انسان ظرفیتهای گستردهای دارد، در طول تکامل آدمیزاد انسانهای استثنایی زیادی بودند که با موانع سهمگین زندگی خویش جنگیده و همواره ثمربخش و ماندگار بودهاند. استیون ویلیام هاوکینگ فیزیکدان انگلیسی در کتاب «زندگی من» شرح حال زندگیاش را به زبان خودش نوشته است. «زندگی من استیون هاوکینگ» با ترجمه احسان زیورعالم دربارهی زیست پرشور و مفید دانشمندیست که سالیان سال با بیماری عجیب خودش زندگی کرد و بر صندلی چرخدار تمام فعالیتهای خویش را ادامه داد و از کار دست نکشید.
این فیزیکدان شهیر انگلیسی در کتابش نوشته است که مواجههی نزدیک او با مرگ، باعث شد تا به زیستن به شکل دیگری بنگرد. او پیش از ابتلا به بیماریاش ساعتهای ملالآور بسیاری را گذراند، اما ناگهان از بیماری و مرگ درس گرفت و مسیر زندگی و دستاوردهای مهمش در تاریخ را تغییر داد.
بسیاری از کسانی که به فیزیک و کیهانشناسی علاقه دارند، با هاوکینگ آشنا هستند. نبوغ وی در کشف عناوین مختلف و نظریات مختلفی که در زمینهی کیهانشناسی داشته، برای عموم آشناست. یکی از خوانندگانی که علاقه به مطالعه زندگینامه داشته، نوشته است: «این کتاب را با اشتیاق زیاد خواندم. با زندگی و علل بیماری نویسنده که یکی از سرشناسترین دانشمندان معاصر ماست آشنا شدم. همانگونه که خود نویسنده اعتراف میکند آدم میتواند از تمام شرایطی که در زندگی پیش رویش قرار میگیرد نهایت استفاده را ببرد. میگوید: بیماری برای من فرصتی بود تا بر مسائل علمی تمرکز کنم و این در حالیست که اگر در سلامت فیزیکی بودم کارم در حد لیسانسههای فیزیکی بود که زندگیشان با روزمرگی سپری میشود. در کل کتاب خوبیست من نمره کامل را به آن میدهم و پیشنهاد میکنم مطالعه بفرمایید.»
دیگر خوانندگان با اعتقادات گوناگون به زندگی این دانشمند نگریستهاند و این کتاب را مطالعه کردهاند، یکی دیگر از مخاطبان این اثر نوشته است: «جدال یک انسان بازندگی، کتاب در بعضی مواقع روان و قابلفهم است و در بعضی مواقع دیگر بسیار سنگین و علمی و غیرقابلفهم و ادراک یک خوانندهی علاقهمند به مطالعه وزندگینامه، به هر حال قسمتهای قابل فهم برای من جذاب بود و از آن استفاده کردم.»
زندگی این دانشمند به دلیل ناتوانی جسمانی-حرکتیاش روابط نزدیکش را نیز تحتتاثیر قرار داده بود، او در کتابش به تمام این تجربههایش اشاره کرده است. در بخشی از زندگینامهی او میخوانیم: «حالم رفته رفته بدتر میشد و یکی از علائم بیماری در حال پیشرفتم، خفگی طولانی مدت بود. در 1985 در سفری به سِرن(سازمان اروپایی تحقیقات هستهای) در سویس، مبتلا به ذات الریه شدم. فورا به بیمارستان محلی اعزام شدم و زیر دستگاه اکسیژن قرار گرفتم. پزشکان بیمارستان خیال میکردند تا همین جا هم مردهام و پیشنهاد کردند دستگاه اکسیژن را خاموش کنند و به زندگیام خاتمه دهند؛ ولی جین نپذیرفت و مرا با آمبولانس هوایی به بیمارستان آدنبروک در کمبریج منتقل کرد. پزشکان در آنجا سخت تلاش میکردند تا مرا به حالتی که در قبل داشتم برگردانند، ولی در نهایت مجبور به بریدن نای شدند.»
هاوکینگ با تمام محدودیتهای حرکتی و گفتاریاش با استفاده از تکنولوژی نیز به مطالعه و پژوهشهای گستردهاش ادامه داد، در جایی دیگر از کتاب او میخوانیم: «پیش از عملم تکلمم نامفهمومتر شده بود و تنها افرادی که مرا به خوبی میشناختند میتوانستند حرفم را بفهمند، ولی حداقل میتوانستم مراوده کنم. مقالههای علمی را با دیکتهکردن به یک منشی مینوشتم و به واسطهی یک مترجم که حرفهایم را واضحتر میگفت سمینار میدادم. اما، بریدن نای قابلیت تکلم مرا کاملا از بین برد. برای مدتی، تنها راهی که میتوانستم مراوده کنم هجی کردن حرف به حرف لغات با حرکت ابروهایم بود؛ به این صورت که به حرف سمت راست روی یک کارت هجی اشاره میکردم. از پیش بردن چنین گفتگویی بسیار مشکل است، چه برسد به نوشتن یک مقالهی علمی. یک متخصص رایانه در کالیفرنیا به نام والت ولتوش از گرفتاری من مطلع شده بود و برایم برنامهای رایانهای به نام «برابر کننده» فرستاد که خودش نوشته بود. برنامه به من اجازه میداد کلماتی را با فشردتن کلیدی در دستم، از یک مجموعه فهرست از روی صفحه انتخاب کنم. حالا از برنامهی دیگر او به نام «وردز پلاس» استفاده میکنم که با حسگر کوچکی روی عینکم کنترل میشود و با حرکت گونهام واکنش نشان میدهد. وقتی هرچیزی که قصد گفتنش را دارم جمله بندی میکنم، میتوانم گفتهام را به یک سخن ساز بفرستم.»
استیون هاوکینگ را همه بهعنوان کیهانشناس و فیزیکدان میشناسند. این دانشمند مدیر تحقیقات مرکز کیهانشناسی نظری بود و سمتهای مهم و آکادمیک بسیاری داشت. او سال 2009 مدال آزادی ریاست جمهوری آمریکا را دریافت کرد.
کتاب معروف وی «جهان در پوست گردو» جز پرفروشترین آثار علمیست. او در بیستویکسالگی کمکم از بیماری نادر و درمانناپذیرش آگاه شد، بیماریای که اندام او را از کار انداخت و کمکم باعث فلج عمومی بدن شد. پس از مواجهه با بیماری و معلولیت کامل زندگی علمی او ادامه یافت و تا 76 سالگی در سال 2018 کناره نگرفت. خاکستر استیون هاوکینگ در کنار آرامگاه نیوتون و داروین به خاک سپرده شده است.