کتاب راهبی که فراریاش را فروخت با عنوان لاتین The Monk Who Sold His Ferrari به قلم رابین شارما در سال ۱۹۹۶ نوشته و منتشر شد. این کتاب در حال حاضر به هفتاد زبان مختلف، ترجمه و منتشر شده است. کتاب راهبی که فراریاش را فروخت در ایران نیز با همت انتشارات آینده درخشان و با ترجمهی روان فرنوش کریمی در ۲۳۶ صفحه به چاپ رسید که با توجه به استقبال خوب مخاطبان، به چاپ دهم رسیده است.
کتاب راهبی که فراریاش را فروخت یک راهنمای عملی برای خوشبختی و آرامش فردی در دنیای پرتکاپو و شلوغ امروز است. شخصیت اصلی این داستان جولیان منتال نام دارد که وکیلی ثروتمند و مشهور است، اما به یکباره دچار یک بیماری و حملهی قلبی میشود. این بیماری، ناگهان تمام زندگی و کسبوکار او را دستخوش تغییر میکند و او را به جایی میرساند که با این سوال روبهرو شود: «آیا موفقیتهای مادی در زندگی ارزشی دارند یا خیر؟» و همین سوال اساسی او را به یک سفر و چالش جدید در زندگیاش میکشاند. در این کتاب به ده آیین قدیمی موثر اشاره میشود که هدفش تسلط ما نسبت به خودمان است. نویسنده در تلاش است تا به ما بگوید، اگر به این قوانین و اجرا شدنش در زندگی پایبند باشیم، ما را به سلامت کامل، انرژی بیپایان و آرامش ذهنی در زندگی میرساند.
پائولو از سوئد نیز نظرش در مورد کتاب را اینگونه بیان میکند: «زمانی که شروع به خواندن این کتاب کردم، یک کاغذ و قلم کنار خودم گذاشتم تا هر زمان که به پاراگراف جالبی رسیدم، آن را یادداشت کنم ولی بعد از گذشت چند صفحه به این نتیجه رسیدم که تمام این کتاب از پاراگرافهای زیبایی تشکیل شده است که نمیتوان بین آنها انتخاب کرد. این کتاب واقعا زندگی من را تحت تاثیر قرار داد و توانست برنامهای به من بدهد که در نهایت به توسعهفردیام کمک کند.»
نویسنده در این پاراگراف از کتاب به تاثیر افکار و ذهن پرداخته است: «تو همان چیزی هستی که تمام روز به آن فکر میکنی. همچنین همان چیزی هستی که تمام روز به خود میگویی. اگر به خود بگویی که خسته و پیر هستی، این مانترا در واقعیت بیرونی خود را آشکار میکند. اگر به خود بگویی ضعیف هستی و هیچ اشتیاقی نداری، این هم تبدیل به طبیعت دنیایت میشود. اما اگر بگویی که سالم، پویا و کاملا زنده هستی، زندگیات تغییر شکل پیدا میکند. میدانی جان، کلماتی که به خود میگویی، روی تصوری که از خود ساختهای تاثیر میگذارند و اعمالی که از تو سر میزنند از تصویری سرچشمه میگیرند که از خود ساختهای. برای مثال اگر تصورت از خود، آدمی باشد که برای انجام کارهای با ارزش، اعتماد به نفس ندارد، فقط کارهایی را انجام خواهی داد که همسطح این ویژگیات باشند.» نویسنده در پاراگرافی دیگر به تاثیرات تنهایی و سکوت برای کسب آرامش اشاره دارد: «تنهایی و سکوت تو را به مبداء آفرینش متصل و آگاهی نامحدود کائنات را آزاد میکند. میدانی جان، ذهن مانند دریاچه است. در دنیای آشفتهی ما، اکثر آدمها آرام نیستند. درونمان مملو از آشوب است. ولی با وجود این، اگر اندک زمانی را هر روز در سکون و سکوت سپری کنیم، دریاچهی ذهنمان به شفافیت شیشه میشود. این سکوت درونی گنجینهای از نعمتها، شامل حسی عمیق از حال خوش، آرامش درونی و انرژی نامحدود را با خود به ارمغان میآورد. حتی راحتتر میخوابی و از احساس دوبارهی تعادل در فعالیتهای روزمرهات، لذت خواهی برد.» پاراگرافی دیگر از کتاب را که توصیفاتی درباره شخصیت اصلی داستان است، در زیر میخوانیم: «جولیان را از هفده سال پیش میشناختم. اولینبار که با او ملاقات کردم، دانشجوی حقوق جوانی بودم که یکی از شرکایش مرا به عنوان کارآموز برای یک پژوهش تابستانی، استخدام کرده بود. در آن زمان، او صاحب همهچیز بود، وکیل مدافعی زیرک، خوشتیپ و بیباک که رویاهای بزرگی در سر میپروراند. جولیان ستارهی جوان شرکت حقوقی بود و در دوران رکود کار که همه فقط انتظار میکشیدند، او پروژههای جدیدی برای شرکت ایجاد میکرد.»
رابین شارما متولد سال ۱۹۶۵و نویسندهی معروف و محبوب کانادایی است. او سالهاست که در زمینه توسعه فردی تحقیق و مطالعه میکند و کتابهایی در این زمینه نوشته است. رابین شارما علاوه بر نویسندگی، وکیل، سخنران و مجری مشهور بسیاری از برنامههای تلویزیونی است. او در حالیکه فقط ۲۵ سال داشت، تصمیم مهمی در زندگیاش گرفت و از شغل وکالت کنارهگیری کرد و یک سخنران انگیزشی شد. از کتابهای دیگر این نویسنده نیز میتوان به «خرد راهبری»، «باشگاه پنج صبحیها» و «فوقالعاده باش» اشاره کرد.
برای مشاهده موارد مرتبط به دستهبندی خرید رمان مراجعه نمایید.