کتاب «انهاید» نوشتهی ویرژیل را جلالالدین کزازی به فارسی برگردانده و نشر مرکز آن را منتشر کرده است. ویرژیل در کتاب «انهاید» منظومهای است حماسی را در دوازده جلد پدید آورده است. این منظومه حماسی شامل داستان آینیاس پهلوان تروایی است که در زمان سوختن تروا در آتش پدر خود، آنخیسس را به دوش گرفته و نجات یافت، در حالی که در آن حادثه همسر خویش را از دست داد. او پس از ماجراهایی طولانی توانست خود را به ایتالیا برساند. این کتاب برای کسانی که به ادبیات کلاسیک غرب و داستانهای حماسی علاقه دارند مناسب است.
این کتاب شامل دوازده بخش است و در یکی از بخشها به ماجرای انئاس و یارانش پرداخته شده که وقتی پا به سیسیل میگذارند برای پاسداشت مقام خدایان رقابتهایی را تدارک میبینند. در گیر و دار همین رویداد است که زنان تروجان که از سفر خسته شده بودند، برای اینکه سیسیل را ترک نکنند کشتیها را آتش زده و میسوزانند. اما اتفاق دیگری هم میافتد و آن اینکه به فرمان ژوپیتر باران میبارد و برخی از کشتیها از حریق در امان میمانند. با این حال بعضی از کشتیها آسیب میبینند و انئاس مجبور میشود که افراد پیر را در سیسیل بگذارد و با برترین افرادش به راه خود ادامه دهد.
«با این همه، ژوپیتر که بیهواداری از کسی، باریک، سرنوشت را مینگرد، خیره، چشم بر پارهای بس خرد از زمین دوخته است که کشتی شکستگان میکوشند بر آن توش و توانی نو بیابند... فردا پگاهان، انه همراه با آشات بر خود بایسته میشمارد که آن سرزمین را بکاود و بررسد. زنی شگارگر و جوان که به شیوه ای شگفت زیباست و گیسوانش را در باد آشته است و کمانی بر دوش افکنده است، او را آگاه میسازد که آنان در نزدیکی شهری نوبنیادند... آنگاه که تورنوس از ارگ لورانتیان درفش پیکار برافراشت، و آوای شیپورها طنین درافکند؛ آنگاه که او بر اسبان تیزپوش تازیانه نواخت؛ و جنگ افزارهایشان را شتابان برگرفت، جانها بیدرنگ برآشفتند.»
پوبلیوس ورگیلیوس مارو یا «ویرژیل» شاعر کلاسیک اهل جمهوری روم و نویسندهی ترانههای و سرودهای شبانی بود. ویرژیل در گالیا کیسالپینا در شمال ایتالیای کنونی به دنیا آمد. او در پنج سالگی نخستین آموزشها را دید. وقتی بزرگتر شد به رم فرستاده شد و آنجا علم بدیع، پزشکی و ستارهشناسی را آموخت. ویرژیل ده سال پایانی زندگیش را به نگارش اِنهاید پرداخت.