جستجوی شما نتیجه‌ای نداشت.

بینایی/ گالینگور

قیمت:
210,000 تومان
مشخصات کتاب بینایی/ گالینگور
جوایز
کشور مبدا
تعداد صفحات
309 صفحه
شابک
9789641914068
سال خلق اثر
2004
سال انتشار
2004
قطع
رقعی
جلد
سخت
نوبت چاپ
16
این کتاب در یک نگاه
بینایی (Seeing) نام رمانی از ژوزه ساراماگو نویسنده‌ی پرتغالی است که برنده‌ی جایزه‌ ادبی نوبل و نامزد جایزه داستانی مستقل خارجی ، Longlist (2007)  می‌باشد. بینایی در سال ۲۰۰۴ به زبان پرتغالی و در سال ۲۰۰۶ به زبان انگلیسی منتشر شد.
بیشتر بخوانید

دیگر ناشران کتاب «بینایی/ گالینگور»

خلاصه کتاب بینایی/ گالینگور

 این رمان در ادامه‌ی رمان «کوری» نوشته شده است. برخی شخصیت‌های رمان «کوری» در این رمان نیز حضور دارند و رخدادهای رمان در همان شهری رخ می‌دهد که رمان «کوری» در آن به وقوع پیوسته است. رمان‌های کوری و بینایی مکمل هم بوده و هر دو از بیداری معنوی سخن می‌گویند. انتقاد از «سرکوب سیاسی» و «انزوای اجتماعی» درون مایه‌ی اصلی رمان  بینایی است.

در این رمان مانند رمان کوری کسی اسم ندارد و داشتن اسم از این جهت بی‌اهمیت می‌نماید که هیچ‌کس دیگر فرد نیست، بلکه جزئی از یک کل بزرگ‌تر است. ساراماگو در رمان بینایی فقط از علامت‌های علامت نقطه و ویرگول استفاده نموده و به سایر علائم سجاوندی اعتنایی ندارد. به همین خاطر با جملات طولانی رو‌به‌رو هستیم. نگارنده داستان را با شرح برگزاری یک انتخابات آغاز می‌کند. در ابتدا حضور مردم بسیار کمرنگ بوده و  بارش شدید باران نیز مزید بر علت می‌شود.

ناگهان تغییری فراگیر در جامعه رخ می‌دهد و حوزه‌های رای‌گیری در کل کشور مملو از شهروندانی می‌گردد که به پای صندوق‌های رای رفته‌اند. در ابتدا ارکان قدرت مسرور می‌شوند، اما این شادی با شمارش آرا به پایان می‌رسد. آرای باطله‌ی سفید بیش از 70 درصد اوراق را تشکیل می‌دهد. رئیس جمهور و دولت انتخابات را باطل اعلام می‌کنند. یک هفته بعد انتخابات دوباره‌ای برگزار می‌شود. ولی این‌بار نتیجه بدتر است. تعداد آراء سفید به 83 درصد افزایش یافته است! ساراماگو در این رمان به حکومت‌هایی می‌تازد که به ظاهر خود را مدافع آزادی و دموکراسی دانسته اما در حقیقت می‌خواهند با نادان نگاه داشتن مردم مقاصد خود را پیش ببرند.

افراد معروف و انتشاراتی‌ها چه نظری درباره‌ی کتاب بینایی دارند؟

واشنگتن پست تعریف خود از ساراماگو و کتابش را این‌گونه عنوان کرد: «شفافیت و چشم‌انداز دلسوزانه‌ی [ساراماگو] "بینایی" را شایسته‌ی نام خود می‌کند.»

Library Journal در سال 2006 نوشت: «دید شفاف ساراماگو تصدیق می‌کند که چیزها، ما را از بینش ارزشمندی منع می‌کنند که نشان می‌دهد پویایی حکومت به اندازه‌ای که دوست داریم فکر کنیم منطقی نیست.»

نظر خوانندگان در سراسر دنیا درباره‌ی کتاب بینایی چیست؟

یکی از کاربران سایت آمازون نظر خود را جامع و کامل عنوان کرده: «خوزه ساراماگو نبوغ زیادی دارد و  از معدود نویسندگانی است که می‌تواند در مورد چیزهای بی‌اهمیت و پیش‌پا‌افتاده صحبت کند و آن‌ها را بسیار جادویی و مهم جلوه دهد. طبق معمول، او به جستجوی حقایق پیش‌بینی‌شده هر روزه می‌پردازد و آن‌ها را افشا می‌کند. این‌بار در شهری، 83٪ از مردم رأی خالی را به یک ملت دموکراتیک سازمان یافته، که به خوبی اداره می‌شود داده‌اند. این ایده در رمان بررسی شد که اگر دموکراسی شکست بخورد، چه اتفاقی می‌افتد؟ دادن رأی خالی امری کاملاً قانونی است و از آنجا که این رمان هیچ راز توطئه‌آمیزی را در پشت آرا سفید آشکار نکرده است، کاملاً واضح است مهم نیست که چگونه توده‌ها به طور هم‌زمان فکر و عمل می‌کنند. ساراماگو نگران عواقب و پیامدهای آن است و بوم بی‌نظیری به وی داده شده تا افکار خردمندانه‌ی خود را بر روی آن نقاشی کند.»

