کتاب قمازباز با نه تفسیر نوشتهی فیودور داستایفسکی، یک رمان کوتاه کلاسیک روسی با درونمایهی اجتماعی و عاشقانه است. کتاب قمارباز با نه تفسیر یکی از تاثیرگذارترین نوشتههای تاریخ ادبیات است و آثار بسیاری از جمله فیلمها، نمایشنامهها و تئاترهای مختلف از این نوشته داستایفسکی الهام گرفتهاند. به عنوان مثال میتوان به فیلمهای «گناهکار بزرگ» به کارگردانی روبرت زیودمارک و قمارباز به کارگردانی کلود اوتان-لارا اشاره کرد که با برداشت مستقیم از کتاب قمارباز ساخته شدهاند. قمارباز به زبان روسی نگاشته شده اما به سایر زبانهای زنده دنیا از جمله انگلیسی، آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، پرتغالی، عربی، ژاپنی، کرهای، لهستانی، فنلاندی، ایتالیایی، هلندی و ترکی نیز ترجمه شده است. نسخه انگلیسی این کتاب برنده جایزه «کتاب ملی» در سال 1973 میلادی شده است. «قمازباز با نه تفسیر» به کوشش حمیدرضا آتش پرآب به زبان فارسی ترجمه شده است.
کتاب «قمازباز با نه تفسیر» نوشتهی فیودور داستایفسکی، یک رمان کوتاه کلاسیک روسی با درونمایهی اجتماعی و عاشقانه است. کتاب قمارباز با نه تفسیر یکی از تاثیرگذارترین نوشتههای تاریخ ادبیات است و آثار بسیاری از جمله فیلمها، نمایشنامهها و تئاترهای مختلف از این نوشته داستایفسکی الهام گرفتهاند. به عنوان مثال میتوان به فیلمهای «گناهکار بزرگ» به کارگردانی روبرت زیودمارک و قمارباز به کارگردانی کلود اوتان-لارا اشاره کرد که با برداشت مستقیم از کتاب قمارباز ساخته شدهاند. قمارباز به زبان روسی نگاشته شده اما به سایر زبانهای زنده دنیا از جمله انگلیسی، آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، پرتغالی، عربی، ژاپنی، کرهای، لهستانی، فنلاندی، ایتالیایی، هلندی و ترکی نیز ترجمه شده است. نسخه انگلیسی این کتاب برنده جایزه «کتاب ملی» در سال 1973 میلادی شده است. «قمازباز با نه تفسیر» به کوشش حمیدرضا آتش پرآب به زبان فارسی ترجمه شده است. داستایفسکی در رمان کوتاه و خواندنی قمارباز که فضایی تاریک دارد، داستان مردی به نام الکسی ایوانوویچ را بازگو میکند. الکسی ایوانوویچ که یک آموزگار جوان است، برای تدریس به فرزندان یک ژنرال نظامی روس به نزد او میرود. الکسی تقلای بسیاری میکند تا جایگاه اجتماعیاش را ارتقا دهد و از اختلاف طبقاتی فاحشی که با اشراف دارد، خلاصی یابد. اما روال زندگی طبق میل او پیش نمیرود و ایوانوویچ گرفتار قمار و شرطبندی میشود؛ تا جایی که تمام دارییاش را در این راه از دست میدهد. در این حین، آنچه که اعتیاد الکسی به قمار را تشدید میکند، عشق او به دخترخواندهی ژنرال یعنی پولینای فریبنده است. در سراسر کتاب، داستایفسکی به بررسی وضعیت روانی الکسی ایوانوویچ میپردازد و داستانی خواندنی و تکاندهنده را به مخاطب ارائه میکند. همچنین در این کتاب نه تفسیر مشهور از داستان قمارباز از سراسر جهان گردآوری شده است. «فرم و فتیشیزم» از اندرو فینبرگ، «سودای اروپا» از والنتینا گابدولینا و «مرض قمار» از فرناندو ماشادو دیاس نمونهای از تفسیرهایی هستند که در کتاب آورده شده است. این تفسیرها به مخاطب کمک میکنند تا پیام پنهان و مخفی داستان قمارباز را کشف کند و از رازهای آن سر دربیاورد و در عین حال به شناختی تازه از آثار داستایفسکی برسد. شما میتوانید داستان قمارباز را به همراه تفسیرهایش در کتاب قمارباز با نه تفسیر دنبال کنید.
