جستجوی شما نتیجه‌ای نداشت.

زندگی جای دیگری است

قیمت:
230,000 تومان
مشخصات کتاب زندگی جای دیگری است
کشور مبدا
تعداد صفحات
321 صفحه
شابک
9789647443302
سال خلق اثر
1969
سال انتشار
1969
قطع
رقعی
جلد
نرم
نوبت چاپ
15
این کتاب در یک نگاه

«زندگی جای دیگری است» عنوان رمانی نوشته‌ی میلان کوندرا است که در سال 1969 منتشر شد. کوندرا در ابتدا قصد داشت نام رمانش را «عصر غزل گون» بگذارد. این رمان، اثری فلسفی و روان‌شناسانه است که اطلاعاتی اجتماعی و سیاسی نیز درباره‌ی کشور چک به دست می‌دهد. «زندگی جای دیگری است» به همت انتشارات فرهنگ نشر نو و با ترجمه‌ی پانته‌آ مهاجر کنگرلو منتشر شده است.


بیشتر بخوانید
خلاصه کتاب زندگی جای دیگری است

«زندگی جای دیگری است» عنوان رمانی نوشته‌ی میلان کوندرا است که در سال 1969 منتشر شد. کوندرا در ابتدا قصد داشت نام رمانش را «عصر غزل گون» بگذارد. این رمان، اثری فلسفی و روان‌شناسانه است که اطلاعاتی اجتماعی و سیاسی نیز درباره‌ی کشور چک به دست می‌دهد. «زندگی جای دیگری است» به همت انتشارات فرهنگ نشر نو و با ترجمه‌ی پانته‌آ مهاجر کنگرلو منتشر شده است.
داستان کتاب، شکل‌گیری رابطه‌ای بیمارگونه بین مادر و فرزند خود را شرح می‌دهد که از آغاز خواننده را با مسائل مهم و بنیادینی درگیر می‌کند. رابطه‌ی این دو، تاثیرات مخربی را بر خود آن‌ها و دیگران می‌گذارد و مسائلی که در پی می‌آید، خواننده را به تفکر وا می‌دارد.
نظر خوانندگان در سراسر دنیا، درباره کتاب «زندگی جای دیگری است» چیست؟
نیل در سایت «گودریدز» نوشته است: «من برای همیشه از دوستی که این کتاب را به من امانت داد سپاس‌گزارم. داستان پسری به نام جموریل که برای تبدیل شدن به شاعری بزرگ به دنیا آمده است. اما تحت فشار خانواده و سیاست آن زمان، راه دیگری را انتخاب می‌کند. همه‌ی ما هر روز باید این انتخاب را داشته باشیم، بین زندگی با حداکثر پتانسیل خود یا گرفتار شدن در جزئیات واقعیت‌ها که توسط کار، خانواده، دوستان و جامعه بر ما تحمیل می‌شود.»
نظر جیمز درباره کتاب «زندگی جای دیگری است»: «مانند افتادن از رویایی به رویایی دیگر، این رمان شما را به سفری به دوران نوجوانی یک شاعر می برد. با حذف لایه‌های شخصیتی، قهرمان شاعر داستان، یک انسان هنرمند با ظاهرسازی‌های مضحکش آشکار می‌شود. کوندرا در بهترین حالت زندگی را با ترکیب گسترده‌ی فلسفه و انسانیت به تصویر می‌کشد.  برای کسانی که از ایده‌ و  احساس عالی بودن لذت می‌برند، این یک رمان عالی است.»
جملاتی از کتاب که شاید انگیزه خواندن باشند
در بخشی از کتاب، یکی از نوشته‌های جموریل را می‌خوانیم: «موضوع آن مردی بود که یکباره می‌فهمید پیر شده است؛ خودش را در جایی می‌یافت که سرنوشت دیگر ایستگاهی نداشت: ترک شده و فراموش شده بود؛ دوروبرش دیوارها را با گچ سفید می‌کنند، همۀ وسایل را می‌برند و همه‌چیز را در اتاقش تغییر می‌دهند. در این هنگام مرد باعجله از خانه‌اش خارج می‌شود و به جایی باز می‌گردد که مهم ‌رین لحظات زندگی‌اش را در آن گذرانده است: پشت خانه، طبقه سوم، درِ آخر، سمت چپ، درِ گوشه با اسمی روی کارت ویزیت که در تاریکی قابل خواندن نیست «دقایق بیست سال گذشته، مرا بپذیرید!»