سپیده از خوانندگان رمان بینایی در سایت گودریدز: «یک سوم اول داستان درگیر اتفاقات و واکنش‌های اولیه‌ی دولت می‌شویم. ساراماگو از هر فرصتی برای طعنه و کنایه به دولت، دولت‌مردان و دموکراسی استفاده می‌کند. دولت که خود را به شدت در خطر می‌بیند، شروع به تصمیم‌گیری‌های احمقانه‌ می‌کند. او اضافه کرد: «دو سوم بعدی کتاب بسیار متفاوت است. شهر مجازات می‌شود. داستان به کسانی گره می‌خورد که نویسنده برایشان اسمی انتخاب نکرده و ظاهر و گذشته‌شان را توصیف نمی‌کند. انگار دوربینی ناگهان روی این کاراکترها زوم می‌کند، تا جایی از داستان همراهی‌شان می‌کند و سپس رهایشان می‌نماید. شخصیت‌های کتاب «کوری» نیز دوباره به داستان بازمی‌گردند تا پرده‌ی آخر را اجرا کنند و داستان را به نقطه‌ی اوجش برسانند.»

جملاتی از کتاب که شاید انگیزه خواندن باشند

در این قسمت از کتاب دولت با ظرافت خاصی تهدید را در پس کلمات مخفی کرده: «فقط کافی بود به هشتا‌د‌و‌سه درصد مردمی فکر کرد که رای سفید داده بودند. آن‌ها در برابر هفده درصد موافق قرار داشتند و باور‌کردنی نیست که هفده درصد بتواند در مقابل هشتاد‌و‌سه درصد بایستد. دیگر دوره‌ی رویارویی فقط با توکل بر خدا گذشته است. روز بعد یا همان روزی که از آن به عنوان فردا یاد می‌کنیم، می‌تواند برای بعضی‌ها اصلا وجود نداشته باشد. باهوش‌ها را می‌توانیم به خدمت درآوریم اما افراد خیلی باهوش، حتی اگر در کنار ما هم باشند، ذاتا خطرناک هستند، دست خودشان نیست، جالب‌تر این‌جاست که با هر عملی به ما می‌گویند که باید مراقب‌شان باشیم.»

در قسمت دیگری می‌خوانیم: «مردم پایتخت در خانه، کافه، رستوران، کاباره، اماکن عمومی، یا هر مکانی که رادیو یا تلویزیون داشت، منتظر شنیدن و دیدن نتایج انتخابات بودند. هیچ‌کس حتی با دوست صمیمی خود در این‌باره حرف نمی‌زد. حتی افرادی که زیاد حرف می‌زدند، واژه‌هایی را برای بر زبان آوردن به یاد نمی‌آوردند. در ساعت ده شب پس از پایان شمارش آرا نخست‌وزیر در تلویزیون ظاهر شد. با چهره و چشمان متورم و رنگ پریده، به دلیل یک هفته کم‌خوابی، با کاغذی در دست که متن نوشته شده روی آن را نمی‌خواند و تنها نگاهی به متن می‌انداخت تا حرف‌های خود را خود از یاد نبرد. گفت مردم عزیز با نهایت خوشحالی نتیجه‌ی انتخابات برگزار شده را به اطلاع می‌رسانم. حزب راست‌گرا هشت درصد، حزب میانه‌رو هشت درصد و حزب چپ‌گرا یک درصد آرا را به دست آورده‌اند. آرای باطله نداریم. میزان آرای سفید هشتاد‌و‌سه درصد است.»

درباره نویسنده و مترجم کتاب بینایی

ژوزه ساراماگو (Jose Saramago) در سال 1922 در خانواده‌ای کشاورز به دنیا آمد، او دو سال بعد به همراه خانواده به لیسبون رفت و تحصیلات دبیرستانی خود را برای امرارمعاش نیمه‌تمام گذاشت و به شغل‌های مختلفی نظیر آهنگری، مکانیکی و کارگری روزمزدی پرداخت. پس از مدتی نیز به مترجمی و نویسندگی در روزنامه ارگان حزب کمونیست پرتغال مشغول شد. اگرچه اولین رمان او به نام «کشور گناه» در ۱۹۴۷ به چاپ رسید ولی ناکامی او برای کسب رضایت ناشر برای چاپ کتاب دومش موجب شد رمان‌نویسی را کناربگذارد، تا این‌که با انتشار کتاب «بالتازار و بلموندا» در سال ۱۹۸۲ و ترجمه آن به انگلیسی در ۱۹۸۸ شهرت به سراغ او آمد. وی نخستین نویسنده‌ی پرتغالی است که برنده جایزه نوبل ادبیات شده است. آثار او در زمره‌ی بهترین‌های جهان قرار دارد.

ساراماگو در دل داستان‌های خود از جملات طعنه‌آمیزی استفاده می‌کند که ذهن خواننده را از حوادث تخیلی و غالبا تاریخی داستان خود به واقعیت‌های جامعه‌ی امروز معطوف می‌کند. او گرچه از سال ۱۹۶۹ به حزب کمونیست پرتغال پیوست و همچنان به آرمان‌های آن وفادار بوده‌است، اما هیچ‌گاه ادبیات را به خدمت ایدئولوژی در نیاورده‌است. از دیگر رمان‌های ساراماگو «برخاسته از گور»، «دخمه» و « همزاد» را می‌توان نام برد.

دیدگاه‌های کاربران درباره‌ی کتاب «بینایی/ گالینگور»
0 دیدگاه
0
(0 رای)
امتیاز شما به این کتاب:
دیدگاه خود را بنویسید:
ثبت دیدگاه
کتاب‌های پیشنهادی کتاب‌های پیشنهادی
عضویت در خبرنامه‌ی بوک‌لند
برای اطلاع از تخفیف‌ها، فروش‌های ویژه و پیشنهادها، در خبرنامه‌ی ما عضو شوید.