کتاب «سینوهه» (Sinuhe the Egyptian) اثر بزرگ نویسنده فنلاندی، میکا والتاری است. این کتاب که در سال ۱۹۴۵ منتشر شد، داستانی تاریخی و ماجراجویانه است که درباره زندگی سینوهه، یک پزشک مصری در دوران قدیم مصر باستان را روایت میکند. میکا والتاری در این اثر به تصویر کشیدن جزئیات زندگی، ماجراها و مبارزات سینوهه میپردازد و خواننده را به دنیایی پر از راز و رمز و معماهای مصر باستان میبرد.
داستان کتاب سینوهه با توصیف زندگی پسری به نام سینوهه آغاز میشود که در یک روستای کوچک مصری به دنیا میآید. او در شرایطی بسیار سخت بزرگ میشود و پس از فراگیری هنر پزشکی، به یکی از ماهرترین پزشکان مصر تبدیل میشود. اما سینوهه در طول داستان با چالشها، معماها و رازهایی روبهرو میشود که او را به سفری ماجراجویانه و پرمخاطره به سراسر مصر سوق میدهد.
در طول این سفرها، سینوهه با شخصیتهای مختلفی از جمله فرعون، روحانیان، جادوگران و دیگر اقوام مصری مواجه میشود و ماجراهای متعددی را تجربه میکند. این کتاب با زبانی زیبا و شگفتانگیز، خواننده را به دنیای باستانی مصر میبرد و تجربهای بینظیر از زندگی و ماجراهای سینوهه را ارائه میدهد.
کتاب سینوهه نهتنها یک اثر هیجانانگیز و سرگرمکننده برای علاقهمندان به رمانهای تاریخی است، بلکه به عنوان یکی از برترین آثار ادبی جهان شناخته میشود. با خواندن این کتاب، شما با تاریخ و فرهنگ مصر باستان آشنا خواهید شد و به سفری معنوی و فرهنگی به دنیایی در دوردستها خواهید رفت.
محمدعلی چاروسایی که مدتها قبل کتاب را خوانده است، در فیدیبو با ذکر خاطرهای جذاب نوشته است: «من این کتاب را با گوشی قدیمی سونی اریکسون و با صحفه نمایش بسیار کوچک ده سال پیش خواندم. ولی آنقدر کتاب جالب بود که تا اخر کتاب را خواندم و لذت بردم.»
فاطمه نیز در طاقچه از تغییر نگاه خود نسب به کتاب نوشته است: «بارها و بارها اسم این کتاب را شنیده بودم ولی هیچوقت فرصت نشده بود سراغش بروم. همیشه فکر میکردم با داستانی عاشقانه روبهرو خواهم شد؛ اما سینوهه برخلاف آن چیزی بود که فکر میکردم. همان جملات آغازین کتاب برای من کافی بود تا بدانم که از خواندنش لذت خواهم برد. بخشی از مقدمه میگوید که آداب و رسوم، عقاید و... تغییر میکند اما جهل و حماقت بشر به قوت خودش باقی میماند چون همونطور که مگس عسل را دوست دارد، مردم هم دروغ و ریا را دوست دارند. متوجه شدم این کتاب صرفا براساس تخیلات نویسنده نوشته نشده است و دارای مستندات تاریخی است؛ اما نمیدانم تا چه اندازه درست هستند؛ ولی خواندنش مخاطب را با فرهنگ، عقاید، سیاست، روابط آدمها در دوران مصر باستان، بابل، سوریه و... آشنا میکند. من از خوندانش لذت بردم.»
مخاطب دیگری نیز در فیدیبو با اشاره به مترجم پرکار معاصر و تمجید از او نوشته است: «این کتاب را با ترجمه زیبای ذبیحالله منصوری مطالعه کردم که بسیار عالی بود. در واقع این کتاب من را به رمانهای تاریخی علاقهمند کرد. روایت داستان طبق ادعای نویسنده بر مبنای واقعیت است. نکته جالبی که برای خود من وجود داشت، این بود که زمان حیات حضرت یوسف و سینوهه با هم مقارن بوده است. در سریال یوزارسیف هم اشاره مختصری به سینوهه وجود داشت ولی در متن کتاب هیچ اشارهای به یوزارسیف وجود ندارد. این درحالی است که سایر شخصیتهای تاریخی در دو روایت مشابه هستند.»
در قسمتی از کتاب با شروع و بیان که خواننده را میخکوب میکند، میخوانیم: «نام من، نویسندۀ این کتاب «سینوهه» است و من این کتاب را برای مدح خدایان نمینویسم، زیرا از خدایان خسته شدهام. من این کتاب را برای مدح فراعنه نمینویسم، زیرا از فراعنه هم به تنگ آمدهام. من این کتاب را فقط برای خودم مینویسم، بدون اینکه در انتظار پاداش باشم یا اینکه بخواهم نام خود را در جهان باقی بگذارم.
