هر زمان که به آینده فکر میکنیم تصورمان این است که عادات امروزیمان کنار میرود و به حتم تغییرات شگرفی در جزئیترین قسمتهای زندگیمان پیش خواهد آمد. «آینده ممکن» برای کسانی نوشته شده است که میل دارند در جهانی بهتر زندگی کنند و نقشی در ساختن آیندهای بهتر در جهان داشته باشند. «آینده ممکن» در سال 2019 نوشته شد و به وضعیت سی سال آینده تا 2050 میپردازد که ما چطور میتوانیم در آن نقشی مفید داشته باشیم.
ایدهی اصلی کتاب بر پایهی سخاوتمندی نوشته شده است، با زبانی ساده و جذاب سعی شده است تا مفهوم «بیشینهسازی» را شرح دهد و ارزشهای زندگی که با پول بیشتر و ثروت بسیار تعریف میشوند را تحلیل کرده و به سمت دیگری فرا بخواند. همهی ما میدانیم که رشد سرمایه در جهان بهسرعت پیش میرود و خوشبختی ما با پول بیشتر معنی پیدا میکند، استرکلر نویسندهی این کتاب در ابتدا به این میپردازد که جهان فعلی از کی به این روند سوق پیدا کرد و در بخش بعدی راههایی را پیش روی ما گذاشته تا به ارزشهای زندگی به شکلی دیگر بیاندیشیم. تفکر اصلی استرکلر اصلا ضد پول و سرمایه نیست، او معتقد به سود بیشتر نیز هست. اما هدف ویژهی آینده ممکن این است که ارزشهایی مانند اخلاق، دانش و... در کنار پول و سرمایه چه اهمیتی دارند و چطور میتوان با بیشنی جدید جهانی بهتر را برای آیندهی پیش رو متصور شد و در آن سهمی داشت.
عموم مخاطبینی که به حوزههای کارآفرینی و رشد و توسعهی مشاغل علاقه دارند به این کتاب توجه کرده و آن را خواندنی و مهم لحاظ کردهاند. این کتاب از جانب پادکستهای محبوب نیز معرفی شده است، از همینرو بسیاری از مخاطبین کتاب را مفید دانسته، درک آن را ساده و روان توصیف کرده و محتوایش را کاربردی و موثر دانستهاند.
استفاده از تجارب شخصی، خاطرات و تصاویر آورده شده در کتاب باعث شده تا برای مخاطب صمیمیتر و خواندنیتر باشد، در بخشی از کتاب به توصیف فرهنگی مشاهدهگری آمریکاییها میپردازد: «مسیرخانه تا محل کارتان را در نظر بیاورید. سوار ماشینتان میشوید. از پارکینگ خارج میشوید. از خیابانتان خارج میشوید. به کمربندی میروید و بیست دقیقه رانندگی میکنید. پنج دقیقه بعد ماشینتان را پارک میکنید.
حالا به مسیری که پیمودهاید، فکر کنید. در این مسیر چه فروشگاههایی را در سمت راست جاده دیدهاید؟ آمریکاییهایی که از محلی مسکونی به محلی تجاری میروند، پمپ بنزین، استارباکس، دانکن دونانس و دیگر مکانهای ارائهدهندهی صبحانه را در سمت راست جاده میبینند که همان چیزی است که افراد سر صبح میخواهند.
حالا مسیرتان را از محل کار به خانه تصور کنید. در سمت راست جاده چه میبینید؟ وقتی همان آمریکاییها به سمت خانه و منطقهای مسکونی میروند، احتمال بیشتری وجود دارد که مراکز خرید، خواربارفروشی و رستورانهایی را در سمت راست جاده ببینند؛ همان چیزهایی که افراد پس از کار میخواهند.»
پرداختنن به این جزئیات از زاویهی مشاهدهگری پیرامون ما کمک میکند تا نیازمندیهای خودمان را بهتر بشناسیم : «در جهان، برنامهریزی خردهفروشیها، همسو بودن یا نبود محل کسبوکارها با جریان ترافیک از قانونی به نام «قانون گردش به چپ ممنوع» پیروی میکند.
در دنیای خردهفروشی، مشتریان سرزده اهمیتی حیاتی دارند و یکی از مهمترین عوامل جذب مشتریان سرزده این است که کدام سمت جاده باشید. هدف این است که در زمان درستی از روز در جایی باشد که مشتری با گردش ماشیناش به راست بتواند به محل کسبتان برسد. کسبوکارهایی مانند کافیشاپها که پیش از رفتن به محل کارمان به آنها نیاز داریم، باید در سمت راست ترافیک صبحگاهی باشند. کسبوکارهایی هم که مشتریان پس از کار به سراغشان میآیند، باید در سمت راست ترافیک غروب باشند. احتمال بیشتری وجود دارد که افراد به راست بپیچند و به چپ نپیچند. با وجود ترافیک ممکن است چند دقیقه طول بکشد تا بتوانید به چپ بپیچید. خیلیها چنین صبری ندارند. پیچیدن به راست، کار سریعتر و ایمنتری است و البته که به دلیل بهینهسازیهای برنامهریزان خردهفروشیها، ترافیک هم به طرز چشمگیری به همان سو میرود.» جهان به سمت بهتر شدن و پیشرفت پیش میرود و ما میتوانیم سهمی در بالا بردن کیفیت زندگی خود و آیندگانمان داشته باشیم.
ینسی استرکلر نویسندهای جوان است که در ایالت ویرجیانا در سال 1978 به دنیا آمد، او کتابهای بسیاری در حوزهی کارآفرینی، ذهن خلاق و هنر خلاق نوشته است. استرکلر عضو ممتاز موسسه دراکر و عضو کمسیونهای آکادمی هنر و علوم آمریکا بوده است. او یکی از بنیانگذاران کیکاستارتر (Kickstarter)، متالیبل (Metalabel)، منبع هنر خلاقیت مستقل (The Creative Independent)، خالقBentoism، خالق فضای ایده (The Ideaspace)به حساب میآید.