کتاب «با تشنگی پیر میشویم» کتاب اشعار «کبری سعیدی» معروف به «م-شهرزاد» است.
همه نظرت زیر از سایت گودریدز آورده شدهاند. نرجس دُرزاده از شعرهای خوب نویسنده تشکر میکند و مینویسد: «چرا شاعران خوب، ناشناختهترند؟ چرا شاعران دههی هفتاد سُرایش زیباتری دارند؟ شاید به این علت که آنها در شعر به کشف رسیدهاند و شاعران اکنون نه کاملا اما تقریبا از کشف دور شدهاند.»
مخاطب دیگری نیز با ستایش از نویسنده، خطی از شعرهای او را ضمیمه میکند و مینویسد: «آخ شهرزاد! شهرزاد عزیزم با این شعرها و این شوق نوشتن و این همه زنانگی. غادةالسمانِ مهجور این سرزمین. «من با اندامی برهنه، جای پایت را با غرور میبوسم.»»
به ایل آمدهام
به قومت
به ژرف قومت
به تبارت آمدهام
به تبارت که از پیشینیان نبوت است
ما گفتیم در این بودن، شک هرزهای بدکاره شد
آنها گفتند قومت فراموش میشود
آنها نمیدانستند خون کودکی فرزندان تبارت در من سرگردان است
رگهایم بنفش میشدند
رگهایم ستونهای استقامت میشدند
آنها نمیدیدند تبارت در من جاری شد
سبز شدم
گیاه شدم
کودکان ایلت که معنای شهامت و بزرگیاند
درهای سپیده را که حریر نماز بود
که هرم یاس بود بمن سپردند و آمدم تا لحظه آمدنها
آمدم و حالا کجاست کسی که به نخستین آمدن من شک کند
آمدهام به ایلت که آینه نجابت است
«کبری سعیدی» رقاص، بازیگر و شاعر قبل از انقلاب است که به «شهرزاد» نیز شهرت دارد. توصیف خود او چنین نگاشته شده است: «کبرا نام خواهر مردهام بود که شناسنامهاش را باطل نکرده بودند و شناسنامه را برای من گذاشتند. مادرم مریم صدایم میکرد. پدرم زهرا میخواندم. زمان رقصندگی شهلا میگفتندم. در سینما، شهرزاد شدم و حالا زیر شعرهایم مینویسند. م – شهرزاد
شما که مرا یاری دادید تا بدانم کیستم و مرا به ایل خود را هم دادید، همهمان میدانیم ایلمان کوچک است و راهمان بس دراز، به هر نامی میخواهید صدایم کنید، دستتان را میبوسم.»
بهروز وثوقی از سوپراستارهای سینمای ایران، هزینه چاپ اول این کتاب را پرداخته است. طرح جلد کتاب را هم امیر نادری، کارگردان ایرانی، طراحی کرده است که در آن سالها بیشتر به عنوان عکاس فعالیت داشت.