«زیبایی زنان»، مفهومی بسیار کهن از دل متون باستان و اندیشهی کلاسیک است. با توجه به گفتمان روز فمینیسم در جهان، همواره این مفهوم مطرح بوده و در اجتماع و زندگی شخصی زنان تاثیرگذار است. کتاب دربارهی زیبایی زنان متنی کلاسیک و رنسانسی است که به طور کلی به مفهوم زیبایی پرداخته است. دربارهی زیبایی زنان نوشتهٔ «آنیولو فیرنتزوئولا» است که بر خلاف نگاه مردسالار و زنستیز زمانهٔ خویش، این رسالهٔ نئوافلاطونی را گردهم آورده است.
این کتاب دربردارندهٔ دو گفتگو میان نجیبزادهای جوان و چهار زن است و به بحثی عمیق دربارهٔ تعادل، وقار و رفتار زنان میپردازد. این کتاب را میتوان یکی از مهمترین منابع اصلی برای فهم زیباییشناسی و فرهنگ رنسانس ایتالیا برشمرد. در اتوپیای افلاطونی زنان و مردان با یکدیگر برابرند؛ چنان که در کتاب جمهوری او آمده است، زنان میتوانند زمامدار مدینهٔ فاضله باشند. این کتاب نیز همسو با چنین اندیشهای نوشته شده است.
در بخشهایی از این اثر که خواندنی است و نگاه کلاسیک را معطوف به مفهوم زیبایی میکند، چنین میخوانیم: «چلسو سلواجو دوست خیلی خوب من است. من خیلی به او اعتماد دارم و اغلب میگویم او خودِ من است در کالبدی دیگر. از اینرو، اگر اکنون گفت و گوهای او را منتشر میکنم که او یک بار مرا از انتشار آنها منع کرده بود با من شکیبا خواهد بود زیرا عشقی که او به من میورزد باعث میشود کاری را انجام دهد که من دوست دارم؛ علاوه براین من به اصرار شخص دیگری مجبور شدم این اوراق را منتشر کنم؛ کسی که میتوانست چلسو را نیز مجبور به چنین کاری بکند او نیز مردی بسیار فرهیخته خوش قریحه و کاملاً آسان گیر است و خیلی دوست دارد خواستههای دوستان خود را بر آورده کند به همهی این دلایل و با این اطمینان که چلسو گلهای نخواهد کرد، همان گونه که میبینید این گفت وگوها را منتشر کردهام.»
میل به زیبایی در سرشت انسان نهفته است؛ حال آنکه میتوان این میل را والا شمرد و نگاهی فلسفی نیز بدان داشت. در برشی دیگر از کتاب دربارهی زیبایی زنان چنین میخوانیم: «تابستان گذشته، چلسو اتفاقی به باغ صومعهی گرینیانو رفت، باغی که وانوتسو روکی آن را اجاره کرده بود؛ بانوان جوان زیادی در این باغ گردش میکردند که به خاطر زیبایی، نجابت و بسیاری از فضایل ارزشمند دیگرشان شهره بودند و از میان آنها میتوان به مونا لامپیادا، مونا آمور وریسکا، سلواجا و وردسپینا اشاره کرد. آنها به بالای تپهی کوچکی رفتند که در وسط باغ واقع شده و پوشیده از درختان سرو و غار بود و دربارهی مونا آملیا دالا توره نواوا حرف میزدند که هنوز در باغ بود؛ بعضی از آنها میگفتند آملیا زن بسیار زیبایی است و برخی دیگر بر این باور بودند که او اصلاً زیبا نیست هنگامی که چلسو و برخی دیگر از مردان جوان پراتو که از خویشاوندان زنان یاد شده…»
«آنیولو فیرنتزوئولا»، فیلسوف نوافلاطونی، راهب، حقوقدان، شاعر، ادیب و زبانشناس مشهور ایتالیایی (۱۵۴۳-۱۴۹۳) است. او بیشتر کتابهای مهم عصر رنسانس را با پیروی از سبک افلاطونی بهصورت گفتوگو (دیالوگ) نوشته است.