اقبال، یکی از خوانندگان ایرانی از کردستان، نظر خود را این گونه بیان کرده است: «به کتاب نمره کامل میدهم به این خاطر که به عنوان یک رمان، واقعا کامل و بی نقص بود. این کتاب خط داستانی کاملا هیجانانگیز و غیرقابل پیشبینی داشت که این موضوع برای من بسیار جذاب بود. یکی از ویژگیهای بزرگ داستایوفسکی، پردازش بینظیر شخصیتهای داستانهایش است، به گونهای که خواننده با تکهپازلهایی که نویسنده در داستان قرار میدهد، به تدریج شخصیتها و رفتار آنها را با کوچکترین جزئیات در ذهن خود مجسم میکند. این نوع شخصیتپردازی بسیار دقیق و ظریف است؛ طوری که ناخودآگاه توقع رفتارهای خاصی را از شخصیتهای داستان داریم.» «این رمان به خوبی عطش الکسی به قمار و جنون او را به تصویر میکشد. جای تعجبی هم نیست که این جنون قمار با عشق آتشین الکسی به پولینا، گره خورده است. من خودم قمارباز نیستم اما توصیفات کتاب از شبهای قمار در کنار میزهای بازی را بسیار جذاب یافتم. نکتهی جالب این است که داستایفسکی زمانی که کتاب را نوشت، هنوز به آن پختگی و مهارت در نوشتن نرسیده بود اما با این حال یک رمان تکاندهنده، جذاب، مختصر اما پر از جزئییات بینظیر نوشته است که حالتی گزارشگونه دارد و در آن خبری از پیشداوریها و طرح عقاید مختلف نیست.» این نظر جرمی راسل، خواننده انگلیسی زبان کتاب از ایالت کالیفرنیای آمریکا، بود. سوتیریس کارایسکوس، یکی از خوانندگان جوان کتاب از کشور یونان، دربارهی کتاب «قمارباز» چنین نوشته است: «داستایفسکی دربارهی قمار مطالعه داشته و خودش هم قمارباز بوده است. بنابراین او به خوبی میداند که چه چیزی باعث میشود یک فرد به این عادت مخرب روی آورد و تمام زندگیش را برای قمار، به خطر بیندازد. او با استفاده از تجربهی خودش کتاب قمارباز را نوشته است. داستایفسکی با مهارت بینظیرش، از دریچه روانشناسی وارد موضوع قمار شده و توصیفات بسیار دقیق و خوبی از انگیزههای یک قمارباز که سود کلان و لذت هستند، ارائه کرده است. متاسفانه به خاطر همین طمع پول، افراد زیادی به دام قمار میافتند و دچار رنجهای فراوان میشوند.»
داستایفسکی در سراسر کتاب از عشق الکسی به پولینا برایمان میگوید. مثلا به این بخش دقت کنید: «گاهی نگاهی به پولینا الکساندرونا میانداختم، اما او ابدا اعتنایی به من نمیکرد. میان ما رابطهی عجیبی برقرار شده است. مثلا میداند که من دیوانهوار دوستش دارم و حتی اجازه میدهد که از این عشق سودایی برایش حرف بزنم». این عشق آتشین، الکسی را به مرز جنون میرساند. همانطور که در قسمتی از کتاب میخوانیم: «میخواستم از رازهای او سر دربیاورم. میخواستم که او پیش من بیاید و بگوید: «عاشقت هستم»... انگار دیوانه شده بودم و تمام چیزی که میخواستم این بود که برای باقی عمرم، برای همیشه، نزدیک او باشم و در پرتو نور و عظمتش قرار بگیرم.» الکسی ایوانوویچ از زبان خودش به مخاطب میگوید که دلیل قمار کردنش کسب پول بوده است: «میپرسند که چرا به پول احتیاج دارم؟ چه سوالی! برای این که پول همه چیز است.» اما او در مسیر قماربازی، دچار اعتیاد میشود و این اعتیاد را چنین توصیف میکند: «تمام زندگی و حیاتم را به غمار گذاشته بودم.» الکسی پس از نابودی ثروث و داراییاش در راه قمار، احساس میکند که به آزادی و رستگاری رسیده است. مثلا به این جملات دقت کنید: «حالا چه هستم؟ یک صفر. فردا چه میتوانم باشم؟ فردا میتوانم از میان مردگان برخیزم و زندگانی نوینی را آغاز کنم! میتوانم در خودم همان انسانی را بجویم که تاکنون وجود داشته است» و «کسی که به راستی آقامنش باشد حتی اگر تمام هستی خود را ببازد، نباید پریشانی در خود ظاهر سازد.» یکی از مشهورترین جملات کتاب قمارباز، دربارهی دوستی است که آن را باهم میخوانیم: «آدمیزاد دوست دارد که دوست صمیمی خود را پیش خود خوار ببیند. دوستی اغلب بر پایه حقارت حریف استوار است. این یک حقیقت قدیمی است که بر اشخاص زیرک پوشیده نیست.»
فیودور داستایفسکی نویسنده، روزنامهنگار، فیلسوف و مقالهنویس سرشناس روسی، از تاثیرگذارترین نویسندگان تاریخ ادبیات است. بسیاری از منتقدان ادبی، داستایفسکی را بهترین رماننویس در حوزه روانشناسی معرفی کردهاند و گفته شده که نوشتههای او الهامبخش افرادی همچون نیچه، سارتر و چخوف بوده است. داستایفسکی با انتشار کتاب «یادداشتهای زیرزمینی»، سبک «اگزیستانسیالیسم ادبی» را پایهگذاری کرد؛ سبکی که بعدها توسط فرانتس کافکا، ژان پل سارتر و آلبر کامو دنبال شد. از سایر آثار مشهور داستایفسکی میتوان به «جنایت و مکافات»، «برادران کارامازوف»، «ابله»، «همزاد» و «جنزدگان» اشاره کرد. شاید ماجرای نوشتن کتاب قمارباز برایتان جالب باشد. داستایفسکی در سن 45 سالگی به دلیل اعتیادی که به رولت و قمار داشت، دچار بدهیهای مالی فراوانی میشود. او که فرصت چندانی برای بازپرداخت بدهی نداشت، شروع به نوشتن کتاب قماربازبا همان احوالات خودش میکند. نتیجه آن شد که وی توانست در مدت 26 روز، کتاب را بنویسد و قبل از آنکه مهلت قانونیاش برای پرداخت بدهی قمار تمام شود، قمارباز را تحویل انتشارات دهد و از بار مالی آن خلاصی یابد.
برای مشاهده موارد مرتبط به دستهبندی خرید رمان مراجعه کنید.