کتاب کتابدار آشویتس نوشتهی آنتونیو ایتوربه، رمانی معاصر با درونمایهی تاریخی و جنگی است. این کتاب که با الهامگیری از یک داستان واقعی نوشته شده، نامزد جایزه «رود آیلند» در بخش بهترین کتاب نوجوانان در سال 2020 میلادی شده است. کتاب کتابدار آشویتس به زبان اسپانیایی نوشته شده اما به سایر زبانهای زنده دنیا از جمله انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، ترکی، هلندی، پرتغالی، سوئدی، روسی، ایتالیایی و لهستانی نیز ترجمه شده است. کتاب فوق توسط فرنوش جزینی به زبان فارسی ترجمه شده است.
کتاب کتابدار آشویتس بر اساس داستان واقعی یک زندانی در آشویتس به نام دیتا کراو نوشته شده است. او دختری شجاع و جسور بود که با به خطر انداختن جانش، تلاش کرد کتابهای ارزشمند را در دوران هولوکاست حفظ و نگهداری کند. دیتا هنگامی که تنها 14 سال داشت، توسط نازیها به همراه پدر و مادرش از شهر پراگ رانده و به زندان آشویتس منتقل میشود. او که دائم در حال تقلا برای غلبه بر ترس و وحشت حاکم بر فضای کمپ بود، یک ماموریت مهم دریافت میکند.
فردی هیرش، یکی از رهبران یهود، از دیتا درخواست میکند تا از 8 جلد کتاب مراقبت کند؛ کتابهایی که توسط زندانیان به صورت مخفیانه به کمپ آورده شده بودند. دیتا با قبول این درخواست تبدیل به کتابدار زندان میشود و شما میتوانید باقی این ماجراها را در کتاب کتابدار آشویتس دنبال کنید.
مهلا، یکی از خوانندگان فارسی زبان کتاب از ایران، نظر خود را این گونه بیان کرده است: «کتاب هدیهای بهموقع و ارزشمند بود برای من بود که آن را دوست داشتم. تجربه شخصی دیتا در خاطرم ماندگار شده است. او دختر تیرهروزی بود که روزهای شادِ دوران نوجوانی را در اردوگاه آشویتس، در حالی که با مرگ دستوپنجه نرم میکرد، گذراند. در این میان دیتا غرق در شوق نگهداری و جابهجایی چند کتاب پارهپاره بود. در کل، روایت کتاب آهسته است و نویسنده داستان قهرمان نوجوانش را موازی با چند روایت عاشقانه و تراژیک دیگر پیش میبرد. توصیه میکنم اگر نوجوانی اطرافتان یافتید، خواندن کتابدار آشویتس را به او پیشنهاد دهید. برای این نسل همیشهشاکی بد نیست با قهرمان شجاع، امیدوار، جسور و پرتلاشی مثل دیتا که تا آخرین نفس، با قدرت و پشتکاری مثالزدنی برای زندهماندن جنگید، آشنا شوند و او را الگوی زندگیشان کنند.»
«با آنکه مدتها پیش کتاب را خریده بودم، اما بالاخره این رمان فوقالعاده را خواندم! کمی طول کشید تا بتوانم به فضای کتاب عادت کنم و جذب آن بشوم اما در نهایت عاشقش شدم. احساس میکردم که خودم هم در آشویتس حضور دارم و یک زندانی هستم! این احساس همذاتپنداری ناشی از فضاسازی عالی کتاب و شخصیتهای باورپذیر آن است. وقتی درمییابم که همهی این ماجراها و شخصیتها واقعی بودهاند، جذابیت کتاب برایم دوچندان میشود. فارغ از سنی که دارید، این کتاب ارزش خواندن دارد چراکه زیبایی، شجاعت و خلوص روح انسانی را توصیف میکند.» این نظر الیزه والترز -خواننده انگلیسی کتاب- از کالیفرنیای آمریکا بود.
