کتاب دمیان با عنوان فرعی «سرگذشت جوانی امیل سینکلر» ترجمهای است از اثر هرمان هسه، نویسنده شهیر آلمانی که در سال 1919 در دسترس عموم قرار گرفت. کتاب دمیان به همت خسرو رضایی از زبان فرانسوی به فارسی برگردانده شد و انتشارات زوار این ترجمه را برای اولین بار در سال 1333 منتشر کرد. در سال 1346 بنگاه ترجمه و نشر کتاب و در سال 1386 شرکت انتشارات علمی و فرهنگی اقدام به چاپ مجدد آن کردند. کتاب دمیان اولین اثر هسه بود که به فارسی ترجمه شد.
کتاب دمیان با عنوان فرعی «سرگذشت جوانی امیل سینکلر» ترجمهای است از اثر هرمان هسه، نویسنده شهیر آلمانی که در سال 1919 در دسترس عموم قرار گرفت. کتاب دمیان به همت خسرو رضایی از زبان فرانسوی به فارسی برگردانده شد و انتشارات زوار این ترجمه را برای اولین بار در سال 1333 منتشر کرد. در سال 1346 بنگاه ترجمه و نشر کتاب و در سال 1386 شرکت انتشارات علمی و فرهنگی اقدام به چاپ مجدد آن کردند. کتاب دمیان اولین اثر هسه بود که به فارسی ترجمه شد. داستان کتاب دمیان در مورد کودکی به نام امیل است که ده سال دارد. او به دلیل وابستگی به خانواده، درک ناچیزی از دنیا و محیط پیرامون خود دارد. امیل به دلیل ارتکاب یک گناه ناچیز درگیر ماجراهای عجیبی میشود، اما به کمک همکلاسیاش -دمیان- موفق میشود از این بحران عبور کند. اکنون امیل مرید دمیان است و به کمک او به خودشناسی و جهانشناسی میرسد. هسه کتاب دمیان را در ابتدا با نام مستعار راوی داستان امیل سینکلر معرفی کرد. اما چندی بعد به طور رسمی نام خود را به عنوان نویسنده این رمان مطرح کرد.
منتقدان ادبی بر این باورند که هسه تا حد زیادی تحت تاثیر آموزههای نیچه و یونگ است. باور هسه به آموزههای اساطیری یونگ و مفهوم آنیما، در باغ عدن که امیل سینکلر به دنبال آن میگردد، نمایان شده است. در نقدی که در سایت کافه کاتارسیس بر این کتاب نوشته شده میخوانیم: «هسه با استفاده از زبانی نمادین به خلق اثری خارقالعاده چون دمیان دست زده است. در واقع استفاده از این زبان نمادین به او کمک کرده است تا مفاهیم را آسانتر در اختیار خواننده بگذارد و در عین حال او را به تفکر وادارد. مثلاً عنوان شدن این موضوع که امیل سینکلر با خوردن سیب به دنیای بد و وحشتناک فرانتس کرومر وارد میشود، آیا نمیتواند یادآور خوردن سیب ممنوع توسط آدم و حوا و ورود به دنیای تاریک و نزول از بهشت و هبوط از افلاک به خاک باشد؟ همچنین بهرهگیری از داستانها و روایات کهن که در کتاب مقدس نیز آمده و یا داستانهای افسانهای، دمیان را به اثری قابل تأمل بدل کرده است.» بهزاد نوری نقدنویس، دمیان را یک رمان فلسفی و برگرفته از مفاهیم دینی و عرفانی دانسته است: «شاید آنچه در نگاه اول در این رمان نظر ما را جلب کند، عناوین فصول هشتگانه آن باشد. عناوین این هشت فصل به ترتیب چنین است: دو دنیا، قابیل، راهزنان مصلوب، بئاتریس، پرنده در تلاش رهایی خود از تخم است، کشتی گرفتن یعقوب، حوا و آغاز انجام. چهار عنوان از این عناوین (فصول دوم، سوم، ششم و هفتم) بهگونهای مستقیم، به قصص کتاب مقدس اشاره دارد و نخستین و پنجمین عنوان نیز حاوی اشاراتی به آیینهای گنوسی هستند. بیشک، حتی صرف توجه به عناوین این فصول ما را به مهمترین منابع آفریننده اثر رهنمون میشود. هر هشت فصل رمان بیبهره از عناصر و مفاهیم دینی و عرفانی نبودهاند.» او همچنین آموزههای تربیتی این کتاب را نیز حائز اهمیت دانسته است: «دمیان را نمونه خوبی از رمان تربیتی نیز نامیدهاند. اما نباید توقع داشت که این تعریف با مرزها و چارچوب گل و گشادش، مطالب شایان توجهی را بر ما مکشوف کند. رمانهای تربیتی از ویلهلم مایستر گوته گرفته تا کوه جادوی توماس مان و بازی مهرههای شیشهای هرمان هسه، تفاوتهای فراوانی با یکدیگر دارند؛ شاید بتوان تنها اشتراک میان آنها را حکایت خط سیر تکاملی جوانی دانست که از خامی به پختگی میرسد. حتى وجود مراد یا استادی که راهبر معنوی قهرمان جوان اینگونه آثار است، قطعی و ثابت نیست. با این حال، آشنایی هسه به نمونههای اصیل اینگونه رمانها که هویتی آلمانی و کمابیش رمانتیک دارند، در ساختار دمیان چندان هم بیتأثیر نبوده است.»
