کتاب همزاد نوشتهی فئودور داستایفسکی، یک رمان کلاسیک روسی با درونمایه روانشناسی به شمار میرود. کتاب همزاد دومین داستان کوتاه داستایفسکی بوده که در سال 1846 میلادی چاپ شده است. بعدها فیلمی بریتانیایی به نام «دو برابر» از روی این کتاب ساخته شده است. همچنین فیلم «ماشینچی» با هنرپیشگی کریستین بیل، با الهام از کتاب همزاد تولید شده است. کتاب همزاد اصالتا به زبان روسی نوشته شده اما به سایر زبانهای زنده دنیا از جمله انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، هلندی، اسپانیایی، ایتالیایی، پرتقالی، لهستانی، عربی، ترکی و ژاپنی نیز ترجمه شده است. این کتاب در ایران توسط ناصر موذن به زبان فراسی برگردانده شده است.
داستان کتاب همزاد در مورد مردی به نام گالیادکین است که به عنوان یک مشاور رسمی در ادارهای در شهر سنپترزبورگ کار میکند. وی سخت در حال تلاش است تا با پیمودن پلههای ترقی، خود را به مقام بالاتری در اداره برساند. اما متاسفانه گالیادکین دچار اختلال روانی میشود؛ تا جایی که دکتر شخصیاش در مورد سلامت روانش به او هشدار میدهد و رفتارهای گالیادکین را ضداجتماعی توصیف میکند. بعدی از چندی، شب حادثهانگیز فرا میرسد؛ شبی که گالیادکین تصمیم میگیرد به یک مهمانی برود که اصلا به آن دعوت نشده است. این مهمانی در واقع جشن تولد دختر رئیس اداره گالیادکین است؛ اما گالیادکین به شکل تحقیرآمیزی از این مراسم اخراج میشود. این موضوع تاثیر روانی عمیقی بر او میگذارد و بسیاری عقیده دارند نقطه شروع تقلاهای روانی گالیادکین از اینجاست. به هر حال نکته جالب ماجرا آن است که وی در طول مسیر خانه با شخصی مواجه میشود که عینا شبیه اوست؛ کسی که میتواند همزاد گالیادکین یا صرفا زاده خیالات او باشد. باقی کتاب همزاد در مورد رابطه پرتنش گالیادکین با همزادش و مشکلاتی که بر سر راه او قرار میگیرد، است.
«اولین چیزی که در کتاب همزاد توجهم را جلب میکند، طنز تلخ آن است. نویسنده موقعیتهایی جالب خلق میکند که بهظاهر خندهدار هستند، اما نشان از آشفتگی درونی شخصیت اصلی دارند. در واقع یکی از هنرهای داستانسرایی داستایفسکی، بررسی جنبههای روانی و ذهنی شخصیتها است. توصیه من این است که ابتدا سایر کتابهای داستایفسکی را بخوانید و بعد به سراغ همزاد بیایید. این کتاب لحن و ادبیاتی خاص دارد. داستایفسکی ابتدا ما را با طرز تفکر، نوع صحبت کردن و شخصیت گالیادکین آشنا میکند و سپس به داستانسرایی میپردازد. بنابراین بسیار مهم است تا با نوع ادبیات کتاب آشنا شوید و سبک نوشتاری آن را بدانید. گالیادکین به کسی میماند که در حال غرق شدن است و نمیتواند صحبتهایش را کامل و درست به زبان آورد. به هر حال، تعلیق خوبی در داستان کتاب وجود دارد که کنجکاوی را در ذهن شما برمیانگیزد. ماجراهای گالیادکین هم به گونهای است که میتوان آن را تفسیر و تحلیل کرد و برداشتهای مختلفی از آن داشت. به عبارت دیگر داستان همزاد نقدپذیر بوده و این از نظر من، ویژگی یک کتاب خوب است. جالب است بدانید که فیلمها و آثار مختلف دیگری هم بودند که به طور مستقیم از همزاد الگو گرفتهاند و این نشاندهنده اهمیت و تاثیر عمیقی بوده که کتاب داستایفسکی بر جامعه ادبی گذاشته است. پیشنهاد میکنم که که پیش از مطالعه کتاب، با شیوه روایت داستان و مکالمات شخصیتها کنار بیایید تا بتوانید از داستان دیوانهوار و جنونآمیز کتاب همزاد لذت ببرید. از طرف دیگر، شخصا فکر میکنم برای کسانی که طرفدار فئودور داستایفسکی هستند، خواندن کتاب بدون هیچ پیششرطی واجب است.» متن فوق نظر محمدجواد فرجالهی درباره کتاب همزاد بود.
داستایفسکی در طول کتاب به کرات به توصیف شخصیت گالیادکین از زبان خودش میپردازد. به عنوان مثال به این بخشهای کتاب توجه کنید: «من اهل دوز و کلک نیستم و از این هم احساس غرور میکنم. من کارهایم را پنهان نمیکنم و به اصطلاح آبزیرکاه نیستم. همهچیزم مثل روز روشن است، بیشیلهپیله!» و «صحبت حماقت که باشد گاهی ده دیوانه را حریفم.» همچنین در قسمتهای مختلفی از کتاب در مورد اندوه و غم گالیادکین میخوانیم: «غم و اندوه در کاخهای طلاکاریشده پنهان است که نمیتوان از آن فرار کرد» و «آقای گالیادکین هچنان درجا ایستاده، چشمش به دنبال او بود. اما رفتهرفته به خود آمد. با غیظ در دل گفت: "یعنی چه؟ چه شده؟ یعنی من واقعا دیوانه شدهام؟"» همچنین در قسمتهایی از کتاب با طبیعت سرکش و شکستناپذیر گالیادکین آشنا میشویم که به عنوان نمونه میتوان به این بخش از کتاب اشاره کرد: «همهچیز، حتی طبیعت، علیه آقای گالیادکین شمشیر کشیده اما او هنوز برپا بود... آمادهی نبرد بود. وقتی بحران بهتش گذشت و به خود آمد، با چنان شور و نیرویی دست بر هم مالید که هرکس او را میدید یقین مییافت که او اهل تسلیم نیست.»
فیودور داستایفسکی نویسنده، روزنامهنگار، فیلسوف و مقالهنویس سرشناس روسی است که از تاثیرگذارترین چهرههای تاریخ ادبیات به شمار میرود. شیوه روایت و توصیفهای او از زوایای پنهان ذهنی شخصیتهای داستانهایش، از صفات بارز سبک نوشتار داستایفسکی است. غالب داستانهای داستایفسکی پسزمینهای سیاسی، مذهبی و روانشناسی دارند که باعث جذابیت مضاعفشان شده است. بسیاری از منتقدان ادبی، داستایفسکی را بهترین رماننویس در حوزه روانشناسی معرفی کردهاند. همچنین داستایفسکی با انتشار کتاب «یادداشتهای زیرزمینی» در سال 1864 میلادی، سبک اگزیستانسیالیسم ادبی را پایهگذاری کرد؛ سبکی که بعدها توسط فرانتس کافکا، ژان پل سارتر و آلبر کامو دنبال شد. از معروفترین آثار داستایفسکی میتوان به «برادران کارامازوف»، «ابله»، «قمارباز»، «جنایت و مکافات»، «جنزدگان»، «یادداشتهای زیرزمینی» و همزاد اشاره کرد.
برای مشاهده موارد مرتبط میتوانید به دستهبندی خرید رمان مراجعه کنید.