آن قدر در زندگی از فرعونها و مردم زجر کشیدهام که از همه چیز، حتی امیدواری تحصیل نام جاوید، سیرم. من این کتاب را فقط برای این مینویسم که خود را راضی کنم و تصور مینمایم که یگانه نویسندهای باشم که بدون هیچ منظور مادی و معنوی کتابی مینویسم. هر چه تا امروز نوشته شده، یا برای این بوده که به خدایان خوشآمد بگویند یا برای اینکه انسان را راضی کنند. من فرعونها را جزو انسان میدانم زیرا آنها فرقی با ما ندارند و من این موضوع را از روی ایمان میگویم.
من چون پزشک فرعونهای مصر بودم از نزدیک، روز و شب، با فراعنه حشر داشتم و میدانم که آنها از حیث ضعف و ترس و زبونی و احساسات قلبی مثل ما هستند. حتی اگر یک فرعون را هزار مرتبه بزرگ کنند و او را در شمار خدایان درآورند باز انسان است و مثل ما میباشد. آنچه تا امروز نوشته شده، به دست کاتبینی تحریر گردیده که مطیع امر سلاطین بودهاند و برای این مینوشتند که حقایق را دگرگون کنند. من تا امروز یک کتاب را ندیدهام که در آن، حقیقت نوشته شده باشد.
در کتابها یا به خدایان تملق گفتهاند یا به مردم یعنی به فرعون، در این دنیا تا امروز در هیچ کتاب و نوشته، حقیقت وجود نداشته است ولی تصور میکنم که بعد از این هم در کتابها حقیقت وجود نخواهد داشت.
ممکن است که لباس و زبان و رسوم و آداب و معتقدات مردم عوض شود ولی حماقت آنها عوض نخواهد شد ودر تمام اعصار میتوان به وسیلۀ گفتهها و نوشتههای دروغ مردم را فریفت.
زیرا همانطور که مگس، عسل را دوست دارد، مردم هم دروغ و ریا و وعدههای پوچ را که هرگز عملی نخواهد شد دوست میدارند.
آیا نمیبینید که مردم چگونه در میدان، اطراف نقال ژندهپوش راکه روی خاک نشسته ولی دم از زر و گوهر میزند و به مردم وعدۀ گنج میدهد میگیرند و به حرفهای او گوش میدهند. ولی من که نامم سینوهه میباشد از دروغ در این آخر عمر، نفرت دارم و به همین جهت این کتاب را برای خود مینویسم، نه دیگران.
من نمیخواهم کسی کتاب مرا بخواند و تمجید کند. نمیخواهم اطفال در مدارس عبارات کتاب مرا روی الواح بنویسند و از روی آن مشق نمایند. من نمیخواهم که خردمندان در موقع صحبت از عبارات کتاب من شاهد بیاورند و بدین وسیله علم و خرد خود را به ثبوت برسانند.هرکس که چیزی مینویسد امیدوار است که دیگران بعد از وی، کتابش را بخوانند و تمجیدش کنند و نامش را فراموش ننمایند.
به همین جهت ایمان خود را زیر پا میگذارد و همرنگ جماعت میشود و مهملترین و سخیفترین گفتهها را که خود بدان معتقد نیست، مینویسد تا اینکه دیگران او را تحسین و تمجید نمایند. ولی من چون نمیخواهم کسی کتاب مرا بخواند، همرنگ جماعت نمیشوم و اوهام خرافات او را تجلیل نمیکنم.»
میکا والتاری (Mika Waltari) نویسنده بزرگ فنلاندی است که در تاریخ ۱۸۹۸ متولد شد و در تاریخ ۱۹۷۹ درگذشت. آقای والتاری یکی از نویسندگان برجسته قرن بیستم است و آثار وی در بیش از ۳۰ زبان به چاپ رسیدهاند. والتاری نویسندهای چندوجهی بود و رمانهای مختلفی در زمینه تاریخی، ماجراجویانه و روانشناختی نوشته است.
میکا والتاری با آثارش نشان داد که یک نویسنده چندگانه است که در ژانرهای مختلف توانسته است موفقیتهای چشمگیری را به دست آورد. او در هریک از آثارش، از تحقیقات دقیق و شناخت عمیق از فرهنگها و تاریخ استفاده کرده و با روایت قوی و زبان شگفتانگیز، خواننده را به دنیایی جذاب و تخیلی میبرد. والتاری با ترکیب عناصر تاریخ، ماجراجویی و رمز و راز، شهرت و موفقیت بسیاری به دست آورد. از کتابهای دیگر او میتوان به «سقوط قسطنطنیه»، «مردی بالای صلیب» و «میکائیل» اشاره کرد.