کتاب آنا کارینینا رمانی نوشتهی لئو تولستوی است که نخستین بار در سال 1877 انتشار یافت. این رمان یکی از مهمترین آثار ادبی جهان شمرده میشود و بسیاری از منتقدان آن را بهترین رمان تاریخ دانستهاند. انجمن کتاب نروژ این اثر را جزو لیست برترین کتابهای تاریخ ادبیات قرار داده است. تابهحال سه فیلم با اقتباس از این کتاب ساخته شدهاند. آنا کارینینا محبوبیت زیادی بین مردم ایران دارد و ترجمههای مختلفی از آن روانهی بازار شده است. ترجمهی حمیدرضا آتشبرآب که توسط نشر علمی و فرهنگی و در دو جلد منتشر شده، یکی از ترجمههای خوب این کتاب است.
کتاب آنا کارینینا رمانی نوشتهی لئو تولستوی است که نخستین بار در سال 1877 انتشار یافت. این رمان یکی از مهمترین آثار ادبی جهان شمرده میشود و بسیاری از منتقدان آن را بهترین رمان تاریخ دانستهاند. انجمن کتاب نروژ این اثر را جزو لیست برترین کتابهای تاریخ ادبیات قرار داده است. تابهحال سه فیلم با اقتباس از این کتاب ساخته شدهاند. آنا کارینینا محبوبیت زیادی بین مردم ایران دارد و ترجمههای مختلفی از آن روانهی بازار شده است. ترجمهی حمیدرضا آتشبرآب که توسط نشر علمی و فرهنگی و در دو جلد منتشر شده، یکی از ترجمههای خوب این کتاب است. آنا کارینینا روایت رابطهی سه زوج است و همانطور که از نام کتاب برمیآید، اساس کتاب حول محور آنا کارینینا میچرخد. داستان از جایی آغاز میگردد که آبلونسکی به همسرش دالی خیانت کرده و اکنون زندگی زناشویی آنها در آستانهی فروپاشی است. آنا کارینینا، خواهر آبلونسکی، همسر یک مرد قدرتمند به نام کارنین است که یکی از مقامات دولتی بلندپایه است. او سفری را به قصد کمک به برادرش در پیش میگیرد. در دل این سفر، به افسری زیبا و ثروتمند به نام کنت ورونسکی علاقهمند میشود. این دلباختگی باعث میشود آنا از اصول و تابوهای جامعهی روسیه سرپیچی و همسر خود را ترک کند و این تصمیم شرایط دشواری را برای او رقم میزند. لوین، فردی اخلاقمدار و باوجدان، یکی دیگر از شخصیتهای این کتاب است که به کیتی، خواهر دالی، دل بسته است. او از آبلونسکی میخواهد تا به او کمک کند به معشوقهاش برسد. در خلال رمان درباره مباحث اخلاقی، ازدواج، ایمان، عشق، خانواده و خیانت سخن میرود. درواقع کتاب آنا کارینینا تفکرات و باورهای خود تولستوی را منعکس میکند. این کتاب یکی از مهمترین آثار تولستوی و یکی از برجستهترین آثار ادبی جهان است که نباید از خواندن آن غافل شد.