زن مستی در را به روی مرد باز می‌کند، زنی که از سهل‌انگاریِ سرد سال‌های دراز تنهایی، ژولیده شده است. تندتند لب‌های کم‌خونش را گاز می‌گیرد تا به آن‌ها کمی رنگ بدهد؛ تند، با یک ژست قدیمی، سعی می‌کند کمی به تارهای کم‌پشت موهای نشُسته‌اش نظم بدهد و به حالتی ناراحت از خودش حرکاتی در می‌آورد تا عکس معشوق‌های قدیمی‌اش را که به دیوار آویزان بود از مرد پنهان کند. اما بعد، حس می‌کند که همه‌چیز در این اتاق خوب است و ظواهر به حساب نمی‌آیند؛ می‌گوید: «بیست سال، و بااین‌حال تو برگشتی همچون آخرین چیز مهمی که خواهم دید. من هیچ شانسی برای دیدن ندارم مگر سعی کنم آینده را از روی شانه‌های تو ببینم.»
آری همه‌چیز در این اتاق خوب است؛ هیچ‌چیز دیگری مهم نیست، نه چین و چروک‌ها، نه لباس‌های نامرتب، نه دندان‌های زرد، نه موهای ریخته، نه لب‌های رنگ‌پریده و نه شکم آویزان.
 اطمینان، اطمینان، من دیگر تکان نمی‌خورم و حاضرم
اطمینان،
در کنار تو زیبایی چیزی نیست،
در کنار تو جوانی چیزی نیست
و مرد با قدم‌هایی خسته اتاق را می‌پیماید (با دستکش اثر انگشت بیگانگان را پاک می‌کند) و می‌داند که او معشوق‌هایی داشته است، معشوق‌های بسیاری که تمامی نور پوستش را گرفته‌اند
حتی در تاریکی هم او دیگر نیست
سکه‌ای بی‌ارزش که توسط انگشتان ساییده شده است
و ترانه‌ای قدیمی مرد را به اعماق روحش می‌برد، ترانه‌ای فراموش شده. خدایا، این ترانه چگونه است؟
تو دور می‌شوی، تو روی شن تخت‌ها دور می‌شوی
و ظاهرت پاک می‌شود
تو دور می‌شوی، دور می‌شوی و از تو چیزی باقی نمی‌ماند
فقط جوهر، فقط جوهر تو
و مرد خودش هم می‌داند که دیگر هیچ‌چیزِ جوانی برایش ندارد. اما: در دوران کهولت که اکنون به من هجوم آورده است
خستگی و ناتوانی من، روندی این‌چنین مهم و صادقانه
فقط متعلق به توست.»
درباره نویسنده
میلان کوندِرا در سال 1929 در چک متولد شد. از سال ۱۹۷۵ به فرانسه تبعید شد و در سال ۱۹۸۱ به تابعیت آن کشور درآمد. او خود را نویسنده‌ای فرانسوی می‌داند و پس از نوشتن رمان «جاودانگی» به زبان چکی، سعی کرد مستقیماً به زبان فرانسه بنویسد. یکی از بهترین آثار او «سَبُکیِ تحمل‌ناپذیر هستی» یا همان «بار هستی» است. پیش از انقلاب مخملی در چکسلواکی، حکومت کمونیستی کتاب‌های وی را در چک ممنوع کرد. تابعیت چک پس ۴۰ سال به کوندرا بازگردانده شد. وی تاکنون چندین بار نامزد دریافت جایزه¬ی نوبل ادبیات بوده ‌است. از رمان‌های دیگر می‌توان «شوخی»، «جهالت» و «هویت» را نام برد.

برای مشاهده محصولات مرتبط دیگر  می‌توانید از دسته بندی خرید رمان نیز بازدید فرمایید.

دیدگاه‌های کاربران درباره‌ی کتاب «زندگی جای دیگری است»
0 دیدگاه
0
(0 رای)
امتیاز شما به این کتاب:
دیدگاه خود را بنویسید:
ثبت دیدگاه
کتاب‌های پیشنهادی کتاب‌های پیشنهادی
کتاب‌های پیشنهادی خریداران این کتاب، کتاب‌های زیر را هم خریده‌اند
عضویت در خبرنامه‌ی بوک‌لند
برای اطلاع از تخفیف‌ها، فروش‌های ویژه و پیشنهادها، در خبرنامه‌ی ما عضو شوید.