کتاب عارف جان سوخته با نام The Fire of Love به قلم نهال تجدّد در سال 2004 نوشته و به چاپ رسید. این کتاب در ایران نیز توسط انتشارات نیلوفر در 398 صفحه و با ترجمهی مهستی بحرینی در سال 1399 به چاپ دهم خودش رسید که این تعداد چاپ نشاندهندهی استقبال بینظیری است که در ایران از این کتاب به عمل آمده است. البته در مورد نام این کتاب، مترجم آن اینگونه گفته است: «نام اصلی این کتاب رومی سوخته است؛ اما چون این شاعر عارف در ایران به مولانا شهرت دارد، عنوان عارف جانسوخته، داستان شورانگیز زندگی مولانا برای آن برگزیده شد.»
کتاب عارف جان سوخته داستان شورانگیز زندگی مولانا و اتفاقاتی است که برای او افتاده که مهمترین آن اتفاقات که کتابهای بسیاری هم راجع به آن نوشته شده است، ماجرای عشق آسمانی و افسانهای او و شمس تبریزی است و همچنین اشارهای به رویدادهای تاریخی زمان مولانا نیز دارد.
یکی از امتیازات مهم و ویژهی این کتاب، روایت داستان زندگی مولانا از زبان حسامالدین چلپی است که از دوستان صمیمی و بسیار نزدیک مولانا بوده و تاثیرات عمیقی بر روی زندگی او گذاشته است. این اثر سعی کرده است تمام وقایع را به صورت معتبر و تاریخی روایت کند تا بتواند یک داستان حقیقی از زندگی مولانا روایت کند. زبان روایت این داستان بسیار زیبا و دلنشین است و استفاده از اشعار مولانا در خلال آن، زیبایی دوچندانی به این اثر بخشیده است.
هدیه یکی از خوانندگان این کتاب است که نظرش را در مورد کتاب اینگونه نوشته است: «من علاقهی زیاد و خاصی به مولانا دارم و آثاری که به اشعار و زندگی او پرداخته است را تا حد امکان دنبال میکنم. تا قبل از اینکه این کتاب را مطالعه کنم، کتاب ملت عشق یکی از بهترین کتابهایی بود که در مورد مولانا خوانده بودم ولی حالا بعد از مطالعهی این کتاب باید بگویم که این اثر بسیار واقعیتر و به حقیقت نزدیکتر بود و خواندنش برای من بسیار لذتبخش از کتابهای دیگر بود. ترجمهی کتاب هم به زیبایی انجام شده و با زبان روانی که دارد مخاطب را درگیر و جذب میکند و تا آخرین برگ کتاب نمیتوان آن را رها کرد. خواندن این کتاب را به تمام دوستداران شعر و ادب فارسی شدیدا پیشنهاد میکنم.»
پاراگرافی از کتاب که جملهای در باب ساکنان بهشت است را در زیر میخوانیم: «روزی کراخاتون گفت دلش میخواهد بداند که ساکنان بهشت چگونهاند. مولانا چنین پاسخ داد: آنها ابلهاند، اگر ابله نبودند، به بهشت و جویهایش قناعت نمیکردند. پس از آن این شعر را که خود کراخاتون آن را به من داد سرود: در دوزخ اگر زلف تو در چنگ آید/ از حال بهشتیان مرا ننگ آید/ ور بی تو به صحرای بهشتم خوانند/ صحرای بهشت در دلم تنگ آید» پاراگرافی از کتاب که اشاره به حمله مغولان دارد را در زیر میخوانیم: «سفرهای شمس به میزان بسیار به تحرکات نامنظم لشکریان مغول وابسته بود. در آن زمان سرزمینهای وسیعی از ساحل رود سند تا تنگهی قسطنطنیه در معرض تهدید آنان قرار داشت. شمس هنگامی که زادگاهش تبریز به دست مغولان به آتش کشیده شد. سیوپنج ساله بود. در طی سفرهایش به مردم وحشتزدهای برمیخورد که در پیشش شکوه و زاری سرمیدادند. اغلب جملهای را تکرار میکرد که در همهی جادهها به گوش میرسید، گویی میوهای فصلی بود که در همهجا یافت میشد: مغولان آمدند، کندند، سوختند، کشتند، بردند و رفتند»
بخشی از کتاب به توصیف کلمهی صوفی و معنای آن میپردازد: «ما را صوفی مینامیدند. این کلمه از کجا آمده بود؟ به درستی نمیدانم. برخی میگویند که ما را چنین مینامیدند چون جامهی سادهای از «صوف»، از پشم میپوشیدیم. اما این امر دربارهی ما صدق نمیکرد. در واقع، ما در درون اسلام، طریقت معنوی ویژهای برای خود برگزیده بودیم. در تحصیل علم نمیکوشیدیم، بلکه میکوشیدیم تا به معرفت، شناختی مبتنی بر ناتوانی آدمی از فهم وجود خداوند دست یابیم. زیرا علم چیزی است که از دیگران حاصل میکنیم، در حالی که معرفت به رغم حضور راهنما، چیزی است که خود به دست میآوریم.»
نهال تجدد نویسنده و پژوهشگر ایرانی/ فرانسوی متولد 6 اسفند سال 1338 است. او در دههی 70 میلادی برای آموختن فرهنگ و ادبیات چینی به فرانسه سفر کرد و نزد کسانی همچون فرانسوآ چنگ به تحصیل و یادگیری پرداخت. همسر نهال تجدد ژان کلود کاریر، یکی از مشهورترین فیلمنامهنویسان فرانسوی است. پدر او رضا تجدد یکی از نویساندگان ایرانی و مادرش مهین جهانبگلو از پیشگامان نمایشنامهنویسان در ایران است.
او همچنین دارای مدرک دکترای زبان و ادبیات چینی از موسسه ملی زبانها و تمدنهای شرقی فرانسه است. از آثار نهال تجدد میتوان به کتابهای «روشنایی خاموششده»، «در جستجوی مولانا»، «ملک گرسنه: تقویم شمس تبریزی» اشاره نمود که نشان از علاقه زیاد او به شعر و خصوصا اشعار و زندگی مولانا دارد.
برای مشاهده موارد مرتبط به دستهبندی خرید رمان مراجعه کنید.