کتاب «آکورد آزادی» که ترجمهای است از متن انگلیسی His Hands were Gentle: Selected Lyrics of Victor Jara سرودههایی از ویکتور خاراست. His Hands were Gentle که برای اولینبار به دو زبان اسپانیایی و انگلیسی منتشر شد، شامل بهترین سرودههای ویکتور خارا میباشد. مجموعۀ «آکورد آزادی» نیز برای اولینبار در پاییز 1401 توسط نشر چشمه، با ترجمۀ بابک زمانی منتشر شد.
«آکورد آزادی» شامل 36 قطعه از سرودههای ویکتور خاراست. تمرکز خارا درواقع بر موسیقی فولکلور بود و فعالیتش را با پیوستن به یک گروه و با آوازخوانی آغاز کرد. در مقدمۀ کتاب چنین میخوانیم که: «این مجموعه ترجمۀ کتابی با همین عنوان است که خوان خارا، همسر ویکتور، گردآوری و منتشر کرده است. کتابی که در دست دارید شامل تمامی اشعار آن کتاب، بهعلاوۀ چند ترانۀ دیگر است.»
خوانندگان آکورد آزادی در آمازون نظرات خود را ثبت کردهاند و کتاب را «قطعهای منحصربهفرد از تاریخ»، «اشعاری فوقالعاده» و ... خواندهاند.
برخی از سرودههای ویکتور خارا را در ادامه میخوانیم:
«... اگر زمینم، زمین من نیست
اگر آسمان، تنها آسمانی بیش نیست
اینهمه عرق ریختن از برای چه
برای لقمهای نان که گیرم بیاید یا نه؟
اگر دستان خالیام را بکارم
هزار گل سرخ و میخکِ صدپر
سر بر میآورند از دلِ زمین
چیزهایی که هرگز به کار نمیآیند...»
***
«در مسیرم به سوی کار
به تو میاندیشم
در پستوی کوچههای شهر
به تو میاندیشم
هنگامی که چهرههای پشت پنجرههای بخارگرفته را میبینم
هیچ نمیدانم که هستند آنان! کجا میروند...
تنها به تو میاندیشم
به تو ای عشق من
ای مونس زندگانیام، به تو میاندیشم...»
***
«بیلچهای به من دادند
که مراقبش باشم
که رهایش نکنم
که خاک را بکَنم با آن
آهسته و آهسته و آهسته
بزرگتر که شدم
بیلی به من دادند
چه مردانه به دستانم میچربید
تا آنجا که دل خاک را میدریدم
آهسته و آهسته و آهسته...
بیلت را با خود ببر هر جا که میروی
مثل تقدیرت که هر جا میروی با توست...»
ویکتور لیدیو خارا مارتینز متولد 23 سپتامبر 1932 در شهر ویهخو در شیلی است. پدر خارا کشاورزی فقیر بود که مجبور شد خانوادهاش را مدتی برای کار ترک کند. در زمان نبود پدر، نگهداری ویکتور بر عهدۀ مادرش، آماندا بود. ویکتور در پانزدهسالگی مادرش را از دست داد و دیگر مجبور بود روی پای خودش بایستد.
ویکتور در ابتدا، در رشتۀ حسابداری تحصیل کرد. سپس به قصد کشیش شدن به مدرسهای مذهبی رفت و پس از چند سال با دلسردی آنجا را ترک کرد. علاقۀ اصلی ویکتور به موسیقی عامیانه و تئاتر بود. او در عرصۀ موسیقی فولکلور، در اواسط دهۀ 1950، با پیوستن به گروه کونکومن پیشرفت خود را آغاز کرد. فعالیت او در موسیقی با آوازخوانی در گروهی متعلق به ویولتا پارا جدیتر شد. درواقع پارا استعداد ویکتور را کشف کرد و به آن پروبال داد.
اولین آلبوم ویکتور در 1966 منتشر شد. او از 1970 بهطور جدی بر موسیقی تمرکز کرد و آهنگهایش ترکیبی از موسیقی عامیانۀ سنتی و آرمانهای سیاسی چپگرایانه بود. از معروفترین آهنگهای خارا میتوان به «دعای یک کشاورز» و «به یاد میآورمت آماندا» اشاره کرد.
او آهنگهای بسیاری درمورد دغدغههای عامۀ مردم، مبارزه برای عدالت اجتماعی و ناکارآمدیهای دولت میانهرو نوشت و ضبط کرد. خارا جزئی از جنبش آهنگ نوِ شیلی بود و گیتار نیز مهمترین ساز این جنبش به شمار میآمد.