آنا کارینینا توانسته نظر مثبت بسیاری از نویسندگان بزرگ را به خود جلب کند. ولادیمیر ناباکوف این کتاب را از بزرگترین عاشقانههای ادبیات جهان میخواند. به عقیدهی نویسندگانی همچون اورهان پاموک و ویلیام فاکنر آنا کارینینا بهترین رمانی است که تاکنون نوشته شده است. همچنین متیو آرنولد در تجمید این اثر مینویسد: «این کتاب را نه به عنوان یک اثر هنری، که باید مانند بخشی از حیات در نظر گرفت.» یکی از خوانندگان کتاب در سایت آمازون نظر خود را اینطور بیان کرده است: «این کتاب خارقالعاده است. این دومین کتابی است که از تولستوی میخوانم و آن را از کتاب اول بیشتر دوست دارم. من از اینکه دیدم تولستوی شخصیتهای داستانش را آنقدر عمیق توصیف کرده، حقیقتاً به وجد آمدم. شخصیتپردازی به قدری دقیق است که هنگام خواندن کتاب، شخصیتها را در ذهنتان تصویر خواهید کرد. از تعداد صفحات آن نترسید. بعد از خواندن چندین صفحه از کتاب، به قدری جذب داستان میشوید که نمیتوانید آن را زمین بگذارید. مطمئن باشید آنا کارینینا کتابی نیست که از خواندنش پشیمان شوید.» سینا، یکی از خوانندگان ایرانی کتاب، در توصیف آن نوشته است: «این کتاب مورد علاقهی من از تولستوی است. چه از لحاظ ساختار و چه محتوا این کتاب را میتوان شاهکار قرن نوزدهم به شمار آورد. کتاب دو خط داستانی اصلی دارد؛ اولین آن آناست. همه چیز از یک سفر و برخوردی تصادفی شروع میشود. رمانهای روسی همیشه دارای تعدد شخصیت هستند و هر شخصیت داستانی مختص به خود را دارد. این کتاب هم به همین منوال است و خواننده در لابهلای آن دو داستان اصلی، داستانهای فرعی زیادی در پیش خود میبیند که هیچکدام بیارتباط به روند اصلی کتاب نیست. این رمان را با ترجمهی آقای آتشبرآب خواندم و به نظرم ترجمهی ایشان یکی از دقیقترین ترجمهها به زبان فارسی است.»
در قسمتی از کتاب میخوانیم: «ورونسکی به دنبال مامور به واگن وارد شد و در آستانهی کوپه ایستاد تا به بانویی که بیرون میآمد راه بدهد. با سنجیدگی و دقت تشخیص مردی در ظرایف اجتماع آزموده با یک نگاه به هیات ظاهر این بانو دانست که زنی بلندپایه است. عذر خواست و داشت به کوپه وارد میشد، اما احساس کرد که نمیتواند بینگاهی دیگر به بانو به راه خود برود، اما این احساس نه به سبب زیبایی فوقالعاده او بود و نه به سبب ظرافت رفتار و لطف سادهای که در تمامی اندام او دیده میشد؛ بلکه به علت آن بود که در حالت چهره زیبای بانو، هنگامی که از کنار او میگذشت نرمی و مهربانی خاصی محسوس بود.» در قسمت دیگری آمده: «این ملت کلمهی خیلی مبهمی است. منشیهای بخش، معلمان و یک در هزار دهقانان ممکن است بدانند موضوع چیست. باقی هشتاد میلیون مردم روسیه مثل همین میخائیلیچ نه فقط عقیدهای ابراز نمیکنند، بلکه کوچکترین اطلاعی از آنچه در صربستان میگذرد ندارند که عقیدهای درباره آن داشته باشند. نمیفهمم ما چرا به خود حق میدهیم که بگوییم اراده ملت چنین یا چنان است؟» «اگر من بودم چقدر از این حال به خود میبالیدم. وقتی به این جمعیت پای پنجره نگاه میکردم چقدر خوشحال میشدم. ولی او اعتنایی به این چیزها ندارد، فقط میخواهد خواهش مادرجان را رد نکند و اسباب خوشحالی او شود. چه رازی در وجود او نهفته است؟ چه چیز به او این قدرت را میدهد که به همه چیز بیاعتنا باشد و خود را در نهایت آرامی مستقل احساس کند؟ چقدر دوست داشتم که این را بدانم و از او بیاموزم!» بخشهایی از رمان آنا کارینینا با ترجمهی حمیدرضا آتشبرآب را مطالعه کردید.
لئو تولستوی (9 سپتامبر ۱۸۲۸ - ۲۰ نوامبر ۱۹۱۰) فعال سیاسی و نویسندهی روسی بود. پدر و مادر او در دوران کودکی لئو از دنیا رفتند و مسئولیت بزرگ کردن او و خواهر برادرانش را خویشاوندانشان بر عهده گرفتند. رمان «جنگ و صلح» که یکی از ماندگارترین آثار ادبیات جهان است، اثر اوست. از دیگر آثار محبوب او میتوان به «اعتراف» و «مرگ ایوان ایلیچ» اشاره کرد. هر سه اثر به فارسی ترجمه شدهاند.
برای مشاهده موارد مرتبط میتوانید به دستهبندی خرید رمان مراجعه کنید.