پهلوی، شاهنامه فردوسی، متون تاریخی دوران اسلامی و آداب و رسوم بازمانده تدوین شده است. همچنین در نگارش این اثر مطالعات ایرانشناسان هم موثر بوده و از نظر دور نمانده است. همچنین جان هینلز در تألیف این کتاب به منابعی از هند باستان درباره ایرانیان و اسطورههای ایرانی استناد کرده است. در این کتاب به موضوعهایی مانند آغاز آفرینش، پیشنمونه آفریدگان، خدایان باستانی و خدایان تحول یافته ادوار بعدی، قهرمانان تاریخی رنگ اسطوره گرفته ایرانی و... هم پرداخته شده است. همچنین نویسنده بخشی را هم به اساطیر ویژه زردشتی اختصاص داده و به اسطورههای زروانی و میترایی پرداخته و سپس اسطوره را در برابر تاریخ و آیینهای متداول امروزی قرار داده است. در این کتاب کوشش شده تا اسطوره ایرانی به خوبی شناسانده شود و همگان بتوانند با آن آشنایی یابند.
نظر خوانندگان سراسر دنیا، دربارهی کتاب «شناخت اساطیر ایران» چیست؟
نشریه ایراننامه در معرفی این کتاب مینویسد: «جان هینلز با ارائه این اثر، نشان داده که مردی است فرهیخته و کارآزموده و در مجموع چیرهدست در کاری که عهدهدار شده است. طرح کتاب، حکایت از کوشش نویسنده برای جداکردن اسطورهها از نهادهای دینی و نمادپردازیهای آیینی دارد و البته توفیق او در این زمینه نسبی است. مأخذها و منبعهای ایرانی کار مؤلف، به طور عمده اوستا و ادبیات دینی فارسی میانه و تا حدی شاهنامه بوده است. همچنین ترجمه فارسی کتاب به طور کلی رسا و روشن و رهنمونِ خواننده به محتوای کتاب است.»
جملاتی از کتاب که شاید انگیزه خواندن باشند
«ایرانیان باستان جهان را گرد و هموار مانند بشقابی تصور میکردند. در نظر آنان آسمان فضای بیپایان نبود بلکه جوهری سخت همچون صخرهای از الماس بود که جهان را مانند پوستهای در برگرفته بود. زمین در حالت اصلی و دست نخوردهی خود هموار بود. نه درهای داشت و نه کوهی و خورشید و ماه و اختران بالای زمین بیحرکت در آسمان قرار داشتند. همه چیز آرام و هماهنگ بود اما این آرامش با ورود شر یا اهریمن در هم شکسته شد. اهریمن بود که آسمان را شکست و به آن داخل شد. به آب فرو شد و سپس به میان زمین تاخت و آن را به لرزه درآورد و بر اثر آن کوهها از زمین بیرون آمدند. کوه اصلی کوه البرز بود که هشتصد سال طول کشید تا از زمین به در آمد. دویست سال طول کشید تا به ستاره پایه رسید و دویست سال تا ماه پایه و دویست سال تا خورشید پایه و دویست سال دیگر هم طول کشید تا به منتهی علیه آسمان رسید. بدین ترتیب این کوه میان کیهان کشیده شده است در حالی که ته آن به آسمان در جایی که جهان را احاطه کرده پیوسته است. ریشههای این کوه کیهانی در زیر زمین پراکندهاند و آنها را به هم پیوسته نگه میدارند و از این ریشهها همهی کوههای دیگر سربرمیآورد.»
درباره نویسنده
پروفسور جان راسل هینلز که در سال ۱۹۴۱ متولد و در سال ۲۰۱۸ از دنیا رفته، استاد دینشناسی تطبیقی در دانشکده مطالعات شرقی و آفریقایی دانشگاه لندن بود. او در مقاطع مختلف سمتهای استاد دانشگاه نیوکاسل، سپس استاد رشته ادیان در دانشگاه منچستر را برعهده داشت و همچنین عضو کالج رابینسون بود.