کتاب «فروید» با عنوان لاتین Freud در سال ۲۰۰۵ با قلم جاناتان لیر نوشته شده و به چاپ رسیده است. این کتاب در ایران نیز با ترجمهی مشترک علیرضا طهماسب و مجتبی جعفری و به همت انتشارات فرهنگ نشر نو در ۴۱۴ صفحه در قطع رقعی چاپ شده و در حالحاضر به چاپ چهارم رسیده است. در این کتاب اندیشههای فروید به طور کامل و واضح معرفی و بررسی شدهاند. کتاب «فروید» یکی از مهمترین مقدمهها برای درک اندیشههای این متفکر بزرگ و مطرح است که سالیان درازی است که منتشر میشود.
کتاب «فروید» با عنوان لاتین Freud در سال ۲۰۰۵ با قلم جاناتان لیر نوشته شده و به چاپ رسیده است. این کتاب در ایران نیز با ترجمهی مشترک علیرضا طهماسب و مجتبی جعفری و به همت انتشارات فرهنگ نشر نو در ۴۱۴ صفحه در قطع رقعی چاپ شده و در حالحاضر به چاپ چهارم رسیده است. در این کتاب اندیشههای فروید به طور کامل و واضح معرفی و بررسی شدهاند. کتاب «فروید» یکی از مهمترین مقدمهها برای درک اندیشههای این متفکر بزرگ و مطرح است که سالیان درازی است که منتشر میشود. خواندن و مطالعهی این کتاب برای تمام کسانی که به مباحث علوم انسانی، علوم اجتماعی و بیشتر از آن به شخصیت فروید علاقهمند هستند، ضروری است. نویسنده در این کتاب همچنین به بررسی حوزههایی میپردازد که فروید در آنها تاثیرگذار بوده است که شامل حوزهی فلسفهی ذهن، اختیار و جبرگرایی آزاد، عقلانیت، ماهیت خود و ذهنیت و اخلاق و دین است. این کتاب در ۷ فصل نوشته شده است که به ترتیب عناوینی شامل: تفسیر ناهشیار، تمایل جنسی، غریزهی لذت و زندگی، تفسیر رویاها، انتقال، اصول کارکرد روانی، ساختار روان و تولید روابط موضوعی و اخلاق و مذهب دارند.
نظر خوانندگان در سراسر دنیا، درباره کتاب «فروید» چیست؟
سورنا در مورد تجربهی مطالعهی این کتاب میگوید: «من به عنوان کسی که علاقهمند به موضوعات فلسفی هستم، واقعا شخصیت فروید را دوست دارم و اکثر کتابهایی که در مورد این شخصیت نوشته شده است را خواندهام. این کتاب یک مرجع اصلی در مورد شناخت تفکرات فروید است و بهخوبی ما را با تفکرات او آشنا میکند و از خواندن کتابهای دیگر بینیاز خواهید شد.»
جملاتی از کتاب که شاید انگیزهی خواندن باشند
پاراگرافی که کتاب با آن آغاز میشود را در زیر میخوانیم:
«همانگونه که پیشتر، تا بدانجا که گمانمان میرسید، به عالم افلاک پرداختیم، حال تا آنجا که در توانمان است به حیوانات میپردازیم، بیآنکه هیچیک از آنها را، هرچند ناچیز، از قلم بیندازیم. زیرا اگر برخی حیوانات را از موهبت افسون حواس ما بهرهای نیست، باز هم طبیعت، که آفرینندهی آنهاست. از مطالعهی آنها لذتی بیاندازه ارزانی کسانی میکند که پیوندهای عالی را در مییابند و طبعی فلسفی دارند. بنابراین نباید چونکودکان از سر اکراه، از بررسی مخلوقات بیمقدار تن زنیم. پهنهی طبیعت سراسر شگفتی است: و نقل است آنگاه که چند غریبه به دیدار هراکلیتوس آمدند و او را کنار تنور مطبخ، مشغول گرمکردن خویش یافتند، تردید کردند که به درون روند یا نه، او ایشان را امر کرد که وارد شوید و نهراسید، زیرا حتی خدایان نیز در این مطبخ حاضر بودهاند، پس بایسته است، بیهیچ کراهت، به مطالعهی همهی مخلوقات خطر کنیم، زیرا هریک و همگی، برای ما از چیزی طبیعی و زیبا پرده برمیگیرند.»
