کتاب شعر «این عشق هیولایی» شامل سیویک غزل از سرودههای خوانندهی محبوب پاپ، محسن چاوشی است. این کتاب در مدت کمی توانست توجه مخاطبان زیادی را به خود جلب کند. ده هزار نسخه از آن در مرحلهی پیشفروش خریداری شد. کتاب «این عشق هیولایی» به همت نشر آفتاب اندیشه در سال 1399 منتشر شد.
کتاب شعر «این عشق هیولایی» شامل سیویک غزل از سرودههای خوانندهی محبوب پاپ، محسن چاوشی است. این کتاب در مدت کمی توانست توجه مخاطبان زیادی را به خود جلب کند. ده هزار نسخه از آن در مرحلهی پیشفروش خریداری شد. کتاب «این عشق هیولایی» به همت نشر آفتاب اندیشه در سال 1399 منتشر شد.
زبان شعرهای محسن چاوشی منحصر به خود او بوده و نشانی از تقلید در آنها دیده نمیشود. وی پیش از انتشار این کتاب، برخی از اشعار آن را به صورت تکآهنگ منتشر کرده بود. دکتر مهدی افشار، تحلیل خود از اشعار چاوشی را در دیباچهی کتاب آورده است.
نظر خوانندگان درباره کتاب «این عشق هیولایی» چیست؟
سعید شفیعی نوشته است: «واقعا اشعار زیبا و پرمفهومی هستند. با اینکه کتاب اول محسن چاوشی بود، اما آن را خیلی دوست داشتم. زیبا بود و لذت بردم. هیچم نتوان گفتن پیش رخ پنهانت این عشق هیولایی بلعیده زبانم را... .»
نسرین بابایی مدیر انتشارات آفتاب اندیشه اظهار داشت: «اشعار محسن چاوشی از نظر ساختار ادبی بسیار قوی و تصویری هستند. وی برای مصور کردن اندیشهاش از ترکیباتی بیبدیل و زیبا بهره گرفته است. به نظر میرسد سرودن هر قسمت از این اشعار نتیجه مطالعات گسترده است که در قالبهای مختلف شعری به تصویر کشیده شده است. چاوشی در این کتاب اشعار را بهخوبی به تصویر میکشد و مخاطبان میتوانند موضوعات آن را بهخوبی احساس کنند. خود من وقتی اشعار را خواندم، آنها را بسیار عمیق یافتم و مشتاق شدم با هم همکاری کنیم.»
جملاتی از کتاب که شاید انگیزه خواندن باشند
نام کتاب برگرفته از یکی از اشعار آن به اسم «این عشق هیولایی» است که در ادامه آن را میخوانیم:
«هیچم نتوان گفتن
پیش رخ پنهانت
این عشق هیولایی
بلعیده زبانم را
بیحُسن در این زندان
قحطی زده چاهم را
بشنو شه بارانها
اندوه کلانم را
از گرگ برادرها
خون شد دل کنعانم
از مصر زلیخا پرس
تعبیر جهانم را»
شعر زیبای دیگری از کتاب:
«آن خندهی یکریزَت
چشمان بلاخیزت
از آن دو خطر باید
برخیزم و بگریزم
خون ریزد از آن فتنه
بر بغضِ درونریزم
من سردرِ نیشابور
آغشته به چنگیزم
ای چشمهی خونخواره
من خونِ جگرخوارم
پس روی مگردان از
این روی غمانگیزم
پاییز، جهانش را
اجسادِ خزانش را
در دست و دلم ریزد
من زردیِ پاییزم
از چنگِ هلاکتها
بُگریختنم شاید
از چشمِ بَلَدکارت
من هیچ نپرهیزم
خونِ دل مجروحم
راهیست به چشمانم
میترسم از آن روزی
خونم به زمین ریزم
اینبار مصممتر
بر گردن و رگ خیزم
درکش تو شرابم را
حلوای شکرریزم
این بنده و این خنجر
این گردنکِ لاغر
خواهی بکُش اما با
غیر از تو نیاویزم»
درباره نویسنده
محسن چاوشی حسینی خواننده، ترانهنویس، آهنگساز و تهیهکنندهی کردتبار، در سال 1358 در خرمشهر متولد شد. وی فرزند پنجم خانواده و دارای دو خواهر و سه برادر است. بعد از اشغال خرمشهر در زمان جنگ، خانواده او به شهرهای کرمانشاه، مشهد و تهران مهاجرت کردند. محسن چاوشی پس از دریافت فوقدیپلم حسابداری و اتمام دورهی سربازی، فعالیت حرفهای خود در زمینهی موسیقی را در سال ۱۳۸۲ با آلبوم نفرین آغاز کرد. از وی تاکنون بیش از ۲۰۰ قطعه موسیقی شنیده شدهاست، که شامل ۱۱ آلبوم و چندین تکآهنگ است. جوایز و افتخارات وی عبارتاند از:
-دریافت جایزهی بهترین موسیقی متن فیلم در هفتمین دوره جشنواره بینالمللی «کرافیلم» در کراچی پاکستان برای فیلم سنتوری
-جایزهی بهترین موسیقی متن فیلم در جشنواره «حافظ» برای فیلم سنتوری
-دریافت جوایز بهترین آهنگسازی پاپ، بهترین آلبوم پاپ، بهترین ترانهی پاپ، بهترین کاور آلبوم و بهترین تیتراژ در نخستین جشنواره سالانه موسیقی ما در بخش مردمی
-برندهی تندیس بهترین قطعهی پاپ خارج از آلبوم موسیقی برای قطعهی «چشمه طوسی» از سومین جشنواره سالانهی موسیقیما
-برندهی جایزهی باربد بهترین آلبوم موسیقی پاپ برای آلبوم «امیر بیگزند» در اختتامیه سیودومین جشنواره موسیقی فجر
-برندهی جایزهی بهترین آلبوم پاپ برای آلبوم «امیر بیگزند» از جشنواره موسیقی ما
-دریافت جایزهی بهترین دستاورد ویژهی هنری برای قطعهی «مریض حالی» از پنجمین دوره جشنواره جامجم
-نامزد بهترین ترانه تیتراژ در جشن نوزدهم دنیای تصویر برای مجموعه تلویزیونی بانوی عمارت