کتاب «شفای کودک درون» (Recovery Of Your Inner Child) که توسط دکتر لوسیا کاپاچیونه در سال 1991 به رشتهی تحریر درآمده است، تکنیکهای عملی و جالبی را در اختیار خواننده قرار میدهد تا با استفاده از آنها بتواند کودک درون خود را کشف و درمان کند. «شفای کودک درون» توسط گیتی خوشدل ترجمه شده و انتشارات پیکان آن را به چاپ رسانده است.
کودک نوپایی سالم و خوشحال را مجسم کنید. وقتی ناراحت است، گریه میکند. وقتی عصبانی است، فریاد میزند. وقتی شاد است میخندد. دوست دارد بازی و کشف کند. بسیار خلاق است. این کودک درون همهی ما زندگی میکند، اما بهمرور زمان این کودک به سوی توقعات و جهان افراد بالغ کشیده میشود و فراموش میشود و با فراموش کردن این کودک سرزندگی از زندگی ما رخت برمیبندد. شفای کودک درون تنها کتابی است که به شما نشان میدهد چگونه با نوشتن و طراحی با دست غیرغالب خود میتوانید احساسات خود را احساس کنید و دوباره زندگی شاد خود را به دست آورید.
Melody Beattie –نویسندهی آمریکایی کتابهای خودیاری- دربارهی این کتاب گفته است: «بهترین کتابی که در زمینهی چگونه حرف زدن با کودک درون و فهمیدن نیازهایش خواندهام.»
یکی از خوانندگان کتاب نظر خود را راجع به کتاب «شفای کودک درون» در سایت کتابخوانی گودریدز نوشته است: «با خواندن و انجام دادن تمرینات این کتاب شاید خیلی درد کشیدم چون همیشه در پی کودکی گم شده بودم و هیچکجا پیدایش نکردم. اما با این کتاب لحظاتی را کودکی کردم، آنهم در سنی که محال است بشود این کار را انجام داد. تنظیم کردن تمریناتی تا این حد هوشمندانه و پیش بردن آنها برای شفای کودک درون فوقالعاده بود و خوشحالم که بالاخره آن را خواندم و تمریناتش را هم انجام دادم؛ میدانم مثل یک مرجع باز هم به سراغش خواهم رفت چون میخواهم زنده باشم و مثل یک کودک شاد در زمان حال زندگی کنم، بزرگسالیام را بگذرانم و از وجودم و خلاقیتم لذت ببرم. میخواهم اینقدر خودم را با والد نکوهشگر درونم اذیت نکنم و حامی درجه یک کودک درون خودم باشم.»
لوییز هی -سخنران انگیزشی و نویسندهی دهها کتاب معروف از جمله کتاب «شفای زندگی»- دربارهی کتاب «شفای کودک درون» نوشت: «شفابخشی کودک درون ما قسمت عمدهای از بهبود ماست. لوسیا کاپاچیونه در راهنمایی تدریجی شما در این روند تبحر دارد. خودتان را آنقدر دوست داشته باشید که از گذشته رها شوید.»
یکی از کاربران سایت آمازون که مشاور، درمانگر جنسی و درمانگر روابط نیز میباشد، کتاب «شفای کودک درون» را یک کتاب عالی برای درمان آسیبهای کودک درون میداند و معتقد است سهولت چیدمان، نشانههای بصری و تمریناتی با توضیحات کامل، به خوانندگان کمک میکند تا کودک درونشان ظاهر شود و اختیار آن را به دست بگیرند. او اضافه کرد: «من سالهاست که از این کتاب برای درمان کودک درون آسیبدیدهی مراجعانم استفاده میکنم و همیشه به نسخهی جدیدی نیاز دارم زیرا اغلب، آن را به مراجعان و همکارانم قرض میدهم. یکی از مشکلات اکثر کتابهای خودیاری این است که از نظر ارائهی اطلاعات عالی هستند، اما واقعاً به خوانندگان در ادغام یادگیری در سطح عمیقتر کمک نمیکنند. کاپاچیونه برای بازیابی کودک درون، طرح جالبی ارائه میدهد که آن نوشتن با دست غیرمسلط است. این یک سیستم مبتکرانه است که به افراد کمک میکند ذهن منطقی را دور بزنند و مستقیماً با احساسات خود ارتباط برقرار کنند تا بتوانند بهتنهایی کارهای شفابخش عمیقی انجام دهند.»
کاپاچیونه معتقد است همه ما درونمان کودکی داریم که بخش احساسی و عاطفی وجود ماست. این کودک، بازیگوش، خلاق و خودانگیخته است که اغلب زیر نقاب بالغانهای که به چهره میزنیم پنهان میماند. کاپاچیونه یکی از روشهای التیام و بازیابی کودک درون را نوشتن با دست مخالف (دستی که بر آن تسلط نداریم) میداند. او در بخشی از کتاب در مورد "ارتباط مغز با دست و کودک درون" این توضیحات را ارائه داده است: «هر نیمهی مغز انسان، سمت مقابل جسم را کنترل میکند. یعنی نیمهی راست مغز طرف چپ بدن و نیمه¬ی چپ مغز، طرف راست بدن را کنترل میکند. از قرار معلوم هر نیمهی مغز به کنشهای معینی میپردازد. مغز چپ کنترل مراکز کلامی را به عهده دارد و فرایند تجزیهوتحلیل و زبان شفاهی را کنترل میکند و به صورت بخش خطی و منطقی و عقلانی مغز توصیف میشود. حال آنکه مغز راست عمدتا با فرایند غیرکلامی سروکار دارد و ادراک بصری و فضایی و همچنین بیان عاطفی و شهودی را دربر میگیرد.
مشاهداتم نشان میدهند که نوشتن با دستی که بر آن تسلط نداریم، مستقیما به کنشهای مغز راست دسترسی پیدا میکند. این پدیدار هم دربارهی راستدستها و نیز دربارهی چپدستها صادق است.همانگونه که خواهیم دید این دست بسیار مستقیمتر و شدیدتر احساسها را بیان و عیان میکند. همچنین به سطوح ژرفتر غرایز و حافظه عاطفی –که برای شفای کودک درون امری حیاتی است- دست پیدا میکند. به هنگام نگارش گفتوگو میان کودک (دستی که بر آن تسلط نداریم) و والد درونی بالغ (دستی که بر آن تسلط داریم) گویی میان دو نیمهی مغز گفتوگویی را برقرار میسازیم.»
لوسیا کاپاچیونه (Lucia Capacchione)نویسندهی آمریکایی متولد ۱۹۷۷ میلادی است. او در زمینهی هنرهای تجسمی مهارت بسیار بالایی دارد. کاپاچیونه در مقطع کارشناسی از دانشگاه Immacualate Heart Collge فارغالتحصیل شد. سپس برای طراحان بنامی مانند Ray Eames و Charles مشغول به طراحی شد. او تاکنون ۱۸ کتاب تاثیرگذار و کاربردی نوشته و به چاپ رسانده که به زبانهای بسیاری ترجمه شدهاند. فعالیتهای این نویسنده در حوزهی ارتقا کیفیت، رضایت از زندگی و بالابردن نشاط است. از معروفترین کتابهای او میتوان «مجلهی خلاق هنر یافتن خود»، «هنر بهبودی عاطفی» و «ده قدم برای طراحی رویاهای شما» را نام برد.