این پاراگراف به یکی از قواعد بنیادین روانکاوی و نظریه فروید میپردازد: «در آغاز کسی از دیگری کمک میخواهد. آن دیگری پس از اندکی گوش سپردن و طرح پرسشهایی، میگوید میتواند کمک کند، و این قاعدهی درمانی را برای او شرح میدهد: سعی کن، بدون هرگونه بازداری و سانسور خود، هرچه به ذهنت میرسد بازگو کنی. فروید این را قاعدهی بنیادین روانکاوی نامید. او در سال ۱۹۱۳ تکنیکش را چنین توصیف کرد: در مجموع چندان اهمیتی ندارد که درمان را با چه موضوعی آغاز کنیم، خواه این موضوع سرگذشت بیمار باشد یا شرح ناخوشیهای او یا خاطرات کودکیاش. باری، بیمار باید رها باشد تا حرف بزند و خود انتخاب کند که از کجا آغاز کند. تنها چیزی که در این میان بیمار باید مراعات کند، همین قاعدهی بنیادین روانکاوی است. از آغاز باید این را به بیمار گوشزد کرد: یک نکته دیگر پیش از اینکه شروع کنید. چیزهایی که به من میگویید از جهتی باید با گفتوگوهای معمول متفاوت باشد. معمولا سعی میکنید رشتهی کلام از دستتان در نرود و افکار مزاحم و موضوعات فرعی به ذهنتان خطور نکند، طوری که خیلی از موضوع پرت بیفتد. اما اینجا باید طور دیگری کنید. باید توجه داشته باشید که وقتی چیزی را نقل میکنید، افکار گوناگونی به ذهنتان میرسد که بنا بر ملاحظات خاصی میخواهید آنها را کنار بگذارید.»
پاراگرافی از کتاب را که در مورد یکی دیگر از نظریات فروید میگوید را در زیر میخوانیم:
«وقتی فروید از سطح ذهن بیمار سخن میگوید، مراد او هر آن چیزی است که بیمار در لحظه از آن آگاهی دارد. اساسا روانکاو در این تقسیم کار جدید، نقش تسهیلگر را دارد. او به وقفهها و بازداریهایی که در سخن درمانجو است، که فروید آنها را مقاومت مینامد، پی میبرد و توجه درمانجو را به آنها جلب میکند تا آنها را بفهمد و بر آنها غلبه کند. قاعدهی بنیادین حکم میکند که سخن گفتن هشیارانه آزادانه جریان یابد. مسلما شخص افکار و احساسات جاری خود را در لحظه بسی بهتر میکند، تا اینکه بخواهد بعدا آنها را گزارش کند. در تلاش برای بیان رسا و دقیق این افکار و احساسات است که شخص آنها را میپرورد و درمانجویان همواره از این میگویند که هنگام بیان افکارشان از چیزهایی آگاه میشوند که بیشتر بر آن ناآگاه بودهاند. و چنان که دیدیم، کسی خودبهخود چنین نمیکند، بلکه حضور و یاری دیگری شرط است. با این همه، اگر همچنان از فروید تبعیت کنیم و بر محوریت قاعدهی بنیادین انگشت تاکید نهیم، به این رای در باب چیستی روانکاوی رهنمون میشویم: روانکاوی عبارت است از تسهیل پرورش تفکر هشیار در درمانجو.»
درباره نویسنده
جاناتان لیر در سال 1948 متولد شده است. او فیلسوف و روانکاو آمریکایی است و همچنین استاد خدمات ممتاز John U. Nef در کمیته¬ی اندیشه اجتماعی و مدیر خانواده رومی کالج Neubauer برای فرهنگ و جامعه در دانشگاه شیکاگو است. او توانسته است سه بار جایزه گرادیوا را از انجمن ملی روانکاوی از آن خود کند. و همچنین قدمهای بزرگ و ارزندهای را برای علم روانکاوی برداشته است.