راوی خروج از کودکی و رویارویی خود را با جهان واقعی اینطور توصیف کرده است: «زندگی کودکانهای را ادامه دادم، در حالی که دیگر کودک نبودم. وجدان من در میان اشیای مانوس و مجاز میزیست و منکر دنیای جدیدی بود که به وجود میآمد. اما در کنار این زندگی، زندگی دیگری را نیز میگذراندم؛ زندگی زیر جلی رویاها، غرایز و امیال مبهم، که روی آن زندگانی بیدار و وحشتزده، پلهای شکنندهای میبست، زیرا دنیای طفولیت من در حال فروریختن بود.» هسه در این کتاب از زبان شخصیت اول، رجوع به طبیعت را راهکاری برای شناخت خود و جهان عنوان میکند: «گونه خاصی از شبپره وجود دارد که جنس مادهاش بسیار کمیابتر از جنس نر آن است. این شبپرههای نر از مسافتی دور که ساعتها به درازا میانجامد، برای جفتگیری به سوی جنس ماده پرواز میکنند و آنها را مییابند. آدم میکوشد این پدیده را توضیح دهد، اما بیانش دشوار است. به گمانم اگر در این گونه، مادینهها به فراوانی نرینهها بودند، نرینهها چنین شامه تیزی نمیداشتند! اگر آنها چنین شامهی تیزی دارند، تنها از آن روست که طبیعت چنین تربیتشان کرده است.» در بخش دیگری از کتاب، دمیان آموزههای دینی را به چالش میکشد: «در جهان چیزهای دیگری هم وجود دارد که این چیزها را فقط به شیطان نسبت میدهند و به این ترتیب با تردستی این قسمت دوم جهان را به سکوت میگذرانند. از وجود حسهایی که زندگانی بر آنها قرار گرفته است، دم نمیزنند و آنها را گناه و عمل شیطانی معرفی میکنند. بگذار این «یهوه» را پرستش بکنند، من کوچکترین ایرادی به این کار ندارم. اما به نظر من باید ما تمام آن چه را که هستی دارد، تکریم کرده و با نظر تقدس به تمام جهان نگاه بکنیم؛ نه اینکه تنها این نصف رسمیتیافته را که مصنوعاً از کل تجزیه شده است. منطقیتر این بود که اضافه بر پرستش خدا، شیطان را هم اقامه کنند. یا اینکه باید خدایی داشت که محتوی شیطان هم باشد و در برابر او، از طبیعیترین وقایع روزگار نمیباید چشمپوشی شده باشد.»
هرمان هسه ادیب، نویسنده و نقاش آلمانی، در سال 1877 دیده به جهان گشود. هسه در سال 1946 جایزه نوبل ادبیات و جایزه گوته را برای رمانها و اشعارش دریافت کرد. از دیگر آثار او میتوان «آخرین تابستان کلینگزور»، «سیذارتا»، «از عشق و جدایی» و «بازی مهره شیشهای» را نام برد. هسه عنوان «پرخوانندهترین نویسنده اروپایی قرن بیستم» را دارد و به پاس خدمات او به ادبیات، جایزه هرمان هسه از سال 1932 به صورت سالانه به برگزیدگان ادبیات جهان اعطا میشود.
برای مشاهده موارد مرتبط میتوانید به دستهبندی خرید رمان مراجعه کنید.