داش فن، یکی از خوانندگان کتاب از بریتانیا، چنینی نظر دربارهی کتاب کتابدار آشویتس دارد: «این کتاب اثری تکاندهنده است که با خواندن آن به فکر فرو میروید. فضاسازی آن و نحوه روایتش بسیار قدرتمند است. ماجراهای رمان بر اساس یک داستان واقعی در طول جنگ جهانی دوم است که تا پیش از این کمتر شناخته شده بود. شما وقایع آن دوران را از نگاه دختری نوجوان به نام دیتا دنبال خواهید کرد که در حال تقلا برای زنده ماندن است. شخصیتهای زیادی با ماجراهای فراوان در کتاب وجود دارد که لازم است وقت بگذارید تا همه آنها را دنبال کنید. کتاب کتابدار آشویتس درعین خاص و دوستداشتنی بودن، چشم شما را به حقایقی تلخ و تکاندهنده باز خواهد کرد و احساساتتان را به وجد میآورد. خواندن آن توصیه میشود.»
در ابتدای کتاب نویسنده به فضای مرگبار و وحشتآفرین آشویتس اشاره میکند: «افسران نازی همه لباسهایی به رنگ سیاه بر تن داشتند. آنها به همان بیتفاوتی یک گورکن به مرگ مینگریستند. در آشویتس، زندگی انسان به قدری بیارزش است که دیگر کسی حتی گلوله هم خرجش نمیشود؛ در آنجا ارزش یک گلوله بسیار بیشتر از ارزش یک انسان است. در آشویتس، اتاقهای عمومی گاز وجود دارد. روشی مقرونبهصرفه که صرفاً یک مخزن گاز جان صدها نفر را میگیرد. مرگ، در این اردوگاه تنها به صورت کلی و عمده مقرونبهصرفه است.»
دیتا با وجود آنکه پا به دنیای نوجوانی گذاشته، اما هنوز هم ذهنش درگیر داستانهای کودکانهای است که مادرش برای او تعریف میکرد. به این بخش از کتاب توجه کنید: «مادر دیتا داستان تاریکی دربارهی ساعت هانوش برای او تعریف کرده بود. پادشاه به هانوش دستور میدهد ساعتی بسازد که به طور اتوماتیک رأس هر ساعت مجسمهای از پنجره بالای عقربه نجومی بیرون بیاید و بنوازد. وقتی که ساخت ساعت به پایان میرسد، پادشاه به مباشرانش دستور میدهد تا چشمان سازنده ساعت را کور کنند تا هرگز نتواند شگفتی دیگری مانند این را خلق کند. اما ساعتساز انتقام خود را میگیرد و دست خود را داخل ساعت میکند و آن را از کار میاندازد. چرخ دندهها دستش را خرد میکنند و مکانیسم ساعت متوقف میشود و برای سالها خراب میماند. گاهی اوقات دیتا از آن دست قطعشده کابوسهایی میدید که برای خود لابهلای آن چرخ دندهها میپیچید.»
در سراسر کتاب، جملات قصار و پرمعنای جالبی نوشته شده است که برای نمونه چندتایی از آنها را با یکدیگر میخوانیم: «کتابها بسیار خطرناک هستند، آنها آدم را وادار به فکر کردن میکنند»، «زندگی بسیار کوتاه است اما اگر تو بتوانی حتی برای یک لحظه هم شاد باشی، ارزش زیستن دارد»، «تو آنچه هستی که دربارهاش رویاپردازی میکنی» و «جنگ مانند یک رودخانه خروشان بوده که کنترل آن بسیار دشوار است. اگر یک مانع کوچک در مسیر این رودخانه قرار دهی، متلاشی خواهد شد!»
آنتونیو ایتوربه، نویسنده و روزنامهنگار اسپانیایی، زاده سال 1967 میلادی است. او که فارغالتحصیل رشته روزنامهنگاری از دانشگاه خودگردان بارسلونا بوده، هماکنون مدیر مجله فرهنگی لیبرجولا است. آنتونیو اتوربه اولین کتاب خود را با نام «راست پیچیده» که یک رمان معاصر است، در سال 2004 میلادی نوشت. از میان جوایز و افتخارات او، میتوان به جایزه ادبی «بیبلیوته کابروِه» اشاره کرد که بابت نوشتن رمان «آسمان باز» آن را دریافت کرده است.
غالب آثار آنتونیو اتوربه برای کودک و نوجوان است که از میان آنها میتوان به کتابهای «کارآگاه سیتو»، کتابدار آشویتس، «روزهای نمکی» و «ساحل بینهایت» اشاره کرد.
برای مشاهده موارد مرتبط، به دستهبندی خرید رمان مراجعه کنید.